بهائیت و استعمار
رئیس رژیم صهیونیستی بهائیت را منادی صلح و وحدت معرفی کرد و از وجود مراکز رهبری و اماکن مذهبی این فرقه در اسرائیل ابراز خشنودی کرد! اما در پاسخ به اسحاق هرتزوگ باید گفت که اگر بهائیت اینقدر خوب است، چرا اجازه تبلیغ در سرزمین های اشغالی را به بهائیت نمی دهید و صرفاً از اماکنش درآمدزایی توریستی کرده و آن را به باور صادراتی خود مبدل ساخته اید؟!
پیام تصویری اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی به مناسبت صدمین سالمرگ عبدالبهاء، یادآور و مؤید روابط مستحکم و پیوند ناگسستنی بهائیت با رژیم غاصب صهیونیستی است. روابطی که روحیه ماکسول از آن به حلقه های زنجیر تعبیر کرده و دیدار و پیام های مقامات بلندپایه رژیم کودک کش اسرائیل از اماکن و اعتقاد بهائی گویای آن است.
تشکیلات بهائیتی که دفاع از همجنس بازی را به بهانه دفاع از مظلوم وظیفه خود می داند، اما در قضیه فلسطین نه تنها خود به انتقاد از رژیم آپارتاید صهیونیستی نمی پردازند، بلکه ایرانی هایی هم که به دفاع از فلسطین اشغالی بپردازند را سرزنش می کند!
فرقه بهائیت در حالی سالروز لبیک عبدالبهاء به استعمار فرانسه برای ورود به تونس و سرکوب فکری آزادی خواهی و استعمارستیزی در این کشور را جشن گرفت که ادیان الهی هیچ گاه ابزار نفوذ و تثبیت قدرت ظالمین، متجاوزین و ستمگران نبوده اند.
حسین امانت، معمار معروف بهائی حکایت محبوبیت عبدالبهاء را از زبان سر هربرت ساموئل انگلیسی نقل می کند. سر هربرت ساموئل از صهیونیست های معروف و اولین کمیسر عالی انگلیس پس از اشغال فلسطین در جنگ جهانی اول بوده است. اشغالگری که ولی امر بهائیت با افتخار، از روابط حسنه بهائیان با آن سخن گفته است.
نهاد بیت العدل به مناسبت صدمین سالگرد وفات عبدالبهاء از توصیه او به فداکاری برای ایران سخن به میان آورد. اما عبدالبهاءیی که فداکاری در راه وطن را کار سگها میدانست، چگونه منادی ایران دوستی به شمار میآید!
بهائیان امتیاز پیامبران بر سایر افراد را در بینیازی از اصحاب قدرت و ثروت و مقابله با آنان برمیشمارند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائی، خود و نزدیکانش رابطهای بسیار نزدیک با استعمار روستزار داشته، جانش را مدیون این استعماری است، دعاگوی ستمگران است و شخصاً به دریافت حقوق از استعمار تزاری اعتراف کرده است.
بهاییت، نه یک دین، بلکه یک حزب سیاسی وابسته به استعمار است. با این حال، دولت تونس حق دارد و "باید" هم چنین رفتار کند. کدام کشور حاضر است یک سازمان جاسوسی را به عنوان یک دین بپذیرد؟ و برای اعضای آن، حق و حقوق شهروندی قائل شود؟
سران بهائی، به خیال پشتیبانی دائمی روسها، سرسپردگی عجیبی به استعمار روستزار داشتند و لذا پیوسته بهائیان را به چاپلوسی برای این استعمار ترغیب میکردند. آری؛ اینست حال و حکایت پیشوایان مسلک ساختگی بهائیت که بر خلاف ادیان الهی و به جای تکیه بر آحاد مردم، حفظ حیات و پیشرفت خود را در گرو ارتباط و خدمت به استعمارگران میدیدند.
امپراطوری روستزار با حمایت از پیشرفت بهائیت در عشق آباد و حضور مستقیم در برپایی مرکزی تبلیغی برای بهائیان در مستعمرات خود، به دنبال برپایی جنگ نرم بر علیه اسلام و مذهب شیعی بود. از طرفی، ماهیت مشرق الاذکار عشق آباد نشان داد که چنین مکانهایی، نه تنها محل خواندن دعا، بلکه مرکزی برای پیشبرد فعالیتهای تبلیغ حضوری و تهاجمی بهائیت به شمار میآیند.
آیا حمایت استعمارگران از بهائیت، علّتی جز دستنشانده بودن این مسلک شبه دینی دارد؟! چرا که اگر استعمارگران به دنبال نیتهای خدایی و یا کسب رضایت مردمی بودند، هیچگاه دست به اشغالگری و چپاول ملّتها نمیزدند! بسی سادهانگاری است که همکاری همهجانبهی استعمارگران با بهائیت را خالصانه و از سر عشق به کمالات نداشتهی سران بهائیت بدانیم!
چگونه بهائیت در مواجهه با حزب نژادپرست و جنگطلب نازی راه سازش و اطاعت را در پیش گرفت؛ اما اینک پس از دَهها سال، به مقایسهی نظام اسلامی با هیتلر میپردازد و با تناقض و دروغپردازی، وِجههی انقلاب اسلامی را اینگونه به رُخ جهانیان میکشد: «مهم این است که جانیان حاکم بر ایران را کمتر از هیتلر ندانیم و نوع فاجعه را کمتر از هلوکاست نخوانیم».
اندکی پس از به قدرت رسیدن حزب نازی و آغاز دیکتاتوری هیتلر در آلمان، شوقی افندی بیانیهای را خطاب به بهائیان ساکن آلمان صادر و در آن تأکید بر وجوب اطاعت از حکومت نازی این کشور را دارد. اما به راستی حتی اگر شوقی افندی از علم الهی هم تُهی میبود، نمیبایست بر سر دیکتاتور جنگطلب و نژادپرستی چون هیتلر و حزب نازی، اینگونه حساب باز میکرد!
دریافت این لقب به خاطر خدمتی بوده که عبدالبهاء به قشون انگلیس داشته است و کمک کردن به قشون انگلیس نه تنها حرکتی سیاسی نبوده، بلکه کمک به نیازمندان بوده است. اما این توجیه بر خلاف عقل و اخلاق در حالیست که کمک به دو طرف در حال نزاع در واقع دشمنی در طرف مقابل خواهد بود. از طرفی عبدالبهاء در جایی دیگر، کمک به ظالم و متجاوز را در واقع ظلم به مظلومان برشمرده است!