مباحث کلامی
خواند امیر؛ از محدثان سنی مذهبی است که علاقه شدیدی به ائمه شيعه دارد، او میگوید: همانطور که دین اسلام بر دو کلمه طیبه «لا اله الا الله» و «محمد رسولالله» استوار است و هر یک از این دو کلمه که اصل ایمان متعلق به آن است مرکب از دوازده حرف است، پس باید امر امامت که ازجمله فروع ایمان است، منتسب به دوازده امام باشد.
یکی از اختلافات بین شیعه و اهلسنت، مسئلهی خلافت میباشد که آیا این امر انتخابی است یا انتصابی؟ اهل سنت با زیر پا گذاشتن اصول عقلی، امر خلافت را یک امر انتخابی از طرف مردم دانستهاند. لیکن باید از آنان پرسید کسی که نقشههای شوم منافقان را میدانست، چگونه از آیندهی امت خود و اختلافات آتی و تغییر سنتها و گذاشتن بدعتها با خبر نبود؟
جنید بن محمد قواریری یکی از علمای حنابله است که در مورد او مطالب نادرست و غیر واقعی، غالباً از قول خودش نقل شده است؛ اهل حدیث و حنابله با نقل قضایای ساختگی و استفاده از خواب که نزد دیگران حجیت ندارد، و آوردن این داستانها در شرح حال آنان، قصد بزرگ نمودنشان را دارند، که به هیچ وجه چیزی را به اثبات نمیرساند.
جنید بن محمد بن جنید قواریری، از عالمان حنبلی بوده و اهل حدیث و حنابله در مورد او مطالبی اغراق آمیز گفتهاند که روشن میشود، او را در مورد علم و عمل قبول دارند و از بزرگان خود میدانند. آنان در مورد افرادی که قصد بزرگ نمودن او را دارند غلو میکنند؛ ازجمله غلو آنان در مورد جنید، نسبتِ دانستنِ غیب (علم غیب) به ایشان است.
حنابله و اهل حدیث در مورد جنید بن محمد بن جنید قواریری مانند دیگر بزرگان خود، غلو نموده، و قصد بزرگ نمودن او را دارند، او که صوفی است و در تصوف و عرفان از شاگردان دایی خود «سری سقطی» است، روزی صدای یک زن آوازخوان را شنید، و برای شنیدن صدای او سکوت نمود، و اشعار او را حفظ کرده و همان اشعار را دلیل تحول و سیر و سلوک خود میداند!
از قضایای غلوآمیزی که در شرح حال ابراهیم حربی، از علمای حنابله آمده است، رسیدن روزی از غیب به او میباشد. مطلب نادرستی که در مضمون آن وجود دارد، این است که برای روزی، تلاش و کوشش لازم نیست، خدا خود روزی انسان را میرساند. در شرح حال ابراهیم حربی، زندگی زاهدانهای ترسیم شده، که این مطلب از موارد نادر در زندگی اوست.
ابراهیم بن اسحاق بن ابراهیم بن بشر، معروف به ابراهیم حربی از معاصران و ملازمان احمد بن حنبل، از عالمان حنابله و اهل حدیث است، که حنابله مانند باقی علمای خود سعی در بزرگ نمودن وی، با تعریف خوابهایی در مورد آنان نموده، و با اینکه به دیگران اتهام غلو میزنند، خود اهل غلو بوده و با این روش بزرگان خود را اهل کرامات مینمایانند.
ابواسحاق ابراهیم بن اسحاق یکی از ملازمان احمد بن حنبل بوده و حدود بیست سال با او همراه بود و همچنین از افکار او تبعیت میکرد، دارقطنی او را در علم و زهد و ورع با احمد بن حنبل مقایسه کرده است. اهل حدیث و حنابله در معرفی او مطالب غیرواقعی را به او نسبت دادهاند که از آن جمله، زهد و قناعت بیش ازحد، و کتمان آن از دیگران است.
خاندان بنی امیه و در رأس آنان معاویه، در میان مسلمانان به دلیل دشمنی با اهل بیت پیامبر خصوصاً حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، جایگاه مطلوبی ندارند، چرا که این خاندان خبیثه با به انحراف کشیدن تاریخ شکوهمند اسلام که با جانفشانی و مشقتهای طاقت فرسای پیامبراکرم و اصحاب حضرتش به ثمر نشسته بود را دچار حوادث ناگوار کردند.
از نمونه غلوهای اهل حدیث و حنابله، این است که علی بن موفق از عالمان حنبلی در مورد خود، نقل کرده، در یکی از سفرهای حج، اندکی با زائران پیاده خانه خدا، پیاده رفته و با آنان همراهی نمودم؛ در موقع استراحت، در خواب دیدم که حوریانی آمده، و پای من و باقی زائران را شستوشو دادند؛ به برکت این شستوشو، تمام دردهای پایم خوب شد.
علی بن موفق از عالمان حنبلی نقل میکند خواستم حج خود را به یکی از حاجیانی که حجش قبول نیست، هدیه کنم؛ خدا به من فهماند که من بخشندهتر از تو هستم، و همه را بخشیدهام، این کار احتیاج نیست؛ اهل حدیث با بیان این قضایای ساختگی و جعلی در مورد بزرگان خود، درصددند آنان را بزرگ جلوه دهند و به این صورت در مورد آنان غلو مینمایند.
اهل سنت از قول علی بن موفق نقل کردهاند که خداوند با او سخن گفته و به او نامه مینوشت! علی بن موفق میگوید: روزی برای گفتن اذان از خانه خارج شدم. در مسیر راه کاغذی را مشاهده کردم و برداشتم و دیدم در آن چنین نوشته شده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، ای علی بن موفق! با وجود داشتن پروردگاری همچون من، از فقر میترسی؟
اهل حدیث در مورد بزرگان خود غلو کرده و با احادیث جعلی قصد بزرگ نمودن آنان را دارند؛ آنان از قول علی بن موفق گفتهاند در مناجاتی به خدا عرض کردم: خدایا! اگر به خاطر ترس از جهنم، عبادتت میکنم، مرا در آتش جهنم عذابم کن. اگر به خاطر طمع نسبت به بهشت، تو را عبادت میکنم، مرا از بهشت محروم کن، پس اجازه بده یک بار به روی تو نگاه کنم!
حنابله از قول یکی از عالمان خود، به نام علی بن موفق نقل کردهاند: که خداوند را در خواب دیدم، به من گفت: من مانند هر میزبانی، هر که را دوست بدارم، به خانهام دعوت میکنم، و اینکه تو را هم که به حج توفیق دادم، به علت دوست داشتن تو است؛ حنابله با این خوابهای بیاساس (و این روشهای غیرمنطقی) قصد در بزرگ جلوه دادن علمای خود را دارند.