بهائیت و استعمار

پیامبرخواندهی بهائیت در راستای مقابله با انقلابهای مردمی بر علیه ستمگران، آزادیخواهی را به آتش فتنهای خاموشنشدنی تشبیه و با حیوانی و فریبکارانه برشمردن آن، آن را مایهی خروج انسان از دایرهی ادب دانسته است. اما در عین حال وی، پیروی از احکام بیبند و بار مسلک خود را مصداق آزادی واقعی معرفی کرده است.

طبق متن اقدس بهاء، اگر مردم کشوری گرفتار دیکتاتوری ظالم شوند و یا مورد تجاوز و سلطهی قدرتهای بیگانه قرار گیرند، به هیچوجه حق اعتراض و آزادیخواهی ندارند! لذا وجود همین احکام و قوانین در فرقهی بهائیت، باعث شده که این فرقه محبوب متجاوزین و ستمگران شود و ضمن برخورداری از حمایتهای بیدریغ آنان، ابزار سرکوب آزادیخواهان گردد.

مدعیان دینسازی عصر استعمار که ادعای نسخ اسلام را داشتند، بر خلاف تعالیم ظلمستیز اسلامی که مسلمانان را به جهاد در برابر ستمگران وامیداشت، به ترویج تفکر سلطهپذیری و نسخ حکم دفاع پرداختند. این در حالیست که بهائیت همینک به بهانهی آزادی عناصرش در ایران، با مظلومنمایی از هیچ تلاشی برای محکومیت کشورمان در سازمان ملل فروگذار نمیکند.

دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در سخنرانیهایش آمریکا را صلح طلب معرفی نمود و مدعی شد، هیچ کشوری جز آمریکا نمیتواند صلح را ایجاد کند. آری؛ جهانیان دیدند که چگونه پیشگویی عبدالبهاء غلط از آب درآمد و آمریکا بمبهای اتمی خود را به عنوان پیام صلح و دوستی به مردم جهان هدیه کرد و صدها هزار انسان را به کام مرگ فرستاد!

بدون شک نقش یهود در ایجاد و نفوذ در هستههای نخستین جریان بهائیت، قابل انکار نیست. آنچه امروزه از رفتار خائنانهی تشکیلات بهائیت به چشم خورده و ماهیت آن را به عنوان تشکیلاتی سیاسی و نه دینی الهی به نمایش میگذارد، حمایت بیقید و شرط این تشکیلات از رژیم کودککش صهیونیستی و تلاش برای تطهیر چهرهی منحوس این رژیم میباشد.

مبلّغان بهائی ادعای ارتباط با استعمار را از جمله تهمتهایی معرفی میکنند که اخیراً دشمنان بهائیت به این فرقه وارد کردهاند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائیت، به حمایت استعمار روستزار از بهائیت اعتراف کرده و نیت آن را خدایی برشمرده است. اما به راستی کدام عقل سلیمی، ادعای نیّت خدایی اشغالگر و متجاوز را میپذیرد؟!

اروپاییها پس از کشف آمریکا، برای اثبات تسلط خود بر این قاره، دست به جنایات کمنظیری در نسلکشی و آوارهسازی بومیان آمریکا زدند. اما عبدالبهاء، با ممنون دانستن سرخپوستان آمریکایی از اروپاییهای مهاجر، بدون کمترین اشارهای به جنایات اروپاییها، بزرگترین ضرر در کشف آمریکا را غرق شدن کشتی تایتانیک عنوان نموده است.

اروپاییهای مهاجر برای تسلط خود بر قارهی آمریکا، به روشهای گوناگونی نظیر نسلکشی، بردهداری، نابودی مزارع، گرسنگی، کوچ جمعی، غارت و شیوع بیماریهای واگیر (وبا و طاعون) در میان سرخپوستها متوسل شدند. اینها همه در حالیست که عبدالبهاء، در اظهاراتی سخیف، سرخپوستان را ممنون اروپاییهای جنایتکار دانسته است!

پدران فکری آمریکا که به دنبال میهنی نوپا بودند، تهاجمی فرهنگی را آغاز کردند و افسانههایی را سرودند که حتی دیگر رنگینپوستان بومی نیز یقین کردند تمدن و فرهنگ از آن سفید و بیهویتی، نقش جاودانه بر پیشانی سرخپوستان است. از اینرو عبدالبهاء همگام با اربابان خود، تصویری تُهی از انسانیت، پیش از مهاجرت اروپاییها به آمریکا ترسیم کرده است.

«جانسون» به عنوان یکی از رؤسای جمهور آمریکا، به مناسبت صدمین سال تأسیس بهائیت، به پیوند بهائیت با آمریکا اذعان کرده و در بخشی از پیام به این مناسبت، آورده است: «هدف شما با هدف آمریکا یکی است». اما به راستی چه عاملی موجب شد تا قاتل مردم بیگناه ویتنام، از هدف مشترک آمریکا با بهائیت سخن گوید؟!

بهائیان از سال 1321 ق، اقدام به تأسیس مدارس خود در ایران نمودند. این مدارس به صورت رسمی با آمریکا در ارتباط بوده و عمدتاً شاگردان خود را از میان فرزندان طبقهی متمولان و مسؤلان سیاسی و نظامی وقت انتخاب مینمودند تا در آینده و پس از کسب سِمت، به ترویج افکار بهائیت و فرهنگ آمریکایی یپردازند.

بر اساس شواهد موجود، سفر عباس افندی به آمریکا، با دعوت رسمی مقامات این کشور و با برنامهریزی قبلی صورت گرفته است. از اینرو هنگام ورود عباس افندی به نیویورک، از سوی مقامات برجسته مورد استقبال قرار گرفت. اما به راستی عبدالبهاء، با چه مجوزی در پاسخ به استقبال آمریکاییها، آنان را برای غارت منابع ایران ترغیب نموده است؟

هرچند که بهائیت در تلاش است تا خود را به عنوان دینی الهی معرفی کند، اما شواهد بسیاری از سرسپردگی این فرقه، به قدرتهای بزرگ نظیر آمریکا دارد. اما به راستی چگونه فرقهای که ادعای الهی بودن دارد، برای تحت فشار قرار دادن کشورمان، به دامن آمریکای جنایتکار چنگ میزند؛ حال آنکه خدای تعالی صراحتاً از توسل به ظالمین نهی کرده است.

پس از سفر عبدالبهاء به آمریکا، روابط نزدیکی او با نظام آمریکا شکل گرفت. اما تأثیرپذیری بهائیت از آمریکا، جایی بیشتر نمایان میشود که عبدالبهاء، تدوین قانون اساسی بهائیت را متوقف بر پیروی از آمریکاییها نمود. بنابراین، آیا میتوان بهائیت را دینی الهی و برگفته از اعتقادات قلبی دانست و یا آن را تشکیلاتی نظاممند و پیرو آمریکا برشمرد؟!