مباحث تاریخی
برخی از اهلسنت معتقدند كه علی (علیه السّلام) در خطبه 228 نهجالبلاغه، از شخصی ستايش كرده و منظور از آن شخص همان عمر بن خطاب است! ليكن صبحی صالح، یکی از شارحان سنّی مذهب نهجالبلاغه، در شرح خود میگوید منظور، یکی از یاران امیرمؤمنان (علیه السّلام) است: «این سخنان از سوی علی (علیه السّلام) در ستایش یکی از اصحاب و یاران خود بوده است».
ابراهیم حربی عالم حنبلی معاصر احمد بن حنبل، فرزندی داشت که در یازده سالگی، تمام قرآن را حفظ کرده بود و بسیاری از مسائل فقه را یاد گرفته بود؛ اما آرزوی مرگ این طفل را کرده بود، و او هم مرده بود. چون در خواب دید که در قیامت، هر فرزندی که پیش از پدر بمیرد، پدرش را سیراب خواهد کرد! و او نیز برای فرار از تشنگی قیامت دعا کرد که فرزندش بمیرد.
یکی از احادیثی که نزد معتقدان خلافت ابوبکر به حدّ شهرت رسیده؛ حدیثی است که بر اساس آن معتقدند پیامبر امر فرموده مردم پس از وفاتش به ابوبکر و عمر اقتدا کنند. که در پاسخ میگوییم: بر فرض این حدیث از سوی پیامبر صادر شده و بناست به ابوبکر و عمر اقتدا کنیم؛ حال با توجه به اختلافات فراوانی که ابوبکر و عمر داشتند به کدام یک اقتدا کنیم؟
قرضاوی یکی از علمای اهل سنت هم معاویه را سرکش و گروهش را فئه باغیه میداند و برای اثبات نظرش به روایت معروفی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در شأن عمار یاسر فرمود استناد میکند. در عین حال، لحن قرضاوی در انتقاد از معاویه بسیار نرمتر از سایر علمای اهلسنت و جماعت است.
از تولیدات کارخانه حدیثسازی بنیامیه روایتی است که به دروغ به پیامبر خدا محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) نسبت دادهاند که آن حضرت فرمود: «من شهر علم هستم، ابوبکر دروازه آن، عمر دیوارهای آن، عثمان سقف آن، علی دروازه آن و معاویه حلقه دروازه آن شهر.» و همچنین گفته اند که ابوبکر و عمر سَرور پیرمردان اهل بهشت اند!
یکی از احادیثی که متأسفانه بدون هرگونه دلیل و مدرک، نزد معتقدان خلافت ابوبکر به حدّ شهرت رسیده و آن را به عنوان یکی از فضایل شیخین (ابوبکر و عمر) و از ادلّه خلافت آن دو به شمار میآورند، حدیثی است که بر اساس آن معتقدند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر فرموده مردم پس از وفاتش به ابوبکر و عمر اقتدا کنند. در حالیکه چنین حدیثی صحیح نیست.
یکی از مهمترین دلایل جانشینی امیرالمؤمنین ویژگیهای خاصه حضرت بود؛ که در این مقاله برای شناخت آن مقام بزرگوار بر امر خلافت به برخی از آنها اشاره میکنیم. از جمله بستن درهای داخل مسجد (توسط پیامبر) جز درب خانه علی (علیه السّلام)؛ بازگرداندن ابوبکر و فرستادن امیرالمؤمنین برای قرائت سوره برائت و ازدواج امیرمؤمنان (علیه السّلام) با حضرت فاطمه.
ظاهر آن است که دستگاه سیاست در آن عصر از رشد فکرى علما و حوزههاى علمى هراسان بوده است؛ زیر این علما و مجتهدان بودند که با استقلال فکرى و پویایى اجتهاد خود از اسلام دفاع کرده و جلو بدعتها و کج روىهای حاکمان ظالم را مىگرفتند و اسلام را زنده میکردند و این، همان چیزى است که با اهداف سوء حاکمان ظلم منافات دارد. لذا از گسترش مذاهب فقهی جلوگیری شد.
اکثر قریب به اتفاق روایاتی که درباره نماز ابوبکر وارد شده به عایشه باز میگردد و او زمانی سرکرده دشمنان امیرمؤمنان (علیه السّلام) بوده و از چنین شخصی جز این نمیتوان توقع داشت که تا به هر شکلی شده دنبال تضعیف جایگاه امیرمؤمنان باشد. موارد متعددی از رفتارهای عایشه تاییدی بر این ادعاست. با نگاهی اجمالی به شخصیت عایشه انگیزه جعل چنین روایاتی روشن میگردد.
هر حکومتی مطابق با معیار و موازین صریح اسلامی روی کار نیاید، آن حکومت مشروع نخواهد بود، هر چند در ظاهر هم داعیه اسلامیگری را در سرلوحه کار خود داشته باشد. همچنین حکومت وهابی نیز مانند حکومت بنی امیه است، چرا که این فرقه هم بصورت موروثی پادشاهی را بین خود میچرخانند، و با تهدید و ارعاب، مردم را مطیع اوامر و نواهی خود قرار میدهند.
امیرالمومنان علی (علیه السلام) با صراحت تمام بنیامیه را منافق شمردند و دراین باره فرمودند که آنان هیچگاه اسلام را با قلبهای خود درک نکردند. بلکه همواره در پی ضربه زدن به دین خدا بودند: «قسم به خدایی که دانه را شکافت و پدیدهها را آفرید، آنان اسلام را نپذیرفتند، بلکه به ظاهر تسلیم دین اسلام شدند و کفر خود را پنهان داشتند، آن گاه که یاورانی یافتند آن را آشکار ساختند».
«صدیق» و «فاروق» راستین کیست؟ طبق روایات صحیحالسندی که در بسیاری از کتابهای اهلسنت و مورد قبول وهّابیت آمده، این دو لقب مبارک، از القاب اختصاصی امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (علیه السّلام) میباشد که برخی تلاش نمودهاند آن را برای دیگران جعل کنند. لیکن فضایل مولا قابل انکار نیست و هیچ گاه با خاک پاشیدن به چهره آفتاب، نمیتوان روز را به شب تبدیل کرد.
یکی از مهمترین روایاتی که دلالت بر امامت و خلافت امیرمؤمنان (علیه السّلام) میکند روایت «مَن مات و لَم یَعرف إمامَ زمانِه» میباشد. که این روایت در کتاب مسلم بدین شکل آمده: «هر کس بمیرد و بیعت امامی را به گردن نداشته باشد، مرگش مرگ جاهلیت است.» وهابیت نمیتواند مصداق این حدیث را بیعت با حاکم جامعه در هر زمانی همچون حکّام و رؤسای کشورهای خود...
یکی از مسائلی که همواره مورد اختلاف شیعیان و اهلتسنن وجود داشته و کماکان نیز ادامه دارد بحث جانشینی و خلافت بعد از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد که چالشهای زیادی را نیز به بار آورده است. صرف نظر از مباحثی که در باب تصریح نبّی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت به جانشینی پس از خود مطرح نموده که آیا ایشان...