سلفیت
گروهها وفرقههای مختلف از دیرباز همواره در درون جامعه اسلامی خود را منتسب به اسلام کرده و قرائتهای مختلفی را از اسلام ارائه کردهاند؛ با نگاه پارادایمی، اندیشه سیاسی مسلمانان را در سطح کلان میتوان به سه جریان سنت گرایی دینی، نوگرایی دینی و تجدد گرایی دینی، تقسیم کرد.
پس از رحلت رسول اکرم (صلیالهعلیهوآله)، اصحاب آن حضرت به جمعآوری قرآن اقدام کردند. امیرالمؤمین علی (علیهالسلام)، نخستین پیرو رسول خدا که از همه یاران آگاهتر به مواقع تنزیل و تأویل قرآن بود، پیش از همه به این کار اقدام کرد و آیات قرآن را با ویژگیهای خاصی در یکجا و در کنار هم قرار داد و به مردم عرضه کرد؛ لکن به دلایلی مورد استقبال و پذیرش دستگاه رسمی خلافت واقع نشد.
اندیشه مهدویت باور سترگی است که ریشه در اعماق تاریخ دارد. جریان خروشان این تفکر در بستر ادیان و مذاهب و فرهنگ بشری انبوهی از آگاهیها، آرمانها و تخیلات را فراهم کرده است. امید به ظهور منجی در باور هر شخص بدون در نظر داشتن عقیده و مذهب وجود دارد؛ در اسلام نیز از این نوع روایات در بین شیعه و اهل سنت وجود دارد.
غیبدانی انبیاء وغیر انبیاء یکی از مسائل کلامی است که از دیرباز تاکنون اندیشمندان مسلمان را به خود مشغول کرده و درباره آن اظهارنظرهای متفاوتی ابراز داشتهاند. وهابیت در طول تاریخ برای تاختن به شیعیان این مسئله را بهانه قرار دادهاند و با اعتقاد شیعه به علم غیب غیرانبیا، از جمله امامان، مخالفت، و شیعیان را به شرک و غلو متهم کردهاند.
سلفیها میگویند ما سیره «سلف صالح» را مبنای عمل خود قرار دادهایم؛ اگر قید «صالح» احترازی است و پیشینیان را به دو گروه صالح و غیرصالح تقسیم میکند، اشکال این است که راه تشخیص صالح از غیرصالح چیست؟ آیا حکام اموی که خون اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و هزاران بی گناه را ریختند، از سلف صالح هستند؟
نظر به انحرافهای گسترده اندیشه سلفیان در جهان اسلام که متاسفانه دامنه آن به حوزه عقاید دیگر مذاهب شناخته شده اسلامی نیز سرایت کرده، تلاش شد در گزارشی به ارکان مبانی فکری سلفیت معاصر از لحاظ فکری و شیوهی تطبیق بپردازیم.
یکی از کارشناسان شبکههای ماهوارهای وهابی گفته که اگر کسی مهر همراه خود داشته باشد، مانعی ندارد ولی سجده بر آن بدعت است؛ این درحالی است که میتوان با منابع روایی اهل سنت جواز سجده بر خاک و مهر را اثبات کرد.
در دوران معاصر کلمه سلفیه بیش از پیش مورد استفاده قرار میگیرد. گروههایی همچون اخوان المسلمین، وهابیت و ... با عنوان سلفیه خوانده میشوند، حتی تروریستهای تکفیری و جهادی به عنوان سلفیه موسوم هستند.
ابن تیمیه حرانی همچون امویها معتقد است در قیام امام حسین (علیهالسلام) مفسده بوده است و اگر در شهر خودش نشسته بود و دست به قیام نمیزد، این همه مفسده یه وجود نمیآمد؛ در مقابل علمای اهل سنت قائل هستند قیام امام حسین (علیهالسلام) حق و موافق شرع بوده است و قیام امام (علیهالسلام) موجب ظهور فسق یزید شده است.
ابنتیمیه، برگزاری عزاداری، گریه و حزن و ماتم را از بدعتهای شیعه میداند و مبدع آن را ابلیس ملعون معرفی میکند، اما آنچه در کتب معتبر اهلسنت است، این است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به برگزاری مراسم عزاداری امر کردهاند و مسلمانان سنی مذهب حتی با گذشت قرنهای متمادی متعهد به این سنت حسنه بودند.
آيه 61 آل عمران و آيات قبل از آن درباره هيأت نجرانى مركب از عاقب و سيد و گروهى كه با آنها بودند نازل شده است، آنها خدمت پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) رسيدند و عرض كردند: آيا هرگز ديدهاى فرزندى بدون پدر متولد شود، در اين هنگام آيه «إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آَدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.[آل عمران/59] مثَل عيسى در نزد خدا، چون مثَل آدم....
رویداد مباهلهی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) با علمای مسیحی نجران در سال نهم هجری در نزدیکی شهر مدینه اتفاق افتاد.عدهای قلیل از علما و محدّثین مغرض و معاند با اهلبیت (علیهمالسلام) منکر حضور امیرالمومنین در این واقعهی مهم هستند؛ در حالیکه در صحیح مسلم در حدیث صحیحی، حضور ایشان در این واقعه تایید شده است.
امیر المومنین (علیهالسلام) اعلم و افضل صحابه بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است که اعلمیت و افضلیت ایشان، همچون خورشید میدرخشد و بر همگان روشن است.
ابنتیمیه بر قضیهای از زمان امام هادی(ع) ایراد میگیرد که منقبتی در این کلام نیست، علماء میدانند باطل است؛ والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طائی نیست؛ که میگوییم مناقب زیادی در آن قضیه مطرح شده؛ علماء آن را نقل کردند و طائی تصحیف از طاهری است.