تصوف
دير زماني از ظهور و شكل گيري تصوف در اسلام نمي گذشت كه خرقه به عنوان نماد تصوف رخ نمود، و با گذشت زمان همراه با تغييراتي كه در جهات مختلف تصوف بوجود مي آمد، خرقه هم از قافله عقب نمانده و آداب و رسوم فراواني را به خود اختصاص داد.
یکی از حربه های صوفیه برای جذب عوام، انتساب علماء بزرگ به این فرقه است که در این مجال کوتاه به بررسی دیدار جعلی میرزای شیرازی با سلطان محمد گنابادی می پردازیم.
با اين كه پيدايش و رواج تصوف، عمدتاٌ به دست علما و زهاد اهل سنت و در جوامع آنها اتفاق افتاده است، چگونه مي توان آن را با تعاليم شيعه ،پيوند داد؟ و به اتحاد و همبستگي ميان آن دو قائل شد؟
چای احمد و چای محمود از جمله منابع اقتصادی این فرقه می باشد . همچنین چاپ مصطفوی و چاپ احمدیه از این فرقه است ذهبیه هم اکنون در دزفول و شیراز فعالیبت زیادی دارند و در سالهای گذشته دست به توسعه فعالیتهای خود زده اند.
در فرقه گنابادیه توسل و شرک معنای دیگری می دهد و اقطاب این فرقه اعتقاد دارند اگر به اشتباه به بت متوسل شویم توسل ما رد نمیشود.
ابراهيم ادهم از قدماي صوفيه است كه از سرزمين بلخ برخاست و بعدها در تصوف نام و آوازه اي بلند يافت. درست است كه بيشتر دوران زهد و رياضت او در شام گذشت، ليكن خاطره او در نزد زهاد و صوفيه خراسان همواره مثل يك سرمشق باقي ماند. ماجراي توبه اي كه او را به ترك سلطنت و به زندگي زاهدانه، و صوفيانه كشانيده، در روايات صوفيه رنگ افسانه دارد
از همان آغاز به علل مختلف، سیر و سلوک عرفانی با شیوهها و روشهای گوناگون انجام پذیرفتهاست که این شیوهها و سلیقهها به عنوان طریقت یا سلسله، شناخته شده اند، اسامی برخی از معروف ترین سلسله های مهم تصوف اسلامی به شرح زیر است
فرقه صوفیه گنابادیه با نصب عکس امام راحل و رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای در حسینیه امیر سلیمانی تهران به فریب مردم پرداخت!
یکی از فرقه های منحرف صوفیه، فرقه ای است به نام تسلیمیه که این نام برگرفته از عقیده ی ایشان است.
سلطان محمد بعد از بازگشت از عتبات در تهران مجلس درسی تشکیل داد اما در درس خود حرفهایی زد که وی را به بابی گری متهم کرده و او مجبور به ترک تهران شد.
از فرقه های بسیار گمراه صوفیه، فرقه ای است بنام حالیه که بخاطر پراکنده شدن ایشان و از بین رفتن جمع شان، اطلاعات اندکی از احوالات ایشان در منابع موجود است.
بعد از ملا سلطان فرزندش نورعلیشاه به قطبیت رسید و این امر باعث شد که عده زیادی اعتراض کنند و این فرقه به فرق مختلف تبدیل شود
در کتاب خورشید تابنده صفحه 416 نامه یکی از صوفیه گنابادی را نشان میدهد که از رضاعلیشاه قطب آن زمان سوال شده که چرا کیوان قزوینی در اواخر عمرش از این فرقه جدا شد! رضاعلیشاه در پاسخ این نامه چنین بیان میکند:
یکی از سلاسل صوفیه، سلسله ای است به نام حبیبیه که از سلسله ی شاذلیه منشعب شدند.