سلفیت و وهابیت
حکومت سعودی به دنبال آموزههای اسلامی نیست. بلکه آنان از دین به مثابه ابزاری برای پیشبرد منافعشان استفاده میکنند. آنان زمانی به بن لادن لقب شیخ جهاد دادند و زمانی او را گمراه و یاغی خطاب کردند. مضاوی رشید در این رابطه به زیبایی میگوید: جهاد در افغانستان از سوی حکومت سعودی، یک استراتژی سیاسی بود نه یک تکلیف دینی.
بزرگان وهابی معاصر با یکدیگر اختلافات عدیدهای دارند. این افراد اگر چه از نظر عقیدتی سلفی و پیرو محمد بن عبدالوهاب میباشند، اما از نظر فکری با هم اختلاف دارند. اکنون در عربستان پنج جریان شاخص در حال فعالیت هستند، که با یکدیگر اختلاف دارند. جریان علمای درباری، جامیه، البانیه، قطبیه، سروریه یا صحویه از این موارد هستند.
رهبران جهادی تنها راه تحقق حاکمیت خداوند بر زمین را در احیای خلافت میدانند. این امر باعث شده که گروههای برای تشکیل خلافت اسلامی اعلام موجودیت کنند و با فردی به عنوان خلیفه اسلامی بیعت کنند. نمونه بارز این تلاشها در حرکات داعش متبلور است. داعش با بیعت کردن با ابوبکر بغدادی به عنوان خلیفه مسلمین در صدد ایجاد خلافت اسلامی است.
دکتر «محمد سعید رمضان البوطی» دربارهی سلفیه و پیدایش آن میگوید:سلفیه، دستی به دعوت بلند میکند و میگوید: بیایید با کنار گذاشتن همهی مذاهب، بهسوی یگانه شدن برویم؛ اما با دست دیگر، شمشیر تکفیر بر میکشد و مدعی است که با حذف دیگران از جامعهی اسلامی و راندن آنان به جمع کفار، جامعهی اسلامی را یک دست می کند.
با توجه به متونی که در کتب اهل سنت و مورد قبول وهابیت در مورد کنار هم قرار داده شدن نام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در کنار نام مبارک «الله» آمده است، اما وهابیت در یک کجسلیقی فاحش با دستکاری در ضریح رسول اکرم کلمه «یا محمد» را در طی دو ویرایش، ابتدا به «ا محمد» و سپس به «یا مجید» تغییر دادند.
از زمان پیدایش گروهی مثل بوکوحرام کشور نیجریه دائما درگیر مصائب و مشکلاتی بوده است که این گروه و حامیان آن در منطقه ایجاد کردهاند. یکی از ارمغانهای این گروه خصوصا در مناطقه شمال شرقی نیجریه، این بوده که در اثر غارت منابع غذایی آنها، مردم این مناطق دچار قحطی و گرسنگی شده و هر روز کودکان زیادی در اثر گرسنگی میمیرند.
از آنچه باعث منحرف شدن وهابیت شده میتوان به افراطی بودن آنها اشاره کرد. ایشان با توهماتی که در ذهن میپرورانند چنان دین را بر خود و دیگران سخت میگیرند که کار برایشان مشکل میشود. به عنوان مثال میتوان به ایراد گرفتن ایشان در کنار هم قرار داده شدن نام الله در کنار نام پیامبر اشاره کرد و حال آنکه منع شرعی ندارد.
وهابیت از ابتدا بنا بر رد و انکار تمامی مذاهب اسلامی داشته است. این امر از شواهد بسیاری به وضوح معلوم است. اما تایید این نکته از آثار بزرگان وهابیت و تصریح ایشان به مردود بودن فرق اسلامی خود نشان دهنده و تأکید کننده این موضوع است. بزرگان وهابیت به وضوح به این نکته تصریح دارند.
سلفیها، گروههای اسلامی را از اعتنا و یا پذیرش ساختارهایی مانند پارلمان، دموکراسی، حزب، تحزب گرایی، ائتلاف و غیره منع میکند و اینها را الگوهایی غربی برای جوامع اسلامی به حساب میآورند، و لذا هر کس و یا گروهی به این اندیشه تن دهد را به نوعی تکفیر میکنند. این اندیشه گاهی با تناقضات جدی روبرو میشود.
یکی از امور رایج در میان همه دولتهای امروزی، حفظ آثار برجای مانده از پیشینیان است که از جنبههای مختلف میتوان بر آن اثر ارزشی بار نهاد. از این رو در جهان انواع موزهها برای حفظ این ارزشها به وجود آمده و بسیاری از مکانها نیز توسط دولتهای مربوطه حراست و نگهداری میشود؛ اما متاسفانه وهابیت با این روش میانه خوبی ندارند.
اصل در اسلام برخورد با دیگر مسلمانان با اتکاء به ظاهر ایشان است. یعنی ما در برخورد با ایشان نباید تحلیل باطنی و نیت خوانی کنیم. این اصل مهم در اندیشه وهابیت مورد مناقشه و نقد واقع شده است. مناقشه جدی که نشان از وقوع در ورطه تکفیر دیگران میدهد. تکفیری خطرناک که نشان از وقوع فتنهای بزرگ در امت اسلامی را دارد.
سلفیان جهادی و در رأس آن القاعده تنها راه اقامه توحید و خلافت اسلامی را جهاد در راه خداوند میدانند و اصولا به همین جهت به جریانهای سلفیجهادی نام گذاری شدهاند. لبه شمشیر جهاد در تفکر سلفیان جهادی علیه دشمن نزدیک (حاکمان کشورهای اسلامی) و دور (آمریکا) است. هر چند حملات این جریانها بیشتر به سمت کشورهای اسلامی میباشد.
ادیان آسمانی از ابتدا تا به انتها همواره خط و مشی ثابتی را در جهت آگاهی بخشی به مردم بیان داشتند و آن اینکه ایشان را امر به اعتدال و میانه روی در امور زندگی دنیوی فرا خواندند. اما ایشان هیچگاه بر خلاف فطرت عمل نکرده و از برپایی جشن و غیره که مفسدهای نداشته باشد منع نفرمودند، ولی وهابیت با صدور فتاوی اقدام به این کار نمودند.
اگر چه مبنای فکری جریان القاعده مبارزه با آمریکا است. اما حقیقت آن است، که جریانهای سلفی در زمین آمریکا و صهیونیست بازی میکنند. حمله به حاکمیت کشورهای اسلامی سوریه و عراق از این نمونه است. القاعده با حمله به این کشورها مقدمات تجزیه را فراهم کرد، تا آمریکا به خواسته قلبی خود و ایجاد خاورمیانه بزرگ دست یابد.