تاریخچه

شوقیافندی در زمان حیاتش، خواهران و برادران خود را ار جامعهی بهائی طرد کرد. اما پس از مرگ او، ایادی امر بهائی، به دلیل اجرای قانون انحصار وراثت در برخی کشورها، برای به چنگ آوردن اموال او و بر خلاف دستور عبدالبهاء و شخص شوقی افندی، به نزدیکان او باج دادند تا بخش اعظمی از ثروت هنگفت شوقی، از کفشان نرود!

هر چند که پیروان فرقهی بهائی سعی در انتقادپذیر نشان دادن خود دارند، اما با مرور تاریخ و سخنان رهبران این فرقه درمییابیم که نه تنها ایشان بسیار انتقادناپذیر و متعصب هستند، بلکه منتقدین خود را به کرار مورد توهین قرار دادهاند. به عنوان نمونه میتوان به توهینهای این فرقه نسبت به مردم مسلمان ایران و علمای شیعه اشاره کرد.

ارائهی معجزه در طول تاریخ توسط پیامبران، یکی از راههای اثبات حقانیت ایشان بوده است. حسینعلینوری پیامبر بهائیان؛ علت ناتوانی خود را در ارائهی معجزه، عدم موافقت دربار ایران با بازگشت او به کشور معرفی میکند، اما چگونه میشود که حسینعلی ادعای پیامبریاش را در خاک عثمانی مطرح و اصرار به ارائهی معجزه در ایران داشته باشد.

پیروان باب در زمان عثمانیها وقتی در زمان حضور در عراق مشکلاتی برای مردم آن دیار ایجاد کردند و حکومت آنها را به جاهای مختلف تبعید کرد و وقتی اینها به استانبول وارد شدند، دو سه روز اول در مهمان خانه و سپس به مدت چهار ماه در جای وسیعتری در پایتخت عثمانی اقامت گزیدند تا اینکه با فرمان سلطان آنها را در ادرنه جای دادند.

بهائیان سعی دارند که حسینعلیبهاء، سرکردهی بهائیان، را در جریان ترور ناصرالدین شاه بیتقصیر جلوه دهند و علت آزادیش از زندان را اثبات بیگناهیاش میدانند. اما حقیقت آن است که بنا به اعتراف نزدیکان حسینعلیبهاء، ایشان طراح اصلی ترور ناصرالدین شاه بوده و علت آزادیاش از زندان هم وساطت امپراتوری روس بوده است.

از جمله ویژگیهای حجتهای الهی، معرفی ایشان توسط حجتهای قبل از ایشان بوده است. بهائیان، برای مشروع جلوه دادن ادعای پیامبری سرکردگان خود سعی در پیدا کردن مؤیداتی در دین اسلام برای آنها دارند. اما با بررسی آیات و روایات اسلامی، به این مهم پی میبریم که هیچ سندی بر تأیید ایشان در دین اسلام وجود ندارد.

علی محمد شیرازی در محرم ۱۲۳۵ ه ق در شیراز متولد شد و پس از وفات پدر، تحت کفالت دایی خود قرار گرفت. وی تعلیمات ابتدائی را نزد شیخ عابد از شاگردان شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی آموخت. او فردی گوشهگیر بود و بر اثر دعانویسی و ریاضتهایی، مثل رفتن روی پشت بام و ورد خوانی در هوای گرم بوشهر و... مردم او را به نام سید ذکر میخواندند.

شیخ احمد احسایی در احسا متولد شد و پس از طیّ تحصیلات اولیه، به کربلا رفت و از دروس بزرگانی همچون «صاحب ریاض و سید بحرالعلوم» بهره گرفت، او از برخی علوم طبیعی و تجربی نیز آگاهی داشت. پس از مدتی به زادگاهش بازگشت. در سال ۱۲۲۱ه ق، به خراسان و سپس یزد رفت و شهرت فراوانی کسب کرد، پس از آن به دربار فتحعلی شاه قاجار دعوت شد.

پس از ترور نافرجام ناصرالدین شاه، بابیان از ایران به عثمانی تبعید شدند و بار دیگر کنار هم جمع شده و قدرت پیدا کردند. بر اساس وصیت باب، صبحازل جانشین وی بود، اما برادرش حسینعلی، برعلیه برادر خود کودتا کرد و مدعی شد که من همان موعود باب و «مَن یظهرهالله» هستم و بابیان را به خود فرا خواند و بدین صورت از بابیت، بهائیت متولد گشت.

روحیه ماکسول، همسر شوقی افندی، بهائیت و اسرائیل را حلقههای یک زنجیر به هم پیوسته میداند و قائل است که سرنوشت آنها به هم گره خورده است و شوقی افندی قائل است که: تأسیس حکومت اسرائیل از فهم مطهر شارع امراللهی (بهاءالله) و مرکز میثاق (عبدالبهاء) صادر و حاکی از پیدایش ملت مستقل در ارض اقدس پس از طی دو هزار سال پدیدار شد.

یکی از معجزات حسینعلیبهاء، پیشبینی «قدرت و عظمت دولت روستزاري» بود. بهائیان تا قبل از سرنگونی تزار در روسیه، از این پیشبینی به عنوان معجزهی رهبرشان یاد میکردند، اما بعد از فروپاشی امپراطوری تزار، کلام رؤسای بهائی با کمال وقاحت، از روس مؤید به روس منحوس تغییر یافت؛ این پیشبینی پیامبر دورغین بهائیان نیز به سرانجام نرسید.

شوقیافندی، سومین رهبر بهائیت، در سال 1921 میلادی به رهبری فرقهی بهائیت رسید. وی تلاشهای بسیاری در جهت ترویج و توسعهی بهائیت انجام داد، از جمله: ساخت معابد قارهای بهائی، تشکیل نهادی به نام جنین بیتالعدل (به دلیل عقیم بودن خودش و عملی نشدن وصیت پدرش)، تدوین نقشهای 10 ساله به نام نقشهی جهاد روحانی جامعهی بهائی و...

شوقیافندی، سومین رهبر بهائیت، در سال 1314 قمري در شهر عکّا به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در مدرسهی کاتولیک آمریکایی بیروت و سپس دانشگاه آکسفورد انگلستان پیگیری نمود. پس از مرگ عبدالبهاء، شوقی به رهبری بهائیان رسید. شوقی در زمان ریاست خود با کارهای اشتباه بسیار، بداخلاقی و توهین، باعث روی گردانی مبلغین بزرگی از بهائیت شد.

حمایتهای شوقی افندی از اسرائیل، کامل کنندهی خدمات عبدالبهاء به استعمار است. لذا چون بهائیت با تمام توان برای تشکیل اسرائیل تلاش کرد، اسرائیل نیز وظیفه خود میداند که از آنها حمایت کند. معافیت از پرداخت مالیات و به رسمیت شناختن آنان، کمترین کاری است که اسرائیل میتواند برای قدردانی از تلاش بهائیان در ایجاد حکومت خود انجام دهد.