اعتقادات

پیامبرخواندهی بهائیت، پس از تکرار ادعای پیامبری علیمحمد شیرازی، او را برتر از سایر پیامبران الهی دانسته و دلیل این مدعایش را کثرت نوشتهجات او بر شمرده است. اما به راستی چگونه میتوان کثرت نوشتهجات و مهمل بافیهای مدعی پیامبری بابیت را به عنوان سند حقانیت و بلکه برتری او نسبت به سایر انبیاء الهی برشمرد؟!

نهاد رهبری بهائیت موسوم به بیت العدل، هرگونه انزجار بهائیان از همجنسبازها را ممنوع اعلام و دفاع از این افراد را بر بهائیان لازم میداند. اما به راستی چگونه نهاد بیت العدل، بهائیان را در قبال دفاع از حقوق همجنسبازان مسئول میداند، اما در برابر پایمال شدن خون فلسطینیان در بیخ گوشش، سکوت اختیار و آن را دخالت در سیاست میداند؟!

مبلّغان تشکیلات بهائیت در کانال خود مدعی شدند، با توجه به روشنی آیات قرآن، تفسیرهای علما از آن بیهوده و باطل است. این در حالیست که وجود مطلق و مقید، ناسخ و منسوخ و آیات محکم و متشابه، نیاز به معلّم و مفسر برای فهم آیات الهی را ضروری میسازد و از طرفی بهائیان به این گفتهی خود پایبند نبوده و آیات قرآن را به نفع خود تأویل میکنند.

مدعی پیامبری بهائیت، بر خلاف ادیان توحیدی، ادعای خدایی و خدا آفرینی کرده است. از اینرو، سرکردگان و مبلّغان بهائی از یکسو تلاش دارند تا ادعاهای الحادی پیامبرخواندهی خود را در انظار عمومی توجیه و تأویل کنند و از سویی دیگر گویا در صدد هستند تا اعتقاد به خدایی و خدا آفرینی پیامبرخواندهی خود را میان اَغنام الله، نهادینه سازند.

علیمحمد شیرازی به عنوان پیشوای فرقهی بابیت و بهائیت، بر خلاف تصریح آیات و روایات اسلامی، به تحریف ماهیت عالم برزخ پرداخته و آن را حد فاصل ظهور پیامبران دانسته است. این در حالیست که عالم برزخ در متون اسلامی، ماهیتی روشن و غیرقابل تأویل داشته و علیمحمد شیرازی با چنین ادعایی، عملاً غیرالهی بودن ریشهی خود را به نمایش گذارده است.

پیشوایان فرقهی بهائی بر خلاف آیات قرآنی معتقدند که حضرت مسیح (علیه السلام) توسط یهودیان به شهادت رسیده است. این ادعای پیشوایان بهائی در حالیست که کتاب آسمانی قرآن صراحتاً قتل حضرت عیسی (علیه السلام) را تکذیب میکند. قرآن میگوید مسیح به صلیب کشیده نشد. بلکه به اذن خدا، امر به دشمنان مشتبه شد و آنان شخص دیگری را به جای حضرت عیسی (ع) به صلیب کشیدند.

علیمحمد شیرازی، با تصریح نصوص اسلامی به بعث مردگان در قیامت، به مخالفت پرداخته و روز رستاخیز موعود را منکر شده است. این در حالیست که آیات بسیاری بر بیرون آمدن اموات از قبرهایشان در روز قیامت تأکید دارند؛ همچنان که در بیش از 30 آیه واژهی "حشر"، در حدود 30 آیه واژهی "بعث"، در 10 آیه، واژهی "خروج" و مشتقات آنها ذکر شده است.

پیامبر اکرم و معصومین (علیهم السلام) بارها بر امتداد دین مبین اسلام تا روز قیامت تأکید فرمودهاند. از اینرو پیشوایان دینساز بهائیت، برای توجیه ادعای پیامبری خود، به تأویل و تحریف قیامت موعود و تمامی نشانههای آن پرداختهاند. اما با توجه به غیرالهی بودن ریشهی بهائیت، این تأویلها از اختلافات و تناقضات فاحشی برخوردار است.

رهبران بهائی، نفخ صور در منابع اسلامی را به ظهور پیامبرخواندهی بابیت و بهائیت تفسیر نمودهاند. اما از نظر قرآن کریم، با نفخهی صور اول تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند و در مرحلهی دوم، همگی از قبرها برخواسته و به انتظار سرنوشت خود خواهند ماند. این در حالیست که پیشوایان بهائی، هرگونه تأویل نصوص الهی را ممنوع اعلام کردهاند.

مبلّغان بهائی در راستای توجیه عجز پیامبرخواندهی خود از انجام معجزه و انکار اعجاز بیانی قرآن، به انکار ذکر اعجاز بیانی قرآن در روایات پرداختهاند. این در حالیست که حتی با نادیده گرفتن روایات بسیاری که بر این حقیقت اشاره دارند؛ چگونه میتوان دلالت آیات تحدی قرآن کریم (که یکی از جنبههای آن اعجاز بیانی است) را نادیده گرفت؟!

مبلّغان فرقهی بهائیت در راستای انکار اعجاز بیانی قرآن کریم، با هدف توجیه عجز پیامبرخواندهی خود از معجزه، مدعی شدند که خدای تعالی، هیچ اشارهای به معجزه بودن آیات قرآن نفرموده است. این در حالیست که بعلاوهی بدیهی بودن اعجاز آیات قرآنی، خدای تعالی بارها به فصاحت و بیمانندی آیات قرآن کریم تصریح نموده است.

پیشوایان بهائی در راستای انکار معاد موعود اسلامی، تلاش نمودند تا قیامت را به قیام قائم (علیه السلام) تفسیر کنند. از اینرو اشراق خاوری با استناد به گفتار شیخ احمد احسایی در کتاب عرشیه، خبر از وقوع قیامتی کبری پس از قیامت صغری (ظهور حضرت قائم) داده است. لذا این استناد، به معنای زیر سؤال بردن تمام ادعاهای بهائیت، در خصوص قیامت است.

پیامبرخواندهی بهائیت، برای توجیه و جلب حمایت بابیها از خود، مدعی شد که مسلک او در امتداد و مکمل مسلک علیمحمد باب میباشد. عزیه نوری در پاسخ به این ادعای برادر خود گفت: اگر احکام باب ناقص بوده که این احکام، توان نسخ اسلام را نداشته و اگر کامل بوده که دیگر چه دلیلی برای نسخ بلافاصلهی آن، توسط حسینعلی نوری وجود داشته است.

دلایل بیشمار استمرار اسلام تا قیامت؛ حسینعلی نوری را بر آن داشت تا برای اثبات پیامبری خود، روز قیامت را همان زمان ظهور قائم جلوه دهد. این در حالیست که 1. عبارت إذا قام القائم قامت القیامة، در هیچ کتاب روایی موجود نیست 2. نامیدن امام زمان (علیهالسلام) به صاحب قیامت، به جهت اتصال زمان قیامشان به قیامت و یا به جهت رجعت بعضی اموات میباشد.