مباحث کلامی
خطبه فدکیه را بزرگان شیعه و سنی نقل کردهاند. ابن طیفور عالم بزرگ اهل سنت در کتاب بلاغات النساء قضیه فدک را به صورت مبسوط نقل کرده و میگوید: برخی گفتهاند این خطبه، ساخته فرد دیگری است در حالیکه چنین چیزی صحیح نیست و این خطبهی شناخته شدهای است و همواره بزرگان ما این خطبه را در خصوص آل ابیطالب به فرزندانشان آموزش میدهند.
سخن خليفه در قضیه فدک مخالف آیات صریح قرآن است زیرا قرآن صراحتاَ اعلام میکند که پیامبران از خود ارث میگذارند. بنابراین اگر واقعاَ پیامبران ارث نمیگذارند، چرا پیامبر ( صلی الله علیه و آله) آن حکم الهی را به دخترش زهرا (علیها السّلام) که تنها وارث او بود، نگفت و به فردی گفت که اصلا با موضوع ارتباطی نداشت؟
همین که ابوبکر به خلافت رسید، کارگزاران حضرت فاطمه (علیها السلام) را از فدک اخراج کرد. حضرت برای تملک حقوق از دست رفته خود به سراغ ابوبکر رفت، ولی با سخن مضحک ابوبکر مواجه شد.«رسول خدا ارث نمیگذارد، بلکه آنچه که از اموال باقی مانده است صدقه محسوب میشود» در حالیکه پیامبر در زمان حیات، فدک را به دخترش بخشیده بود.
استاد ابن ابی الحدید معتزلی در رابطه با علت غصب فدک توسط خلفاء میگوید: اگرسخن فاطمه (علیها السلام) را در قضیه فدک میپذیرفتند، فردا او از اين موقعيت به سود شوهر خود على (علیه السلام) استفاده کرده و مىگفت: كه خلافت متعلق به على (علیه السلام) است، و در آن صورت، خليفه و يارانش ناچار بودند كه خلافت را نيز به على (علیه السلام) تفويض كنند!
عالمان و فقیهان بزرگ شیعه در جریان حدیث سازی غلات به مانند ائمه (علیهم السلام) خیلی تلاش کردند و بعضاً در جستجوی راههای عملی برای مبارزه با آنان بر میآمدند. پس برای مبارزهی همه جانبه در جعل و ساختن حدیث، شروع به تالیف و نگارش کتب رجالی کردند که در آن به معرفی راویان مورد وثوق و یا کذّاب و وضّاع میپرداختند.
حجیت اجماع اهل حلّ و عقد مسألهای حیاتی برای عقاید اهلسنت است. آنان هم در اصل خلافت خلیفه اول و هم در فقه، به این دلیل تمسک جستهاند. امّا مستندات این دلیل: فخر رازی از شافعی نقل میکند که سیصد بار قرآن را ختم نمود تا آیهای بر حجیت اجماع پیدا کند! این ماجرا بهروشنی نشان میدهد که ابتدا حجیت اجماع مفروغعنه فرض شده بود.
یکی از ادلّه شیعه برای اثبات تعیین شدن امام علی (علیه السلام) بهعنوان جانشین پیامبر (صلی الله علیه و آله)، سیره دائمی ایشان در قراردادن جانشینی مشخص برای خود، در مواقع سفر بوده است. اثبات این مطلب بهراحتی با رجوع به کتب سیره و تاریخ صدر اسلام امکانپذیر است. در این مقاله با ارائه شواهد تاریخی به بررسی این امر پرداخته شده است.
شیخ احمد طیب از چهرههای معتقد به وحدت اسلامی و همکاری تشیّع و تسنّن شناخته میشد؛ ولی اخیرا رویکردی خصمانه با تشیع در پیش گرفته است. او در ابتدای ریاست بر الازهر مصر، اظهار داشت حفظ وحدت شیعه و سنی از پایههای اعتقادی الازهر است. ولی اخیرا در اظهاراتی بر خلاف وحدت و در راستای ایجاد تفرقه قدم برداشته است.
همه مسلمانان به این امر که ازدواج موقت در دین اسلام بوده است، اعتراف دارند و مهر صحت بر آن مینهند؛ فقط بحث بر سر این است که آیا ازدواج موقت، نسخ شده است یا خیر؟ اهلسنت با تمسک به آیات سوره مومنون در صدد هستند که متعه را منسوخ بدانند؛ اما این صحیح نیست. چرا که آیه متعه مدنی و آیات سوره مومنون مکی است.
گفتم: دوست عزیزاهل مطالعه هستی؟ گفت: وقت مطالعه ندارم، همیشه مشغول کارم اما درذهنم سوالات زیادی است که چرا ما مسلمانان که خدا و قرآن و پیامبرمان یکی است با هم اختلاف داریم؟ حالا با این جوابهای مختصری که دادید فهمیدم که اختلاف را عدهای ایجاد کردند و خیلی از واقعیتها را برای ما کتمان کردند و برعکس گفتند.
اهلسنت با این پیشفرض که ازدواج موقت خارج از دایره اسلام است، به شدت با آن مخالفت میکنند. اما ازدواج موقت نه تنها در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده، بلکه در زمان خلافت ابوبکر نیز رواج داشته است. آنچه معروف است، منع خلیفه دوم از این ازدواج است که مشروعیت این کار، سوالی است که هر مسلمان باید از خود بپرسد.
کتاب الکافی با داشتن شانزده هزار و ۱۹۹ روایت، به تنهایی ازمجموع روایات صحاح ستّه (اصول ششگانه) اهل سنت و جماعت، بیشتر است. مجموع روایات موجود در کتاب صحیح البخاری و مسلم بنابر نقل ابن تیمیه رقمی کمتر از هفت هزار روایت است و روایات چهار کتاب دیگر آنان، به 9 هزار روایت نیز نمیرسد که در مجموع، کمتر از کتاب اصول کافی است.
نظام سیاسی اهلسنت بر چارچوب خلافت شکل گرفته است؛ بهگونهای که اگر خلافت از اهلسنت گرفته شود، بنیان آنان به هم خواهد خورد. اما خلافت خلیفه اول (ابوبکر) سنیمذهبان، بنا بر رای عمر (خلیفه دوم) ناگهانی بوده است و همین امر، خلافت ابوبکر را زیر سوال میبرد. این واقعیت، در اصل مقاله به صورت داستان بیان گشته است.
اهل سنت، برای تعیین خلیفه، پنج روش را برشمردهاند که عبارتند از: طریق نص؛ طریق اختیار و انتخاب؛ طریق دعوت؛ طریق ارث؛ طریق قهر و استیلاء. شیعیان امامیه از آنجاکه امامت را ادامه راه نبوّت دانسته و شرط عصمت و علم الهی را نیز لازمه امام میدانستهاند، همواره طریق نصّ را تنها راه مطمئن برای شناخت امام دانستهاند.