سلفیت و وهابیت

رسول خدا (ص) از همان آغاز رسالت خویش و دعوت مردم به اسلام، در مکانها و زمانها و مناسبت های مختلف، وصایت حضرت علی (ع) را اعلام میکردند؛ اعلام جانشینی و وصایت حضرت علی (ع) در دورههای مختلف از سوی پیامبر(ع) در روایات های زیادی بیان شده و غدیر خم سرآمد این اعلام است.

تبریک گفتن حاضران به حضرت علی (ع) و بیعت با آن حضرت پس از اتمام خطابه پیامبر (ص) بیانگر آن است که فهم مخاطبان از کل سخنرانی رسول اکرم (ص) مسئله امامت و جانشینی بود؛ زیرا اگر محور خطابه، صرفاً برطرف کردن شکایاتی از حضرت علی (ع) و امر به دوستی نسبت به آن حضرت باشد، تبریک و بیعت اصلاً معنا نداشت.

عده ای از علمای اهل سنت در منابع معتبر خود به شرح کامل خطبه و حدیث غدیرخم پرداخته اند. در این خطبه شریف پیامبر (ص) با استفاده از کلماتی خاص به ولایت امیرالمومنین (ع) اشاره شده و بر همین اساس، صحابه با ایشان بیعت کردند.

وهابیون ادعا می کنند امیرالمومنین (ع) در غدیرخم توسط خلیفه دوم اهل سنت به خلافت رسیده، چون بعد از بیان خطبه غدیر، امیرالمومنین (ع) توسط عمر از خلافتش مطلع شد و از خلافت خودش آگاهی نداشت. در پاسخ باید گفت امیرالمومنین (ع) بارها در زمان حیات رسول خدا (ص) به خلافت خود استناد کرده و سخن از آگاهی رساندن خلیفه دوم اهل سنت، یک سخن مضحک و بیاساس است.

یکی از شبهاتی که منکرین امامت حضرت علی (ع) به شیعه وارد می کنند این است که معنای مولا در حدیث غدیر به معنای دوست و یاور است که در نقد و پاسخ به این شبهه باید گفت، لغت شناسان کلمه ولی را به معنای سرپرستی، عهده داری امور، سلطه، استیلاء، رهبری و زمامداری معنا کردهاند.

یکی از شبهاتی که منکرین امامت حضرت علی (ع) به شیعه وارد می کنند این است که معنای «مولا» در حدیث غدیر به معنای دوست و یاور است که در مقام نقد و پاسخ به این شبهه باید گفت، لغت شناسان کلمه ولی را به معنای سرپرستی، عهده داری امور، سلطه، استیلاء، رهبری و زمامداری معنا کردهاند.

مفتیان وهابی ادعا کرده اند که در غدیرخم خلیفه دوم اهل سنت، امیرالمومنین (ع) را از خلافت الهی خود مطلع ساخت. آنان می گویند اگر شیعیان معتقد بر انتصاب امیرالمومنین (ع) در غدیر هستند، میتوانند بپذیرند که خلافت، توسط عمر به حضرت اطلاع رسانی شده است و تمام شیعیان مدیون این کار خلیفه دوم هستند؟ برفرض قبول، وهابیون باید بگویند که خلیفه دوم اهل سنت، پای بیعت با امیرالمومنین (ع) ایستاد یا بیعت شکست؟

امیرالمؤمنین (ع) در دوران حکومت عثمان، در مقابل 200 نفر به فضایل خود و در ضمن این فضایل به حدیث غدیر احتجاج کردند؛ عده کمی تأیید کردند که فضایل را از پیامبر (ص) شنیدهاند؛ طلحه با استناد به حدیثی جعلی، با استحقاق حضرت به خلافت مخالفت کرد که در پاسخ به او امیرالمؤمنین (ع) حدیث غدیر و ... را بیان فرمود و نیز انتخابشان به عنوان عضو شورای تعیین خلافت را نیز از دلایل رد این حدیث دانستند.

امیرالمؤمنین (ع) در اثبات حق خود احتجاجاتی داشتند و در آن مخاطبین را به خدا سوگند می دادند و غدیر را یادآور می شدند. ازجمله این احتجاجات، در مقابل طلحه در جنگ جمل بود که طلحه حدیث غدیر را به یاد آورد و پاسخی در برابر این احتجاج نداشت.

امیرالمؤمنین (ع) در اثبات حق خود احتجاجاتی داشتند و فضایل خود را در آن احتجاج ها بیان میکردند. در میان این احتجاجات، امیرالمؤمنین (ع) مخاطبین را به خدا سوگند می دادند که آیا در میان شما جز من کسى هست که رسول خدا (ص) درباره او فرموده باشد (من کنت مولاه فعلى مولاه).

ابن تیمیه مدعی است که آيه اكمال در غديرخم نازل نشده؛ بلكه در روز عرفه نازل گرديده و ربطی هم به امامت اميرالمؤمنين (ع) ندارد. بر فرض صحیح بودن ادعای ابن تیمیه باید بگوییم که نزول این آیه قبل از حجة الوداع، منافاتی با نزول این آیه در غديرخم ندارد، زيرا آيات دیگری نیز داریم که در مناسبت های مختلف نازل گرديده است.

شیعه معتقد است مسئله بسیار مهم رهبری دینی و دنیایی مردم پس از ارتحال پیامبر (ص) مهمل و بدون تکلیفِ مشخص رها نشده است، بلکه رسول اکرم (ص) از اولین روز دعوت خویش (یوم الدار) تا پایان عمر، این مسئله مهم را بیان کرد و امیرالمؤمنین (ع) را به خلافت بلافصل بعد از خویش معرفی کرد و حدیث غدیر یکی از روایاتی است که بر این امر دلالت دارد.

وهابیون ادعا می کنند امیرالمومنین (ع) در غدیرخم توسط خلیفه دوم اهل سنت به خلافت رسیده، چون بعد از بیان خطبه غدیر، امیرالمومنین (ع) توسط عمر از خلافت خود مطلع شد، درحالی که حضرت علی (ع) از خلافت خودش آگاهی نداشت. در پاسخ باید گفت: به فرض اینکه این سخن درست باشد، چرا و به چه دلیل بعد از شهادت رسول خدا (ص) آنان به عهد و بیعت خود باقی نماندند؟

با وجود آنکه در منابع روایی اهلسنت روایاتی بر سنت تلبیه در روز عرفه وجود دارد؛ اما بنیامیه با این سنت پیامبر نیز به مخالفت پرداختند و به آن عمل نمیکردند و مردم را نیز از عمل به آن نهی میکردند. سعید بن جبیر میگوید: روز عرفه نزد عبدالله بن عباس بودیم، عبدالله بن عباس پرسید: چرا مردم تلبیه نمیگویند، گفتم: از معاویه میترسند.