تاریخچه
علیمحمد باب، ظهور موعود پس از خود را بین 1511 تا 2001 سال بعد از ظهور خود دانسته است. اما حسینعلی نوری تنها چند سال پس از مرگ باب، مدعی نسخ آیین او شده و مسلک بهائیت را تأسیس نمود. از اینرو عزیه نوری در رد ادعای حسینعلی نوری، میپرسد که چگونه خدای حکیم، پیش از اجرایی شدن عمدهی احکام باب، اقدام به نسخ آیین او فرموده؟!
هشتم شوال 1344 ق، یادآور عمل ننگین تخریب قبور ائمهی بقیع (علیهم السلام)، به دست وهابیت است. در این میان، جریان بهائی ماسونی، موفق شد که موج اعتراضات مردمی را کنترل کرده و با مدیریت زمان و اتلاف وقت، در مرحلهی اول موضوع کمیسیون دفاع از حرمین شریفین را از دستور کار خارج کرده و در آخر موفق به گسترش روابط ایران با رژیم سعودی شود.
حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) همواره خود را به عنوان آخرین پیامبر الهی معرفی نموده و دستور به برخورد، با مدعیان پیامبری پس از خود صادر فرمودهاند. از اینرو میتوان از این اعتقاد مسلّم به امر خاتمیت(که برگرفته از محکمات آیات و روایات است)، به عنوان حجّتی بر کذب ادعای پیامبری امثال حسینعلی نوری یاد کرد.
کانال تبلیغی تشکیلات بهائیت، در راستای لزوم استقامت بهائیان در راه آئین خود و تحمل سختیهای این راه، به نقل چندین سخن از پیشوایان این فرقه پرداخت. اما به راستی چرا پیروان چنین اشخاص سُست عنصری، میبایست پاسوز آئین ساختگی آنان شوند؛ حال آنکه پیشوایان بهائی کمترین سختی در راه ابراز عقیده، به خود راه ندادهاند؟!
نویسندگان بهائی با طرح این پرسش که "اگر پیشوایان بهائی ناحق بودهاند، پس چرا افرادی تا پای جان از آنان پیروی کردهاند؟" در تلاشند تا این مقاومت پیروان را به عنوان دلیلی بر مشروعیت پیشوایان خود معرفی کنند. این در حالیست که اگر کشته شدن در راه عقیده دلیلی بر حقانیت آن عقیده باشد، پس مسلک وهابیهای انتحاری از بهائیت به حق نزدیکتر است!
مبلّغان بهائی در مقام تمجید از تقویم امری بهائیت، این تقویم را نیاز بشر امروز دانستهاند. این در حالیست که با صرفنظر از تمام اشکالاتی که به این ادعا وارد است، چگونه میتوان با مبنا قرار دادن سال شمسی، افزودن به تعداد ماههای آن، تغییر اسامی ماهها و دست آخر ناقص ماندن این تقسیمبندی را، ابداع و اختراعی برای پیشوایان بهائیت دانست؟!
یکی از فرزندان پیامبرخواندهی بهائیت به نام مهدی، با سقوط از روزنهی بام در شهر عکّا، از دنیا رفت. پیامبرخواندهی بهائی نیز بلافاصله لوحی دربارهی مهدی نوشت و او را به اسماعيل و عيسی مسيح و امام حسين (عليهم السلام) تشبیه نمود. اما آیا تشبیه این بیاحتیاطی به فداکاریهای عظیم، حکایت از خودخواهی بهاء ندارد؟!
ملاحسین بشرویهای از شاگردان مکتب شیخیه بود که با شروع ادعای بابیت علیمحمد شیرازی، به وی پیوست و لقب "اول من آمن" را از آن خود کرد. وی سرانجام پس از تبلیغ و شورش فراوان به نفع جریان بابیت، به هلاکت رسید. ملاحسین تا جایی در بهائیت مورد ستایش واقع شده که پیامبرخواندهی بهائیت،اظهاراتی کُفرآمیز در خصوص او به کار برده است!
نویسندگان بابی و بهائی در تعیین جایگاه محمدعلی بارفروشی (قدوس)، دچار اختلاف شدهاند. آنان از طرفی بارفروشی را پیرو مسلک باب معرفی و از طرف دیگر، مقام او را برتر از باب میدانند. لذا میتوان گفت سرکردگان دو جریان انحرافی بابیت و بهائیت، به قدری ادعاهای بیپایه و اساس داشتهاند، که حتی خود در تعیین جایگاهشان، در سردرگمی ماندهاند.
تشکیلات بهائیت در تلاش است تا چهرهای مظلوم و ستمدیده از اسلاف بابی خود در عصر قاجار به نمایش درآورد. این تراژدی فریبکارانهی تشکیلات بهائیت، با داشتن نگاهی یکسویه به جریان بابیت در زمان قاجار لحاظ میشود. چرا که اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به کُشتارهای صورت گرفته در زمان قاجار بیاندازیم، نتیجهگیری منصفانهای نیز خواهیم داشت.
علیمحمد شیرازی پیشوای مسلک بابیه، در طول مدت 6 سال، مقاماتی از جمله: «بابیت، مهدویت، نبوت، ربوبیت و الوهیت» برای خود قائل بوده است. اما به راستی ادعاهای متناقض و بیسابقهی این پیشوای بابی و بهائی، به قدری مایهی رسوایی وی و پیروانش گشته، که تلاش هرچه بیشتر برای توجیه آنها، تنها موجبات رسوایی بیش از پیش آنان را فراهم میسازد.
در سال 1908 م، اولین مشرق الاذکار یا عبادتگاه بهائی در عشق آباد روسیهی آن زمان ساخته شد. دولت روس به عنوان اولین حامی قدرتمند فرقهی بهائیت، با این اقدام خود تلاش نمود تا اولاً: تسلط بیشتری بر اتاق فکر و ترویج بهائیت داشته باشد. ثانیاً: بافت عقیدتی مستعمرات جدید خود که از ایران جدا کرده بود را تغییر دهد.
مبلّغ بهائی در کانال خود، مدعی نوشتن نامهای توسط پیامبرخواندهی بهائیان میشود که در آن، ادعای علم الهی و اُمیّت خود را مطرح نموده است. اما لازم است بدانیم بر خلاف ادعای اُمیّت پیامبرخواندهی بهائیان، مبلّغین بهائی، در عین حفظ ظاهر اُمیّت پیامبرخواندهی خود، در لابهلای آثارشان به درس خوانده بودن حسینعلی نوری اعتراف کردهاند.
یکی از کانالهای تلگرامی بهائیت، مطلبی با عنوان «نامه بهاءالله در شش سالگی» به انتشار درآورد و درآن، پیامبرخواندهی بهائیان را درس نخوانده و اُمی معرفی نمود. اما این ادعا در حالیست که عزّیه نوری (خواهر پیامبرخواندهی بهائیان)، صراحتاً برادر خود را اهل درس و مشق معرفی کرده و اساساً ادعای اُمیت حسینعلی نوری را رد میکند.