ملی گرایی
محمد بن جریر طبری در مقدمه «تاریخ طبری» میگوید که کتاب خود را بر اساس حجت عقل و استنباط فکر، تألیف نکرده است. بلکه "فقط" اخبار را جمعآوری نمود. تئودور نولدکه (Theodor Nöldeke) نیز در این باره میگوید: «طبری بیشتر با علوم نقلی دینی سر و کار داشت و خود اهل تحقیق نبود و حتی اهل انتقاد تاریخی به آن معنی که در نزد بعضی از دانشمندان ایرانی آن قرن معمول بوده نیز نبوده است.»
برخلاف آرتمیس یونانی که از سر قدرتطلبی حتی به هموطنان خود رحم نکرد و در نهایت نیز آبروی خود را پای شهوترانی از دست داد، لیکن مرضیه دباغ حدیدچی، آهنگرزادهای بود که از متن جامعه برخاست. نه اشرافزاده بود و نه شاهزاده. روزها و ماهها شکنجههای سخت و طاقتفرسا را در زندانهای ساواک تحمل کرد، اما حاضر نشد که از وطن، شَرَف و آرمانهای ملت ایران دست بردارد.
گزارش سال ۲۰۱۶ انستیتو «اقتصاد و صلح»، ایران را از نظر متحمّل شدن ضربه و زیان از تروریسم در طیف کشورهایی قرار داده است که آسیب کمی از تروریسم دیدهاند. گزارش سالانه انستیتوی اقتصاد و صلح بر پایه دادههای جهانی تروریسم که کنسرسیوم ملی مطالعۀ تروریسم و واکنشها به تروریسم و نیز منابع دیگر بهدست میدهند، جامعترین منبع در خصوص تروریسم شناخته میگردد.
خسرو پرویز حق نداشت نامه را پاره کند، چون اولاً او از حقانیت رسالت محمد (ص) آگاه بود. ثانیاً پیامبر محترمانه با او سخن گفت ولی خسروپرویز وقیحانه و متکبرانه پاسخ داد. ثالثاً هنگامی که نوبت به حق رسید، همان حقّی که خسرو پرویز خود به آن آگاه بود، دیگر جایی برای باطل نمیماند. وقتی حق آمد، باطل باید برود.
اگر فرض کنیم نژاد آریایی در طول تاریخ خالص مانده، پس چه ایرادی مطرح میشود؟ ایرادی که در این صورت مطرح میشود این است که «پس سرنوشت آن اقوام غیرآریایی (ناآریاها) چه شد؟» آیا به زور کوچانده شدند و از خانه و کاشانه خود رانده شدند؟ یا همگی توسط آریاییها قتلعام شدند؟! چنانکه همگی نابود و تنها قوم آریایی باقی ماندند!
پیامبر و اهل بیت، نماد «هویت انسانی» هستند و عامه ایرانیان از این جهت که انسان هستند، تابعِ نمادهای هویتِ انسانی هستند. پس پیامبر و اهل بیت از این طریق، نماد هویتِ ایرانیان هستند، به ویژه نمادِ هویت مذهبیِ ایران... این سخن ما نیست. بلکه سخن و منشِ فرهیختگان و بزرگان ایرانی است، که در سختترین شرایط، حافظ این هویت بودند.
نوجوان 13 سالهای که در خاک پاک ایران رشد میکند، در مکتب عاشورا تربیت میشود، و برای دفاع از هویت راستینِ یک امّت، با نارنجک خود را زیر تانک میاندازد، تکه تکه میشود ولی اجازه نمیدهد که دشمن به هویت او -هویت واقعی ایرانی اسلامی- تعرّض کند. هویت ایرانیان، جوانان و نوجوانانی مانند حسین فهمیده هستند که سر میدهند، ولی نمیگذارند شرفشان لکه دار شود. هویت ما ایرانیان این است...
اگر در تاریخ خوب بنگریم، در خواهیم یافت که اعراب نه تنها در پی نابودی نامِ کورش نبودند، بلکه با زور و زَر و تَزویر، در پی ترویج نام کورش بودند! اما ایرانیان حاضر به پذیرش چنین هویتی برای خود نبودند. برای نمونه میتوان به روایتی جعلی اشاره کرد که برخی از عربها به حذیفة (صحابی پیامبر) نسبت دادند که از پیامبر شنید که کورش انسان بزرگی بود و...! و البته ما هم از جهت سند و هم از جهت دلالت (محتوای حدیث) نشان دادیم که این روایت کاملاً جعلی است!
اگر کورش امروز زنده بود، به سرزمین عربها حمله میکرد؟ یا ریشه را میخشکاند؟ اگر کورش امروز زنده بود، به جای شعار «مرگ بر عرب»، شعار «مرگ بر امریکا» سر نمیداد؟ عربستان سعودی و داعش و امثال آن، همگی آلت دستی بیش نیستند. اگر کورش امروز بود، چشمان غضبناک و روی برافروخته خود را به سوی امریکا و اسرائیل و انگلیس نمیچرخاند؟
در منشور منسوب به کورش هخامنشی، وی بارها از مردوک خدایِ خدایان ساختگی و دروغین مردم بابیلون (بابِل) نام برده و او را ستوده است. کوروش مردوک را پادشاه آسمان و زمین معرفی میکند، او را ناظر بر خود میداند، میگوید از اینکه برخی از مردم بابیلون خدایانی دیگر را پرستش میکنند خشمگین است. کورش میگوید که این پادشاهی هدیه ای از جانب مردوک است و مردوک از او راضی است.
محمود کویر (کارشناس شبکه صهیونیستی manoto) در کتاب «فرجامِ نافرجامیها» به نکتهای بس عجیب اشاره میکند که حاکی از روش فریبکارانه او در تاریخنویسی است. به جای اینکه تاریخ را بر اساس اسناد و مدارک بخواند و تفکر کند، به وبلاگها و صفحات شایعهساز در شبکههای اجتماعی مراجعه کرده و درباره حمله اسکندر مقدونی به ایران به حضور بانو یوتاب در میدان جنگ اشاره میکند!!! در حالیکه یوتاب 300 سال پس از اسکندر متولد شد!
فرهیختگان ایرانی و حتی عامه مردم ایران، هیچگاه در طول تاریخ، از آریوبرزن، یاد و نامی خوش به ذهن نداشتند. چه اینکه ایرانیان در طول تاریخ، همواره داستان زندگانی بزرگان و پهلوانان نامدار را سینه به سینه به نسلهای بعدی منتقل کرده اند، اما در این سینهها جایی برای آریوبرزن وجود نداشت.
ما هرگز در پی اسطوره نیستیم. نه در میان آریاییان و نه در میان عربها و نه در میان هیچ قوم دیگری. ما در پی حقیقت هستیم. حال این حقیقت در میان هر قوم و هر گروهی که باشد برای ما محترم خواهد بود. از نبیّ اعظم تا دیگر پیشوایان دینی، هر یک مظهری از مظاهر اسماء الهی بودهاند و این برای ما محترم است. از همین روی در مقابل آنان زانو میزنیم و توهمات عدهای بیمار مالیخولیایی برای ما اهمیتی ندارد.
اگر در تاریخ به خوبی نگاه کنیم، و در شاهکارهای ادبی ایران سیر و سیاحت کنیم، درخواهیمیافت که بزرگترین مفاخر علمی و ادبی تاریخ این سرزمین، پر از کلمات عربی است. از آثار ابنسینا و ابوریحان بیرونی و خواجهنصیر طوسی گرفته تا آثار سعدی، مولوی، حافظ همگی سرشار از کلمات و عبارات عربی است. حتی فردوسی (که در شاهنامه از کلمات عربی نیز استفاده کرده است) اصل کتاب خود را در بحر متقارب (وزن فعولن فعولن فعولن فَعَل) سروده است.