مباحث تاریخی

01/07/1395 - 23:33

قائلان به مشروعیت «آمین»، پس از «ولا الضّالّین»، به برخی روایات، تمسّک جسته‌اند که مهم‌ترین آن روایاتی است که در کتاب‌های به اصطلاح «صحاح ستّه» آمده که همه آن‌ها به دلایلی ضعیف شمرده شده؛ بنابراین موضوع «آمین» سنّت نبوی نبوده و از بدعت‌هایی است که به نماز افزوده شده و به همین‌رو، موجب بطلان نماز می‌گردد.

01/06/1395 - 19:32

کثرت روایت و روایات عجیب و غریب ابوهریره از پیامبر به حدّی رسید که صدای عمر بن خطّاب را نیز درآورد و او را تهدید به تبعید کرد؛ شمس‌الدین ذهبی، از بزرگ‌ترین عالمان رجالی اهل‌سنت می‌نویسد: «سائب بن یزید از عمر شنید که به ابوهریره می‌گفت: یا نقل حدیث از پیامبر را ترک می‌کنی و یا تو را به سرزمین دوس (سرزمین مادری ابوهریره) تبعید می‌کنم.»

01/04/1395 - 13:08

ماجرای قتل عثمان یکی از مباحثی است که همیشه مطرح می‌شود. ولی یک مسئله در این میان وجود دارد که چه کسی یا کسانی از این ماجرا بیشترین نفع را برده‌اند. و اصلا چرا معاویه که قدرتمند ترین سپاه آن دوره را داشت به کمک خلیفه نشتافت. و چرا حضرت علی (علیه السلام) که در صدد حل این مسئله بود را متهم به نقش داشتن در قتل خلیفه می‌کنند؟

01/04/1395 - 02:02

عبدالله بن عمر از پدرش روایت می‌کند: از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که چنین لبیک می‌گفت: لبّیک اللّهمّ لبّیک، لبّیک لا شریک لک لبّیک، إنّ الحمد والنّعمة لک والملک، لا شریک لک و بر این کلمات چیزی نمی‌افزود... اما پدرم علاوه بر این کلمات چنین می‌افزود: لبّیک اللّهم لبّیک لبّیک و سعدیک و الخیر فی یدیک لبّیک و الرّغباء إلیک والعمل.»[

01/01/1395 - 23:39

به راستی چه بر سر امت اسلام آمد که در فاصله‌ای کوتاه این چنین بدعت‌هایی در دین اسلام وارد کرده که نه تنها صدای اعتراضی از آنان برنخاست، بلکه فریاد اعتراض امیرمؤمنان (علیه السّلام) آن هم در دوران حکومتش را برنتافته و با فریاد «واعمراه» از ترس ممنوعیت نماز تراویح، در برابر اقدامات اصلاح‌گرایانه‌ی حضرت، مقاومت ورزیدند؟

01/01/1395 - 23:38

بدعت‌گذاری عمر در سال چهاردهم هجری در نمازی به نام «تراویح» از قطعیّات تاریخ است که حتی بخاری که معمولا سعی در سرپوش‌گذاری بر این‌ گونه حقایق تاریخی دارد، نتوانسته از نقل آن چشم‌پوشی کند: «راوی گوید: شبی همراه عمر بیرون آمده و مردم را دیدم که پشت سر شخصی نماز می‌خوانند. عمر گفت: این کار [نماز تراویح] عجب بدعت خوبی است.»

12/28/1394 - 20:36

دلیل قائلان تکتّف دو روایتی است که در کتب بخاری و مسلم آمده که در پاسخ می‌‌گوییم: کتاب بخاری و مسلم و دیگر کتاب‌های اهل‌سنّت، کتب فقهی نیستند، بلکه صرفاً در آن‌ها به بیان روایات بسنده شده و چون به کتب فقهی و استدلالی اهل‌سنّت مراجعه کنیم، می‌بینیم آن‌ها با توجه به همین روایات، این عمل را واجب ندانسته، بلکه مستحب دانسته‌اند.

12/26/1394 - 23:26

از جمله بدعت‌هایی که در زمان خلیفه‌ی دوم اهل‌سنت و توسط وی پایه‌گذاری شد موضوع «دست بسته نماز خواندن» می‌باشد که در فقه اهل‌سنت با تعابیری هم‌چون: «قبض الیدین»، «تکتّف» و یا «تکفیر» و در مقابل آن، از تعابیری هم‌چون: «ارسال الیدین»، «إرخاء الیدین»، «إسدال الیدین» و یا «إسبال الیدین» (دست باز نماز خواندن) یاد می‌شود.

12/26/1394 - 13:34

خداوند بعد از خلقت حضرت آدم (علیه السلام) براساس حکمت و مصلحت بی‌کران خویش برای هر پیامبری که برای مردم فرستاد، جانشینانی را هم به دنبال آن‌ها قرار داد تا بعد از رحلت هر پیامبر، خلیفه او بتواند ادامه دهنده فرمان و دستورات الهی باشد و این روش الهی ادامه پیدا کرد تا نوبت به پیامبر خاتم، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) رسید و سنت الهي همچنان ادامه يافت.

12/24/1394 - 11:20

با صرف نظر از روایات شیعه در شیوه‌ی نماز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با دست باز، در کتاب‌های اهل‌سنّت نیز روایاتی در این زمینه، نقل گردیده که یکی از معتبرترین آنها که نحوه‌ی نماز حضرت را بیان کرده روایتی است از ابوحمیده که در آن به خوبی شیوه‌ی نماز خواندن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با دست باز را بیان می‌نماید.

12/23/1394 - 23:37

تعدد نظرات درباره تکتف و اینکه روی سینه، بالای ناف، روی ناف و یا زیر ناف باشد به جایی رسیده که برخی به تمسخر برخی دیگر پرداخته‌اند. بنابراین اگر بنا باشد دین با سلیقه‌های شخصی، تفسیر شود در آن صورت دین بازیچه‌ی استحسانات شخصی خواهد گردید و در آن صورت نباید تعجب نمود اگر کسی بگوید حکمت تکتف «حفظ عورت» و امثال آن باشد.

12/20/1394 - 10:55

سیره صحابه در عمل به متعه بوده، چنان که تابعین و نسل‌های بعد به متعه عمل می‌کرده‌اند. هم‌چنین نه تنها صحابه و تابعین به متعه عمل می‌کرده‌اند، بلکه برخی از علمای اهل‌سنت نیز علاقه وافری به انجام آن داشته‌اند؛ به عنوان نمونه: درباره‌ی ابن جریج نوشته‌اند که او به روایتی 60، به روایتی 70 و به روایتی 90 زن متعه داشته است.

12/19/1394 - 17:40

از جمله بهترین دلایل برای بدعت‌گذاری عمر بن خطّاب در مبحث متعه، سخنان خود اوست که سرخسی در دو کتاب خود با سند صحیح از خود عمر آورده: «با روایت صحیح از عمر بن خطّاب نقل شده که وی مردم را از متعه نهی کرد و گفت: دو متعه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حلال بود؛ متعه‌ی زنان و متعه‌ی حج (حجّ تمتع) كه من از آن نهي ميكنم».

12/18/1394 - 11:11

مفسّران شیعه و سنّی متّفقاًً نزول آیه 24 سوره نساء را در مورد حلیت متعه دانسته و شکی ندارند که این حکم دست کم برای مدّتی بر مسلمانان حلال بوده است؛ به عنوان نمونه ابن کثیر دمشقی، شاگرد برجسته ابن‌تیمیه در تفسیر خود آورده: به آیه‌ی متعه برای اثبات نکاح متعه استدلال شده و شکی نیست که این ازدواج در ابتدا جایز بوده، سپس نسخ شد.

Pages