بهائیت و استعمار

حمایت عبدالبهاء از قوای مهاجم انگلیسی به قدری حاکمان عثمانی را عصبانی کرد که "جمال پاشا" تهدید به مجازات او کرد. در این میان دولت انگلستان، برای حمایت از این جاسوس خود، دست به عمل شده و وزیر خارجهی وقت انگلیس، دستور به محافظت از وی را صادر کرد. اما به راستی چرا عبدالبهاء و یارانش، تا این حد برای انگلیسیها اهمیت یافتند؟!

همدستی پیشوایان بهائی با استعمارگران انگلیس در اشغال فلسطین، موجب شد تا دولتمردان انگلیسی در مرگ خادم وفادارشان عبدالبهاء، به سوگ بنشینند. از اینرو قدردانی انگلیسیها از عبدالبهاء تا جایی پیش رفت که سرکمیسر عالی انگلیس در فلسطین، خود را موظف دانست تا پیش از همه، ادای احترام خود را به جنازهی عبدالبهاء ابراز دارد.

سر هربت ساموئل از اندیشمندان و فعالان برجستهی صهیونیسم بود و از جانب انگلیس، در تاریخ 30 ژوئن 1920 م، به عنوان نخستین کمیسر عالی فلسطین انتخاب شد. همسر شوقی افندی در کتاب خود، از حمایت بیدریغ ساموئل از بهائیان پرده بر داشته است. اما به راستی چه پیوندی میان اشغالگران و دشمنان أرضی اعتقادی مسلمانان وجود داشته است؟!

سر رونالد استورز، از جملهی نظامیان و سیاستمداران برجستهی انگلیسی بود و از بازیگران مهم سیاست انگلستان، در خاورمیانهی عربی به شمار میآمد. وی در خاطراتش از همراهی و حمایت خود از عبدالبهاء سخن گفته است. اما به راستی حمایت و همراهی مأمور سرشناس استعمارپیر از عبدالبهاء، با چه هدفی صورت گرفته است؟!ً

پس از تعطیلی مدرسهی وحدت کاشان و ناکام ماندن تلاش بهائیت برای بازگشایی مجدد آن، عبدالبهاء به صورت مستقیم با سفیر انگلیس در ایران، وارد مکاتبه گشت و با لحنی تملق آمیز، خواستار بازگشایی مجدد این مدرسه شد. این در حالیست که با در نظر داشتن دولت فعالیتهای استعماری انگلیس، اقدام پیشوای بهائیت در واقع یک رویکرد ضدملّی به شمار میآید.

با توجه به اشغال بسیاری از مناطق ایران به دست امپراطوری روستزار؛ دولت روس بر آن شد تا بافت جمعیتی این شهرها را تغییر داده و مسلمانان را در اقلیّت قرار دهد. از این رو شهرهایی چون بسیاری از شهرهای مناطق اشغالی را جولانگاه اقامت و تبلیغ ضداسلامی بهائیان قرار داد و اجازهی تأسیس اولین مشرق الأذکار را در خاک خود صادر کرد.

با در نظر داشتن تمام اسناد ارتباط بهائیت با استعمار، امانالله شفا (از بهائیان بازگشته از این فرقه)، نظریهای در خصوص تابعیت روسی پیامبرخواندهی بهائیت مطرح نموده است. او معتقد است که حضور کنسول روس در دادگاه محاکمهی حسینعلی نوری و دفاع از او، خود گواه بر تابعیت روسی پیامبرخواندهی بهائی و استفاده از مقرارات کاپیتولاسیون دارد.

پس از ماجرای ترور ناصرالدینشاه که با برنامهریزی پیامبرخواندهی بهائیت صورت گرفت و به زندانی شدن او انجامید، سفیر دولت استعماری روس تزار، تلاش وافری برای حفظ و صیانت از او نمود. اما به راستی پیگیری جدی سفیر دولت اجنبی استعمارگر، برای نجات جان و آزادی بهاء، چه معنایی جز جاسوسی و ذینفعی او برای استعمار میدهد؟!

بهائیان در حالی سعی بر انکار ارتباط پیامبرخواندهی بهائیت با استعمار روستزار دارند که وی صراحتاً، به حقوقبگیری خود از امپراطوری روس تزار اعتراف کرده است. با این حال، چگونه یک مواجببگیری امپراطوری ظالم، ستمگر و غاصب میتواند پیامبری الهی باشد؛ حال آنکه خدای تعالی صراحتاً از تکیه بر ظالمین نهی کرده است.

ارسال گزارشهای اختلاف بابیها با علمای شیعه و ایجاد چنددستگی میان ایرانیان که توسط دالگورکی به روسها مخابره میشد؛ حکایت از اهمیت جریان بابیت برای دولت روس تزاری داشت. همچنان که در یکی از این گزارشها آمده است: «خیلی خوب است که فرقهی بابیه با علمای اسلام مخالفت و مبارزه شدید شروع کرده و آنان را متهم به انحراف کرده است».

عبدالبهاء با توجیه عدالت برخی سلاطین، به قدری جناح سیاسی خود را تغییر داده که واژهی عدالت، دستمایهی توجیه این چرخشهای او گشته است. همچنان که عبدالبهاء پیش از اشغال فلسطین، حاکمان عثمانی را عادل خوانده و پس از اشغال آن به دست انگلیس، منطق او نیز تغییر و از شکست عثمانی ابراز خوشحالی نموده و دشمن این حکومت را عادل دانسته است.

پیشوایان فرقهی بهائیت، راه دین را از سیاست جدا دانسته و پیروان خود را از هرگونه دخالت در امور سیاسی بازداشتهاند. اما این رویکرد پیشوایان بهائیت در حالیست که آنان در دفاع از حکومت دیکتاتوری قاجار، به مخالفت با مشروطهخواهان پرداختهاند. لذا چگونه میتوان راه دین از سیاست را جدا دانست و در عین حال، از حکومتی دیکتاتوری دفاع کرد؟!

هرچند در ابتدا روستزاری، یکهتاز حمایت و تقویت جریان بابیت و بهائیت بود، اما وقتی رقیب روسها (یعنی انگلیس)، متوجه این فرصت شدند، آنها هم به تکاپو افتاده تا از جریان بهائیت به نفع خود بهرهبرداری کنند. ولی به راستی که بهائیت، از چه ویژگی خاصی برخوردار بود که دربار امپراطوریهای استعماری، برای به خدمت گرفتن او مسابقه داشتند؟!

پیامبرخواندهی بهائیت پس از آزادی و نجات خود از زندان با دخالت مستقیم امپراطوری روس تزار، وی در لوحی خطاب به پادشاهی روس "الکساندر دوم" از او تشکر کرد. اما نکته قابل توجه آنجاست که وی نیت "خدایی" امپراطور روس را عامل حمایت از خود برشمرده است. حال آنکه امپراطوری غاصب و ستمگری چون تزار چگونه میتواند دارای نیت خدایی باشد؟!