بهائیت وشیخیه
عبدالبهاء در یکی از مکتوبات خود مدعی شد که اگر بهائیت نبود، ایران جایگاهی در دنیا نداشت و دنیا ایرانیان را قومی وحشی میدید و این بهائیت بود که تاج عزّت را بر سر ایران و ایرانی نهاد. اما چطور میشود بهائیتی که حتی دو قرن هم از تشکیل آن نمیگذرد، بخواهد معرّف ایرانی با تمدن چند هزار ساله در دنیا باشد؟
رهبران و تشکیلات بهائیت، انتشار تصویر، صوت و فیلم از پیشوایان بهائیت را به صورت عمومی ممنوع اعلام کردند و آن را مختص مناسبتها و مراسمهای خاص بهائی دانستند. اما بیشک انتشار تصویر، صوت و فیلم بهاء و عبدالبهاء، منجر به تقدس بخشی به آنها میشود و گوشهای از اشتباهاتشان را برای عموم به رخ میکشد.
پیامبرنمای بهائیت دشمنی با پیامبران را سیرهای تکراری در بین پیامبران گذشته دانسته و دشمنی با خود و جناب باب هم از همین قِسم معرفی کرده است. این درحالیست که بر خلاف پیامبران گذشته که حقانیت خود را با منطق و معجزه ثابت کردند، مدعیان پیامبری بابی و بهائی به جای معجزه، سیاست رُعب و وحشت را پیش گرفتند.
کانال تبلیغی بهائیت مدعی شد عبدالبهاء بر این باور بود که نباید محبّت را ابزار تبلیغ کرد و در تبلیغ بهائیت نباید به ریاکاری متوسل شد. اما با نگاهی به متون و سابقه بهائیت درمییابیم که پیشوایان بهائی از حسینعلی نوری گرفته تا عبدالبهاء و شوقی افندی، استفاده ابزاری از محبّت و کمک به دیگران را یکی از ابزارهای مهم تبلیغی بهائیت شمردهاند.
سایت بهائی راستی مقالهای منتشر کرد و با اشاره به فرمان حاکمان شیعه و سنّی به طرد و منع معاشرت با بهائیان، به تأثیر این سیاست بر زندگی بهائیان پرداخت. اما اگر علّت واقعی اخراج بهائیان از ایران و تبعید از عثمانی، هدف و همچنین احکام مشابه بهائیت علیه غیربهائیان بیان شود، شاید دیگر راه مظلومنمایی برای رهبران بهائی باقی نماند.
نویسنده کتاب سالهای سکوت معتقد است بهائیان، روزهای سیاهی را پس از سقوط امپراطوری تزاری در روسیه از سر گذراندهاند؛ روزهای توأم با شکنجه، اخراج و اعدامی که تشکیلات بهائیت ترجیح داد بایکوت خبری شود. این درحالیست که تشکیلات بهائیت همواره با دروغ و بزرگنمایی تلاش دارد تا سیمایی تاریک از ایران و شیعه به جهانیان ارائه دهد.
یکی از بهائیان آمریکایی با نقل روایتی جعلی میگوید که خوشا به حال کسی که ککهای شهر عکا او را بگزند. یکی از بهائیان حاضر هم به شوخی میگوید که از قضا وقتی عبدالبهاء از عکا به حیفا آمد، کک و آفات را هم با خود آورد. اما پشت این شوخی، حقیقتی عجیب از کثیفی عبدالبهاء و حمام نرفتن سالی به یکبار او نهفته است.
پیش از اشغال فلسطین به دست انگلیس و تشکیل اسرائیل، بهائیان از زمینهای کشاورزی آباد و پرباری در آنجا برخوردار بودند که اینک خبری از سرنوشت آنها در دست نیست. اما چگونه بیت العدلی که به بهانه حقوق بهائیان و به دنبال احیای زمینهای تشکیلاتی، مصادرهای و تصرف در اراضی ملّی ایران غوغا بهپا میکند، نسبت به زمینها، نقض حقوق و آزادی بهائیان در فلسطین اشغالی سکوت را برمیگزیند؟
عبدالبهاء در زمان حیات خود هشدار میدهد که عدهای از مخالفاینش به بهائیان نزدیک میشوند و سعی در فریب آنان را دارند و به همین خاطر باید مورد تحریم قرار گیرند. این درحالیست که محبّت و فریب، یکی از ترفندهای تبلیغ بهائیت محسوب میشود. با این حال، بهائیانی که از این ترفند استفاده میکنند، طبق سیره عبدالبهاء باید مورد تحریم همهجانبه قرار گیرند.
مترجم عبدالبهاء در سفر به غرب که تمدن الملک نام داشت، بخاطر دختربازی و دیر آمدن به محل اقامت توسط عبدالبهاء، با لگام اسب ادب شد. او سرانجام بخاطر تشکیل محفل اتحاد میان بهائیانی که ناقضین نامیده میشدند از بهائیت طرد شد. اما آیا احکام و اخلاقیاتی که در بهائیت ترویج میشود، نوع برخورد با تمدن الملک را تأیید میکند؟
بهائیان مینویسند که در ماجرای سفر علیمحمد باب به مکه، دزد به خورجین شترش زد و آیات الهیاش را با خود برد. پیامبرنمای بهائی هم بخشی از شِبه وحی یا چکنویسهای خود را به آب ریخت و محو شد. اما وقتی کلامی الهی نباشد و بر قلب مدعی پیامبری هم نازل نشده باشد، با دزدیدن خورجین شتر، ریختن به آب و گذر زمان هم از بین خواهد رفت.
در داستانی که مبلّغ بهائی نقل میکند، عبدالبهاء به خودستایی و نژادپرستی خاخام یهودی اعتراض میکند. اما در واقع عبدالبهاء خاخام یهودی را به باوری سرزنش کرد که مشابه آن در بهائیت وجود دارد؛ با این تفاوت که خاخام یهودی به صراحت عقیده قلبی خود را بیان کرد و بهائیت با زیرکی آن را پنهان میکند.
عبدالبهاء هنگامی که با سخنان نژادپرستانه یک خاخام یهودی مواجه میشود، زبان به انتقاد از او میگشاید. این درحالیست که با بررسی تفکرات نژادپرستانه موجود در بهائیت درمییابیم که ناراحتی عبدالبهاء از خاخام یهودی، بخاطر مخالفت او با اصل نژادپرستی نبود، بلکه از این جهت بود که یهود حتی خود را برتر از بهائیان میداند.
سایت رسمی تشکیلات بهائیت به نقل از شاپور راسخ، از خدمات بهائیت به فرهنگ و تمدن ایرانی و واسطه بودن بهائیت برای ارتباط ایران با تمدن جهانی نوشت. اما وقتی که بهائیت جز خیانت به ایران سابقهای ندارد و دستاوردش تنها تخریب فرهنگ، تمدن و مردم ایران در چشم جهانیان بوده، چگونه میتواند از مدیونی فرهنگ غنی و کُهن ایرانی به بهائیت سخن گفت؟