بهائیت و استعمار

قدرتهای استعمار برای نفوذ خود در کشورهای مسلمان و تسلط بر شریانهای حیاتی و سرمایههای ایشان، مهرههایی وفادار، در پوشش دین و فرقه، نظیر بهائیت و وهابیت به عنوان ستون پنجم، برای خود ایجاد کردهاند. با بررسی تاریخ بهائیت از ابتدا تاکنون، شاهد جاسوسی و خوشخدمتی اعضای ایشان به دولتهای استعماری و حمایتهای متقابل از ایشان هستیم.

بعد از ایجاد بابیت، ازلیه و بهائیت توسط استعمارگران، انگلیس و روس تزار، آن دو را بین خود تقسیم کردند. ازلیان نصیب انگلیس و بهائیت سهم روس گشت. بعد از تغییر حکومت تزار در روسیه، بهائیت نیز به زیر پرچم انگلستان رفت تا زمان جنگ جهانی دوم که آمریکا در آن ییروز شد. زین پس بهائیت به آمریکا پناه برده و در خدمت منافع آمریکا گام برمیدارد.

در روزهایی که ایران در معرض تهاجم نیروهای استعمارگر بود و جوانان غیرتمند ایرانی، زیر گلولههای توپ نیروهای مهاجم، برای دفاع از وطن، در خون خود ميغلطيدند، رهبران بهائی در خیانتی آشکار با حکم به عدم مداخلهی مردم ایران در سیاست و نسخ حکم جهاد و دفاع از وطن، خدمتی بزرگ به اربابان استعمارگر خویش نمودند.

تحمل دولت اسلامی با آرمانهای انقلابی برای نظام استکبار بسیار دشوار است، لذا نظام سلطه تلاش کرده تا با حذف اسلام واقعی و القا کردن این مفهوم به مردم دنیا که اسلام دینی درون گراست، آن را از صحنهی معادلات جهانی حذف کند. در این راستا با ایجاد فرقههایی نظیر بهائیت، که شعار آنها عدم تعصب ملی-وطنی است این هدف را پیش میبرد...

استعمار به این تجربه رسیده که اسلام، آئینی زنده و حیاتبخش است و تسلط بیگانگان بر پیروانش را برنمیتابد و سَدی است محکم در برابر مطامع استعمارگران، بنابراین تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از نفوذ و گسترش آن به کار گرفته است و در این راستا در صدد تشکیل فرقههایی با افکار و تعالیم مخرب، که وسیلهای برای بدنامی اسلام هستند، است.

هدف استکبار، سیطره بر ملّتهاست و در این راه هر مانعی بر سر راه خود بیابد، آن را از بین میبرد. لذا وقتی در کشور ایران، علمای دین و غیرت مذهبی مردم را مانعی برای پیشبرد اهداف خود دید، سعی کرد با ایجاد فرقهی بهائیت و تفرقهاندازی، این مانع را نیز از سر راه خود بردارد. سران بهائی با مذموم شمردن غیرت وطنی به این حمایتها پاسخ دادند.

مهمترین دلیل پیوند میان رژیم صهیونیستی و بهائیت، دشمنی آنان با مسلمانان بوده است، چنانکه قرآن کریم به این دشمنی تصریح کرده است. چند نکته از این روابط به دست میآید از جمله: بهائیان کاملاً عکس آنچه ادعا میکنند، کاملاً در سیاست دخالت میکنند و بر خلاف شعار صلح عمومی، از تروریسم بینالمللی حمایت میکنند و اين را ميتوان در روابط آنان مشاهده كرد.

از زمان تأسیس رژیم غاصب صهیونیستی و همسایگی با بهائیان، شاهد حمایت این رژیم از فرقهی بهائیت هستیم. از شواهد تاریخی، که بر پیوند عمیق بین این دو هست، میتوان به دیدار رئیس جمهور وقت اسرائیل با شوقیافندی اشاره کرد. انگیزهای که این دو فرقه ظالم را به هم پیوند داده و باعث حمایت آنها از یکدیگر شده، وحدت ایشان در دشمنی با اسلام است.

بهائیان بعد از آوارگی از ایران و سکونت در فلسطین، برای حفظ ماهیت خود، به هر قدرت استعماری و فرا منطقهای متوسل شدند. پس از شکلگیری دولت غاصب اسرائیل، سران بهائی با حمایت این رژیم غاصب و جنایتکار، سعی داشتند تا جای پای خود را در سرزمین فلسطین محکم کنند و از حمایت سران این رژیم بهرهمند گردند و در مقابل برای آن جاسوسی کنند.

فرقهی ضالهی بهائیت در امتداد وابستگی خود به دولتهای استعماری همچون انگلیس، هنگامی که کشور آمریکا را قدرت برتر دنیا مییابد، به جانب آن روی آورده و روابط نزدیکی را با آن کشور ایجاد میکند. حمایتهای کشور آمریکا و رؤسای جمهور این کشور از بهائیت، نظیر رِیگان و جورج بوش، نشانگر ماهیت باطل این فرقه است.

انبیای الهی در طول تاریخ تماماً ظلمستیز و در نبرد با ظالمین بودند. فرقهی بهائیت که خود را الهی میپندارد، مداماً در ارتباط و تحت حمایت دولتهای سلطهطلب و ظالم بوده است. سران بهائی وقتی قدرت سایر دولتها را برای حمایت خود کمرنگ میبینند، به آمریکا پناه میبرند. روابط و جاسوسی این فرقه برای آمریکا از سخنان رؤسای آن کاملا روشن میشود.

در حالی که حوادث اخیر یمن و قتل عام هزاران انسان بیگناه قلب هر انسانی را جریحهدار میکند و حتی صدای بیتفاوتترین جوامع غربی را هم در آورده، باز هم میبینیم از بهائیان صدایی در نمیآید. آنها تابع اربابان اسرائیلی خود هستند و هر جا که منافع اسرائیل در خطر باشد وحدت عالم انسانیشان گل میکند و الا دیگران را اصلاً انسان نمیدانند.

از جمله همکاریهای فرقهی بهائیت با دولتهای استعماری، میتوان به فعالیت این فرقه در کشور ویتنام، در زمان جنگ مردم این کشور علیه دولت جنایتکار آمریکا، اشاره کرد که چگونه این فرقهی ضاله در زیر سایهی قدرت آمریکا، در این کشورِ در حال جنگ، تبلیغ خود را در زندانها و شکنجهگاهها انجام میدادند و عدهای از افراد سادهدل را فریب میدادند.

یکی از تعالیم دوازده گانه ادعایی بنیانگذار فرقه ضاله بهائیت صلح جهانی است، البته این سخن بالعکس آنچه که ادعا شده و آن را یک اندیشه مترقی معرفی نموده است، شعاری فاقد عمق و ارزش است، چرا که این ادعا اشارهای به راه کار و روشی که بتواند جلوی کشتار انسانهای بیگناه و توسعه صلح باشد نکرده است. با توجه به اینکه هیچ جنگی با شعار کشتار...