مصحف علی (علیه‌السلام) و دلیل عدم انتشار آن

  • 1400/07/03 - 09:18
پس از رحلت رسول اکرم (صلی‌اله‌علیه‌وآله)، اصحاب آن حضرت به جمع‌آوری قرآن اقدام کردند. امیرالمؤمین علی (علیه‌السلام)، نخستین پیرو رسول خدا که از همه یاران آگاه‌تر به مواقع تنزیل و تأویل قرآن بود، پیش از همه به این کار اقدام کرد و آیات قرآن را با ویژگی‌های خاصی در یک‌جا و در کنار هم قرار داد و به مردم عرضه کرد؛ لکن به دلایلی مورد استقبال و پذیرش دستگاه رسمی خلافت واقع نشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ در پاسخ به شبهه کارشناس شبکه وهابی که وجود مصحف امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را انکار می‌کند، باید گفت که امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) خود می‌فرماید: «و لقد جئتهم بالکتاب مشتملا علی التنزیل و التاویل.[1] مصحف را که مشتمل بر آیات نازل شده و تأویل آن‌ها بود نزدشان آوردم.»
و نیز می فرماید: «آیه‌ای بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل نشده، مگر آن‌که بر من خوانده و املا فرمود و من آن را با خط خود نوشتم، و نیز تفسیر و تأویل، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه هر آیه را به من آموخت و مرا دعا فرمود تا خداوند فهم و حفظ به من مرحمت فرماید، و از آن روز تاکنون هیچ آیه‌ای را فراموش نکرده و هیچ دانش و شناختی را که به من آموخته و نوشته‌ام، از دست نداده‌ام.»[2]
بنابراین اگر پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از این مصحف که مشتمل بر نکات و شرح و تفسیر و تبیین آیات بود استفاده می‌شد، امروزه مشکلات فهم قرآن مرتفع می‌گردید.[3]
حال این سؤال پیش می‌آید که پس این مصحف چه شد؟ چرا حضرت علی، آن را برای استفاده مردم بالاخص شیعیانش در اختیار آنان قرار نداد تا بسیاری از شک و شبهه‌ها برطرف شود؟
جواب این سؤال را از زبان خواص حضرت که به دو دلیل اشاره کرده‌اند بیان می‌کنیم:
1- سلیم بن قیس هلالی (متوفای 90) که از اصحاب خاص امیر مؤمنان بود، از سلمان فارسی روایت می کند: وقتی که علی (علیه‌السلام) بی‌مهری مردم را نسبت به خود احساس کرد، در خانه نشست و از خانه بیرون نیامد تا آن‌که قرآن را کاملاً جمع‌آوری کرد. پیش از جمع‌آوری حضرت، قرآن روی پاره‌های کاغذ وتخته‌های نازک شده و ورق‌ها نوشته شده و به صورت پراکنده بود. علی (علیه‌السلام) پس از اتمام، طبق روایت یعقوبی آن را بار شتری کرده و به مسجد آورد. در حالی‌که مردم پیرامون ابوبکر گرد آمده بودند، به آنان گفت: «بعد از مرگ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تاکنون به جمع‌آوری قرآن مشغول بودم و آن را در این پارچه فراهم کرده، تمام آن‌چه بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شده است را جمعآوری کرده‌ام. آیه‌ای نیست مگر آن‌که پیامبر، خود بر من خوانده و تفسیر و تأویل آن را به من آموخته است. مبادا فردا بگویید: که از آن غافل بوده‌ایم.» آن‌گاه یکی از سران گروه به پا خاست و با دیدن آن‌چه علی (علیه‌السلام) در آن نوشته‌ها فراهم کرده بود، بدو گفت: به آن‌چه آورده‌ای نیازی نیست و آن‌چه نزد ماست ما را کفایت می‌کند. علی (علیه‌السلام) فرمود: «دیگر هرگز آن را نخواهید دید.» آن‌گاه داخل خانه خود شد و کسی آن را پس از آن ندید.
2- در دوران عثمان که میان طرفداران مصاحف صحابه اختلاف شدید رخ داد، طلحة بن عبیدالله به مولی امیرمؤمنان (علیه‌السلام) عرض کرد: به یاد داری آن روزی را که مصحف خود را بر مردم عرضه داشتی و نپذیرفتند، چه می‌شود امروز آن را ارائه دهی تا شاید رفع اختلاف گردد؟ حضرت از جواب دادن سرباز زد. طلحه سؤال خود را تکرار کرد. حضرت فرمود: «عمداً از جواب سرباز زدم.» آن‌گاه به طلحه گفت: «آیا این قرآن که امروزه در دست مردم است، تمامی آن قرآن است، یا آن‌که غیر از قرآن نیز داخل آن شده است؟» طلحه گفت: البته تمامی آن قرآن است. حضرت فرمود: «اکنون که چنین است، چنان‌چه به آن اخذ و عمل کنید، به رستگاری رسیده‌اید.» طلحه گفت: اگر چنین است، پس ما را بس است و دیگر چیزی نگفت.[4]
پس دلیل دومی که حضرت این مصحف را در اختیار دیگران قرار ندادند، این بود که حضرت می‌خواستند تا علاوه بر حفظ وحدت، صلابت و استواری قرآن محفوظ بماند.

مصحف امام علی علیه‌السلام در منابع اهل سنت
اصل وجود چنین مصحفی نزد اهل سنت و منابع آن‌ها ثابت است. از جمله منابعی که اهل سنت به ذکر این مصحف تا قرن هشتم پرداخته‌اند، عبارتند از: الطبقات الکبری[5] نوشته محمد بن سعد (م.230هـ.ق)، فضائل القرآن[6] نوشته ابن ضریس (م.294هـ.ق)، کتاب المصاحف[7] نوشته ابن ابی‌داود (م.316هـ.ق)، کتاب الفهرست[8] از ابن‌ندیم که از احمد بن جعفر منادی معروف به ابن مُنادی خبر می‌دهد و المصاحف[9] نوشته ابن‌أشته (م.360هـ.ق)، حلیه الاولیاء و طبقات الأصفیاء[10]، الاربعین[11] نوشته ابونعیم اصفهانی (م.430هـ.ق)، الإستیعاب فی معرفه الاصحاب[12] نوشته ابن عبدالبِّر (م.463هـ.ق) که از دو طریق نقل کرده است، شواهد التنزیل[13] اثر حاکم حسکانی (از دانشمندان قرن پنجم) که با چند سند گوناگون گزارش این مصحف را آورده است، و مفاتیح الاسرار و مصابیح الأنوار[14] نوشته شهرستانی.

پی‌نوشت:

[1]. بلاغی، آلاء الرحمان، ج1، ص257.
[2]. تفسیر برهان، ج1، ص16.
[3]. تاریخ یعقوبی، ج2، ص113.
[4]. السقیفة، ص82؛ بحارالانوار، ج89، ص40-52.
[5].  ابن سعد، الطبقات الکبری، ج2، ص328.
[6]. محمد بن ایوب بن ضریس، فضائل القرآن، تحقیق عروه بدیر، ص36.
[7]. سلیمان بن اشعث، کتاب المصاحف، تصحیح آتور جفری، ص61.
[8]. محمد بن اسحاق، کتاب الفهرست، ص31-32.
[9]. به نقل از: جلال الدین سیوطی، الاتقان، ج1، ص58.
[10]. ابونعیم اصفهانی، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج1، ص67.
[11]. به نقل از: ابن شهرآشوب، همان، ج2، ص50.
[12]. یوسف بن عبدالبر، الإستیعاب فی معرفه الاصحاب، تحقیق محمدعلی بجاوی، القسم الثالث، ص974.
[13]. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق محمدباقر محمودی، ج1، ص36-38.
[14]. عبدالکریم شهرستانی، مفاتیح الاسرار و مصابیح الانوار، ج1، ص121.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.