خاندان الهی، آموختن و استفاده از سحر و جادو

  • 1397/04/04 - 19:15
یکی از سلاح‌هایی که برخی از بزرگان اهل حق برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود به‌کار برده‌اند استفاده از علوم غریبه و سحر و جادو، بوده است."نورعلی الهی"، که همواره سعی داشت آراء و افکار خود را منطبق با اندیشه‌های اسلامی شیعی، جلوه دهد، اعتراف به آموختن و استفاده از سحر و جادو توسط خود و پدرش،می‌کند.

کوتاه نوشته:

یکی از سلاح‌هایی که برخی از بزرگان اهل حق برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود به‌کار برده‌اند استفاده از علوم غریبه و سحر و جادو، بوده است.[منظومه اهل حق نامه، ص 228] "نورعلی الهی"، که همواره سعی داشت، آراء و افکار خود را منطبق با اندیشه‌های اسلامی-شیعی، جلوه دهد، [برهان الحق، ص 6، 10، 297، 298] اما به آموختن و استفاده از سحر و جادو توسط خود و پدرش، نعمت‌الله جیحون‌آبادی اذعان می‌کند. حال پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، مخصوصاٌ مریدان نورعلی الهی، که او را عارف، تصور می‌کنند، باید بدانند که اولاً: آیا آموختن و استفاده از سحر و جادو، منطبق با شریعت اسلامی است؟ آیا استفاده از این علوم، در شریعت اسلامی حرام اعلام‌نشده است؟ پس چگونه نورعلی الهی مدعی تبعیت از شریعت محمدی و مکتب علوی است؟ ثانیاً: نورعلی الهی، مگر مدعی نیست هر آنچه با ادله اربعه مطابقت نکند، قابل‌ قبول نیست. [آثار الحق، ج 1، گفتار 1263، ص 379] حال آیا آموختن و استفاده از سحر و جادو، منطبق با ادله اربعه است. ثانیاً: آیا شما تابه‌حال به این نکته توجه کرده‌اید که ممکن است برخی ادعاهای نورعلی الهی و پدرش که شما آنها را کشف و کرامت می‌دانید، به خاطر استفاده از سحر و جادو بوده باشد؟ بنابراین پیروان و طرفداران نورعلی الهی باید بدانند، که مطالب مذکور استفاده از سحر و جادو، توسط خاندان الهی را نمایان می‌کند و خط بطلانی بر ادعاهای نورعلی الهی در تطبیق افکار و اندیشه‌های خود با شریعت اسلامی و مکتب علوی است. 

مطلب تفصیلی:

یکی از سلاح‌هایی که برخی از بزرگان اهل حق برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود به‌کار برده‌اند استفاده از علوم غریبه و سِحر و جادو بوده است. [1] "نورعلی الهی" که همواره سعی داشت آراء و افکار خود را منطبق با اندیشه‌های اسلامی شیعی جلوه دهد، [2] ضمن اعتراف به آموختن و استفاده از سحر و جادو توسط خود و پدرش، نعمت‌الله جیحون‌آبادی می‌گوید: «آموختن علوم ماوراء الطبیعة مثل هیپنتیزم یا جفر و کف‌بینی و غیره، باید موقع داشته باشد. مثلاً من خودم تا زمانی که در ریاضت بودم، پدرم اجازه نمی‌دادند. بعد از چند سال به من اجازه دادند که اگر می‌خواهم بیاموزم. چون علم هر چیزی از جهلش بهتر است، این علوم را آموختم ولی هرگز به‌کار نبردم.»[3]  وی درجایی دیگر با اعتراف صریح به استفاده پدرش از سحر و جادو، اظهار می‌کند: «پدرم فرمود در جوانی و پیش از تجلی، روزی کتاب سحر و جادویی به‌ دستم افتاد. انواع و اقسام جادو در آن بود. من‌جمله یکی از آنها این بود که اگر کمی از موی زنی را که مورد نظرتان است را بردارید و به دستور این جادو عمل کنید، آن زن دیوانه شما خواهد شد و از همه‌چیز دست می‌کشد و به‌طرف شما می‌آید. من برای امتحان کمی از موی گوساله‌ای که مرده بود و داخلش را پر از کاه کرده بودیم، برداشتم و به دستور کتاب جادو عمل کردم، ناگهان باکمال تعجب دیدم گوساله خشکیده، تق .... تق.... به راه افتاد و به‌طرف من آمد. فوراً جادو را باطل کردم و کتاب را نابود کردم تا به‌دست کسی نیفتد.»[4] استفاده از سحر و جادو در بین برخی از بزرگان اهل حق، ظاهراً چنان مرسوم بوده که در دهه شصت، هنگامی‌که بین دراویش پیرو نورعلی الهی و سادات اهل حق اختلاف و درگیری پیش آمد، هرکدام در اطلاعیه‌های جداگانه خطاب به مسئولین نظام همدیگر را متهم به استفاده از سحر و جادو می‌نمودند. [5]
حال پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، مخصوصاٌ مریدان نورعلی الهی که او را عارف تصور می‌کنند، باید بدانند که: اولاً: آیا آموختن و استفاده از سحر و جادو، منطبق با شریعت اسلامی است؟ آیا استفاده از این علوم در شریعت اسلامی، حرام اعلام‌نشده است؟ پس چگونه نورعلی الهی مدعی تبعیت از شریعت محمدی و مکتب علوی است؟ ثانیاً: نورعلی الهی، مگر مدعی نیست هر آنچه با ادله اربعه مطابقت نکند، قابل‌ قبول نیست؟[6] حال آیا آموختن و استفاده از سحر و جادو منطبق با ادله اربعه است. ثانیاً: آیا شما تابه‌حال به این نکته توجه کرده‌اید که ممکن است برخی ادعاهای نورعلی الهی و پدرش که شما آنها را کشف و کرامت می‌دانید، به خاطر استفاده از سحر و جادو بوده باشد؟ بنابراین پیروان و طرفداران نورعلی الهی باید بدانند که مطالب مذکور استفاده از سحر و جادو توسط خاندان الهی را نمایان می‌کند و خط بطلانی بر ادعاهای نورعلی الهی در تطبیق افکار و اندیشه‌های خود با شریعت اسلامی و مکتب علوی است.      

پی‌نوشت:  
[1] محمدی، محمد، منظومه اهل حق نامه: تاریخچه عقاید فقه، چاپ اول، بی‌جا، 1390، ص 228
[2] الهی، نورعلی، برهان الحق، چاپ هشتم، تهران، جیحون، 1373، ص 6، 10، 297، 298
[3] الهی، نورعلی، آثار الحق، ج 2، چاپ دوم، تهران، جیحون، 1373، گفتار 368، ص 127
[4] همان، ج 2، گفتار 476، ص 157
[5] محمدی، محمد، منظومه اهل حق نامه: تاریخچه عقاید فقه، چاپ اول، بی جا، 1390، ص 235
[6] الهی، نورعلی، آثار الحق، ج 1، چاپ چهارم، تهران، جیحون، 1373،  گفتار1263، ص 379

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.