اعتقادات

برخی از پیروان فرقه اهل حق معتقد هستند که "دونادون" یا "گردش متوالی روح در بدنهای مختلف" با "تناسخ" فرق دارد. ایشان معتقدند که هرچند که در تناسخ و دونادون، خروج روح از بدنی به بدن دیگر وجود دارد اما در دونادون سیر تکامل و وصول بهحق لحاظ شده است که در تناسخ این دو لحاظ نشده است.

یکی از ویژگیها خاص آیین یارسان،"پنهان داشتن مبانی وزیر ساختهای اعتقادی آن" است که مهمترین عامل در ناشناخته ماندن ماهیت آن به نظر میرسد اما در دو قرن اخیر مخصوصاً سالهای اخیر برخی از پیروان این فرقه اقدام به انتشار متون کلامی خودکردهاند.

برخی از اختلافات و آرای گوناگون در میان سرسپردگان آیین یارسان، نشانگر برداشتهای متفاوت آنان از متون کلامی این فرقه است که با توجه به برداشت کلام دانان و کلام خوانان این فرقه، حاصل میشود.

اکثریت خاندانهای اهل حق علیرغم اینکه خود را مسلمان میدانند، اما نماز را بهجا نمیآورند. ایشان برای نماز نخواندن خود ادلهای بیپایه و اساس بیان میکنند که هیچ توجیهی شرعی ندارد درحالیکه منابع دفتری و دیگر آثار اهل حق، ایشان را از نمازخواندن نهی نکرده است.

نزد اهل حق، دیوان گَوره (دیوان بزرگ) که در زمان سلطان اسحاق توسط او ویارانش سروده شده است، بسیار محترم است و در صدر همه آثار و منابع آیینی جای دارد زیرا بنا بر اندیشه اهل حق این مجموعه، حاوی اصول عقاید و آدابورسوم اهل حق است در حالی که معیاری برای صحتوسقم سرایندگان این دیوان وجود ندارد.

برخی از پژوهشگران خواستهاند از طریق دونادون یا اعتقاد به گردش روح = تناسخ بین اهل حق و هندوها که معتقد به تناسخ هستند و حال آنکه اهل حق و پیروان آیین هندو در کیفیت اعتقاد به تناسخ باهم اختلاف دارند.

بر اساس مبنای اعتقادی یارسان، هرگاه فرشتهای در جامه بشری وارد شود مظهر صفات حقتعالی توصیف میشود. اما با کاوش در متون کلامی اهل حق، تناقضگویی درباره مظاهر صفات روشن میشود.

دونادون یا گردش متوالی روح در هزار و یک بدن از عقاید مهم و اساسی فرقه اهل حق است که در اندیشه پیروان آیین یارسان از آن به "سیر تکامل انسان" تعبیر شده است. سؤالی که در ذیل این اندیشه از اهل حق مطرح میشود این است که سبب ترقی و تکامل دونی به دون دیگر یا از منزلی به منزل دیگر چیست که اهل حق در پاسخ به این سؤال مطالب متناقضی بیان میکنند.

دونادون یا گردش متوالی روح در هزار و یک بدن از عقاید مهم و اساسی فرقه اهل حق است که در ایشان از آن به "سیر تکامل انسان" تعبیر شده است. این تفکر علیرغم اینکه امتناع عقلی دارد اما سؤالاتی در کنار آن واقعشده است که متون اهل حق برخلاف اینکه بیشترین مبحث را درباره این عقیده دارند، پاسخی به آن سؤالات ندارند.

پیروان سلطان اسحاق ازیک طرف اعمال عبادی مانند نماز و روزه ماه مبارک رمضان را مربوط به دوره شریعت است و از انجام آن خودداری میکنند و از طرف دیگر تزکیه نفس، خودشناسی و بخشودگی را منوط به انجام روزههای مرسوم در این فرقه میدانند!

سرسپردگان به فرقه اهل حق معتقد هستند که برخی از انسانها مثل حضرت علی (علیهالسلام)، شاه خوشین و سلطان اسحاق برزنجهای، متجلی از ذات حقانی و تجلی اعظم هستند که هزار و یک دون را گذراندهاند اما علیرغم اعتقاد به اینکه هرکس که هزارویک دون را طی کند به عالم بقا میرود، معتقد هستند که برخی از تجلیهای اعظم در افراد دیگر ظاهرشدهاند.

یکی از آدابورسوم در فرقه اهل حق سرسپردگی است که در برخی از خاندانها درونی است. جریان یارسانیزم ضمن حمله شدید به سرسپردگی درون خاندانی آن را باعث انزوای اهل حق و برخلاف کتاب سرانجام میدانند.

نورعلی الهی که تمام سعی و کوشش خود را بر این گذاشته است که خود را اهل حق معرفی نماید، در برخی از سخنان خود به "نامه سرانجام " که مقدسترین کتاب در نزد فرقه اهل حق است بیحرمتی کرده و قائل به تحریف وتحذیف آن است.

علیرغم اینکه آداب و رسوم اهل حق حاصل تفکر و اندیشه سلطان اسحاق بزرنجه ای است اما در این فرقه باورهایی وجود دارد که متأثر از ادیان آسمانی و غیر آسمانی پیش از اسلام در اهل حق است که بکرزائی رهبران اولیه این فرقه یکی از تأثیرپذیری های اهل حق از مسیحیت است.