فرقه ی حالیّه
از فرقه های بسیار گمراه صوفیه، فرقه ای است بنام حالیه که بخاطر پراکنده شدن ایشان و از بین رفتن جمع شان، اطلاعات اندکی از احوالات ایشان در منابع موجود است. اما در بعضی از منابع از عقیده ی باطل و اعمال خلاف شرع شان پرده برداشته شده و چهره ی پلید این فرقه را نمایان ساخته است.
حدیقه الشیعه در احوال فرقه های صوفی، به عقاید فرقه ی حالیه پرداخته و این گونه ایشان را معرفی می کند: ( این طایفه گویند دست زدن و رقصیدن و نعره زدن اختیاری نیست، واین کذب محض است و اگر هم اختیاری نباشد از جانب شیطان است و این جماعت رقص و سَماع را حال، نام کرده اند و می گویند چون ما بیهوش شویم، خدا به نزد ما آید و سر ما را در کنار گیرد و با ما راز گوید و ما با او راز گوییم و دست در گردن ما کند و ما دست در گردن او کنیم. این عین کفر وضلالت است) (1)
این تنها گوشه ای از عقیده ی گمراه این فرقه از صوفیه است که بوسیله ی آن، مردم نا آگاه را مثل خود گمراه ساخته اند و پیوند ارتباط مردم با معارف حقیقی دین اسلام را گسسته اند. و متاسفانه عده ای نیز از سر نا آگاهی و عده ای بخاطر منافع دنیوی آن همچون ثروت و شهرت و... به آن گرویده و دنیا و آخرت خود را نابود ساخته اند.
افراد این فرقه با پافشاری بر اعمال بدعت گونه ی خود مثل رقص سماع و... معتقدند که در حال سماع صفات خدا را می توان در ما پیدا کرد. باید از ایشان پرسیده شود که کدام صفت الهی را در کاری خرافی دیده می شود؟! گستاخی ایشان تا به این حد است که کارهای ناشایست خود را پای عرفان نوشته و همچون اقطاب ضالّ خود، رفتار زشت خود را به پای دین نوشته تا باعث جذب افراد شوند.
این طایفه ی پلید گناهان کبیره ای چون زنا و لواط را ثواب می دانند و به شاهد بازی (2) مشهور و معروفند. (3)
آیا به راستی می توان نام ایشان را مسلمان گذاشت در حالی که دین اسلام حد و مرزی برای رفتار و اعمال انسان قائل است. چگونه صوفیه ادعای اسلام دارد وقتی اعمال خلاف شرع مسَلّم نشانه ی این فرقه ی گمراه است؟ چرا عده ای نادان و نا آگاه بدون تحقیق و مطالعه به این مطرودین از اسلام می پیوندند؟ آیا اقطاب صوفیه پاسخ گوی این گمراهی هستند؟!
پی نوشت:
1- حدیقه الشیعه/مقدس اردبیلی/انتشارات گلی/ص581
2- «شاهدبازی» (بخصوص نوعی که در فرهنگهای دنیای قدیم مدنظر بوده است)، شخص میل به نوجوانِ پسر داشته و اغلب این رابطه بصورت پیر و شاگرد بود.
3- حدیقه الشیعه/مقدس اردبیلی/انتشارات گلی/ص581
افزودن نظر جدید