عدالت صحابه
ترمذی در شأن نزول آیه 24 سوره حجر نقل میکند که زن زیبایی پشت سر پیامبر نماز میخواند، بعضی از صحابه در صف اول میایستادند تا او را نبینند و برخی دیگر در صف آخر میایستادند، پس هنگامیکه به رکوع میرفتند، آن زن را از زیر بغلهای خود نظاره میکردند و آیه 24 سوره حجر، در اینباره نازل شد.
اهل حق معتقدند که باید صحابه بزرگ داشته شوند و هیچکس حق ندارد در رابطه با خطاهای آنان سخن بگوید.
شرح المقاصد، تفتازانی، ج5، ص303.
متاسفانه عناوین و اسمها جای خود را از دست دادهاند و بی مسمی شدهاند. کسانی که خود را اهل سنت مینامند میبایست بیشترین عمل کنندگان به سنت باشند و سلفیها باید به اطاعت بی چون و چرا از سلف صالح تن میدادند، اما دریغا که ایشان نه اهل سنتاند و نه پیرو سلف صالح. ایشان حتی با دیدن افطار کردن روزه توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، باز هم مصر به گرفتن روزه بودند.
شعراوی: «در مورد جنگ بین علی و معاویه، معاویه پیراهن عثمان را برای طلب خون عثمان، از علی به دست گرفت و اینجا بود که از باب نمادی برای پنهان کردن هدف از چشمها گفته شد «پیراهن عثمان» و هدف معاویه این بود که به جای علی بن ابیطالب حکومت کند.»
در رد نظریه «محمد بن سلیمان الاشقر» که برای اثبات جواز مشارکت زنان در ولایات عامه و مجالس شورا، یکی از روایات صحیح بخاری را از لحاظ سندی و دلالی تضعیف کرده بود، عدهای از علما و شاگردانش ردیههایی بر او زدند تا از دو قاعده «عدالت صحابه» و «صحت تمام روایات صحیح بخاری» دفاع کنند.
«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ وی ابتدا ابوبکره، راوی حدیث را تضعیف میکند و چند مورد اشکالات دلالی بر حدیث مطرح میکند ازجمله اینکه این حدیث ربطی به شرکت زنان در پارلمان و قضاوت نمیکند؛ موارد نقض در واقعیت در عصر حاضر دختر گاندی و تاچر و از قرآن میتوان ملکه سبأ را نام برد.
«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ وی به بررسی وضعیت ابوبکره میپردازد و با ارائه ادلهای معتقد است که او فردی فاسق بوده و تعجب خود را از اینکه بخاری و دیگران روایات او را صحیح دانستهاند، ابراز میکند و خواهان تجدید نظر اهل سنت در صحت این روایت در صحیح بخاری میشود.
الاشقر، روایت ابوبکره در صحیح بخاری از قول پیامبر که فرمود: «قومی که زمامداری و اختیار خود را به دست زنی دهد، هرگز رستگار نخواهد شد.» و با توجه به مضمون آن در جنگ جمل شرکت نکرده بود را تضعیف کرد و به این صورت مشکل ولایت زنان بر مردان را طبق احکام اسلامی حل کرد. این کار وی به دلیل تبعاتش، زیر سؤال بردن قاعده «عدالت صحابه» و «صحت تمام روایات صحیح بخاری»، مورد انتقاد شدید قرار گرفت.
یکی از محققان و علمای معاصر اهل سنت که عقیده صحیح بودن تمام روایات صحیح بخاری را زیر سؤال برد، «شیخ محمد بن سلیمان الاشقر» است؛ وی با زیر سؤال بردن عدالت یکی از صحابه، یکی از راویان حدیثی را در صحیح بخاری فاسق شمرد و آن حدیث را در صحیح بخاری تضعیف کرد، که مورد انتقادات شدیدی واقع شد.
پیامبر اکرم در آخرین حج خود مناسک حج را آموزش دادند و نیز خلافت و جانشینی بعد از خود را به اطلاع مردم رساندند؛ در حالیکه صحابه چیزی را زشت میپنداشتند، در مقابل پیامبر اکرم ایستاده و سخن ایشان را به مسخره میگرفتند، یکی از مخالفتها در برابر حکم انجام عمره در ماه ذی الحجه بود.
تهمت صفت زشت و ناپسندی است که در دین اسلام جزء گناهان کبیره قلمداد شده است، و در حقیقت نوعی دروغ توأم با غیبتی است که شخص در نبود غیبت شونده، آن را بیان میدارد، اما حقیقت ندارد، که در این صورت ظلمی است که در حق کسیکه مرتکب گناهی نشده بیان گردیده است و در دین اسلام شدیداً نهی شده است.
صحابه پیامبر که او را از نزدیک دیده بودند، مهاجر یا انصار و یا کسانی بودند که بعدها به آنها ملحق شده بودند، البته صحابه بودن فضیلت نیست، چرا که برخی از ایشان متخلف بودند که در کتب فریقین نام ایشان و اعمال و کردارشان نوشته شده است و از طرف دیگر بودند صحابهای که رفتار خوب داشتند.
شیعه معتقد است برخی از صحابه منافق و غیر عادل بودند و برای اثبات نظر خود از کتب فریقین مواردی را میآورند که ادعایشان را ثابت میکند. اما از نظر اهل سنت اصحاب پیامبر افرادی بسیار خوب بودند و همه ایشان را باید توثیق کرد، چرا که آنها را عادل میدانند و این نظر غیر آن چیزی است که در تاریخ آمده است.
از حقانیت دین اسلام و شخص پیامبر معجزات شگفت انگیز آن پیامبر رحمت است. یکی از سخنان غیبی ایشان، برتری داشتن مردمان مومنی است که در زمانهای بعد آمده و اسلام اختیار میکنند. مومنانی که نه پیامبر را دیدند و نه صدای او را شنیدند و فقط اکتفاء به قرآن و احادیثی کردند که از پیامبر نقل شده و به آنها رسیده است.