واکنش بهائیان در برابر ظلم و ظالم
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از کانالهای تلگرامی تشکیلات بهائیت، به نقل از وبسایتی متعلّق به «دفتر جامعهی جهانی بهائی در ژنو»، استراتژی بهائیت در مقابله با ظلم و ظالم را اینگونه توصیف کرد: «واکنش بهائیان در مقابل ظلم، نه قبول خواستههای سرکوبگران بوده است و نه پیروی از خوی و روش آنان».[کانال تبلیغی خبری بهائیت]
اما بر خلاف این ادعا باید گفت که رفتار سردمداران تشکیلات بهائیت از ابتدا تا کنون، حکایت از کُرنش (سر فرود آوردن) این تشکیلات، در برابر ظلم و ظالم داشته است. همچنان که عبدالبهاء به پیروان خود توصیه میدارد که در هنگام برخورد با ظالمین و متجاوزین، مثل گوسفند (مطیع) باشند: «اگر ستمکاری دست تطاول (تعدی، ظلم) بگشاید و مانند گرگ تیزچَنگ هجوم نماید، اَحبای الهی مانند اَغنام (گوسفند) تسلیم شوند. لهذا مقاومت ننمایند بلکه تیغ و شمشیر را به شَهد و شیر مقابله نمایند. زخم به جِگرگاه خورند، دست قاتل را ببوسند و در سَبیل الهی جانفشانی نمایند. از برای ستمکار اِستغفار کنند و طلب عَفو از پروردگار نمایند».[1]
اما علاوه بر آنکه پیشوایان بهائی، پیروان خود را به کُرنش در برابر ظالمین توصیه داشتهاند، خود نیز به صورت عملی دعاگوی آنان شدهاند. همچنان که عبدالبهاء حکومت استعمارگر و جهانخوار انگلیس را عادل خطاب میکند و برای ادامهی توفیقاتش آرزوی موفقیت میکند: «اللّهم أن سرداق العَدل قَد ضَرَبَ أطنَآبَها عَلی هذه الأرض المُقدّسة فی مَشارقها و مَغارِبها و نَشکُرُک َ و نَحمَدک عَلی حول هذه السَلطنة العادِلة...[2]؛ خدایا! خیمههای عدل و داد، ریسمانهای خود را در شرق و غرب این زمین مقدس (فلسطین)، محکم و استوار ساخته است. شکر و حمد میکنیم تو را به جهت رسیدن این سلطنت دادگر و عادل و دولت مقتدر (انگلستان) و نیرومندی که نیروی خود را در رفاه و آسایش مردم و امنیت زمین مبذول داشته است. بار خدایا! پادشاه انگلستان، ژرژ پنجم را با توفیقات رحمانیّه خود تأیید فرما و همواره سایه او را بر این اقلیم جلیل، مستدام بدار».
آری؛ بهائیان در حالی اتهام کُرنش در برابر ظالمین را از خود رفع میکنند که نه تنها در مقابل ظالمین کُرنش کرده و پیروان خود را به خِفت و خاری دعوت کردهاند، بلکه حتی در مقابل کسانی که در برابر ظالمین و متجاوزین به ایران میایستادند نیز، موضعگیریهای تُند داشتهاند. همچنان که عبدالبهاء رسماً مدافعین وطن را به سگ تشبیه میکند [3] و یا استعمارستیزان و ظلمستیزانی نظیر سیدجمالالدین اسدآبادی را آماج توهینهای خود قرار میدهند.[4] اما به راستی رابطهی «نسخ سیف» و «بیوطنی» بهائیان، آن هم در ایامی که ایران بیش از هر زمان دیگر به تحکیم ملّیت و تمامیت ارضی نیازمند بوده، قابل تأمل است.
بنابراین میتوان گفت که گویا بهائیان یا معنی عدالت و ظلم را متوجه نشدند و یا از توصیه به حقارت و کُرنش پیشوایانشان اطلاعی نداشتهاند که اینچنین تصویر غیرواقعی از خود نمایش میدهند.
پینوشت:
[1]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرجالله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 123.
[2]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: چاپ فرجالله زکی کردی، چاپ اول بسعی فانی، 1921 م، ج 3، ص 347.
[3]. عباس افندی، مکاتیب، نسخه الکترونیکی، ج 1، ص 410.
[4]. جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: سید جمالالدین اسدآبادی و دشمنی پیشوایان بهائی با او !
افزودن نظر جدید