تاریخچه

دینسازی، فرقههای نوظهور و ایجاد چند دستگی بین مسلمانان توسط استعمارگران در سه سده اخیر کاملاً مشهود میباشد و انگیزه این دُوَل برای ایجاد و حمایت از این جریانها، چند دستگی و ضعیف شدن مسلمانان و درحاصل تسلط بر آنها میباشد؛ با مختصر تأملی در اوضاع و شرایط داخلی ایران در دورهی قاجار (زمان پیدایش و ظهور بابیگری) روشن میگردد که دولتهای استعمارگر...

عباسافندی فرزند حسینعلیبهاء مرد شماره سوم در فرقه بهائیگری است؛ او در زیرکی و سیاست و بافندگیهای مرموزانه در نوسازی بهائیگری بینظیر بوده است؛ وی درسال 1260 هجری در تهران متولد شد. عباسافندی که او را عبدالبهاء و مرکز میثاق و غصن اعظم مینامند، چنان که از نوشتههایش (مقاله شخصی سیاح و مفاوضات و الواح مختلفه) استفاده میشود در تحصیل علوم گوناگون...

علیمحمد شیرازی در سال 1235 ه.ق. در شیراز به دنیا آمد و بعد از گذراندن دورهی معمول تحصیلات خود در این شهر، در سن 19 سالگی روانهی بوشهر شد و تحت کفالت داییاش به تجارت مشغول شد. به نظر میرسد میتوان دو عامل را در بوشهر، سبب انحراف باب دانست. در این مقاله آن دو عامل را بررسی خواهیم کرد. اول، ارتباط علیمحمد شیرازی با کمپانی ساسون...

علی محمد باب به كارهای غير متعارف دست میزد و طبيعتاً خرافهگرا بود. به «اوراد» و «طلسمات» كه رمالان و افسونگران نادان و حرفهای، جهت ارتزاق و گول زدن ساده لوحان به كار میبردند، سخت علاقهمند و پایبند بود و گاه با همين طلسمات بیاساس و اوراد به زعم خود به تسخير جن و يا تسخير «قوای فلكی» و «روح خورشيدی» میپرداخت و برای تسخير آفتاب، اوراد مجعوله...

کینیاز دالگورکی نام جاسوس زبردستی است، که از سوی پادشاهی روسیهی تزار (قبل از شوروی سابق) در کشور ایران و سپس عراق، مشغول به کار بوده است و موفق شده بود، در بین شیعیان ایران و عراق، فرقهی ضالهی بابیت و بهائیت را بنیان گذارد. ما در این مقاله، به گوشهای از خاطرات این جاسوس زبردست، که در کتاب «تاریخ کینیاز دالگورکی» به چاپ رسیده است و...

هيچ يك از انبياء الهی در طول عمر خود با تظاهر و فريب در پی جلب پيرو نبودهاند و هيچ گاه با دروغ و كلك در پی رونق دادن به دعوت خود برنیامدهاند؛ در حالی که آنان میتوانستند با تظاهر و فریب به ظاهر دینشان را گسترش دهند و پیروان فراوانی را جذب کنند، برای نمونه پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) میتوانست با کنار آمدن با مشرکان مکه و مدینه، کم کم آنان را...

یکی از کسانی که شخصیتش مبهم و قضاوت کردن در موردش نیاز به تأمل و بررسی دارد، شیخ احمد احسائی است. علما و اکابر شیعه در خصوص وی، سه دسته شدهاند؛ عدهای وی را تکفیر و عدهای از او تعریف و تمجید کردهاند و دستهای راه احتیاط را در پیش گرفتهاند. ما در این پست سعی داریم، نظر دو تن از علمای معاصر را نقل کنیم که...

سید کاظم رشتی در سن ۳۰ سالگی، ریاست فرقهٔ شیخیه را بر عهده گرفت. وی ۱۷ سال به عنوان رکن رابع، مرجع شیخیان ایران و عراق بود و با نطق و قلم و تألیف، به انتشار عقاید استادش، شیخ احمد احسایی پرداخت و در این مدت هرگز به ایران سفر نکرد. سید، علاوه بر نظریههای شیخ احمد احسائی، مطالبی نیز خود بر آنها افزود و اموری تخیلآمیز در آثار خود منتشر ساخت...

یکی از رفتارهای ناشایست شیخ احمد احسائی، خلاف واقع گوییهایی بوده که وی نسبت به شخص فتحعلیشاه قاجار و محمدعلی میرزا و دیگر درباریان اظهار داشته است و آنقدر در گزافهگویی پا را از حد فراتر نهاده که در شأن علمای دین نيست. مرحوم نجفی در کتاب خود مینویسد: «تملقگویی شیخ از فتحعلیشاه و شاهزادگان قاجار، یک شیوه همیشگی بوده است».

شیخ احمد احسائی، مؤسسِ فرقۀ شیخیه، صاحبِ آثار و کتبِ متعددی است، که با مطالعۀ دقیق و دقتِ در این آثار، میتوان به برخی از اندیشههای نادرست وی پی برد. مهمترین اثر شیخ، جوامع الکلم است که در دو جلد چاپ شده است و حاوی پاسخهای شیخ، به پرسشها و نیز قصائدی در رثای اباعبدالله الحسین (علیه السلام) است. بزرگترین و معروفترین اثر شیخ، شرحِ زیارت جامعۀ کبیره است که در چهار جلد چاپ شده است...

شیخ احمد احسائی، به دعوت میرزا عبدالوهاب قزوینی، که از علماء قزوین بود؛ به این شهر مسافرت و در مسجد جامع آن، نماز جماعت برپا مینماید. آنجا جمعی از علما وی را به سبب انکار ضروریات دین تکفیر میکنند. از جمله تکفیر کنندگان و مخالفان شیخ احمد احسائی، بزرگانی چون ملا جعفر استرآبادی، ملا آقا دربندی، سعیدالعلماء...

علیمحمد باب شیرازی پس از فرار از شیراز، به اصفهان رفت و از آنجا به تهران فراخوانده شد، ولی پیش از ورود به تهران، او را راهی تبریز کردند، ولی چرا آذربایجان و تبریز؟ چه نکات مشکوکی در این مسئله وجود دارد؟ تبعید باب به ماکو و 9 ماه بعد به چهریق تصادفی نبوده است. ماجرای پشت پرده این تبعید چه بود؟ روسها چه نقشی در استقرار و ترویج عقائد باب داشتند؟...

یکی از حربههای بهائیت در عصر حاضر، مظلوم نمایی در بین عوام، اعم از محلی و فرا ملّی (در سطح بین الملل) است. مظلوم نمایی در بهائیت به دو شیوه مرسوم است. به صورت نوشتار و به صورت عملکرد و با تظاهر به مظلومیت که این دو شیوه اثرگذاریهای بسیاری در تبلیغ بهائیت و ایجاد جاذبه داشته است و امروزه شیوه تظاهر به مظلومیت بسیار حائز اهمیت است...

پیروان گروهکها در برابر رهبر یا تشکیلات فرقه خود، هیچ راز یا سر پنهانی ندارند و باید همه چیز را بگویند. یعنی مانند مردهای در دستان مرده شور؛ در خارج فرقه و تشکیلات نیز باید اسرار و اخبار داخل تشکیلات را از دیگران پنهان کرده و بپوشانند. این سیستم در هیچ یک از ادیان الهی وجود نداشته و ندارد، بلکه در ادیان آسمانی از آن به عنوان نفاق و دورویی یاد میشود. ظاهر و باطن همه ادیان الهی یکی بوده و هست، بلکه همگان را نیز از رفتار دوگانه باز داشتهاند.