شبه معنویت های بومی
در روش سلوکی که طاهری برای پیروانش طراحی کرده است تلاش، کوشش و خودسازی هیچگونه جایگاهی نداشته و بهجای خودسازی، اتصال به «شبکهی شعور کیهانی» پیشنهاد میشود تا از رهگذر این اتصال، فرد بدون هیچ تلاشی به خودسازی و تزکیه و در یک کلام به عرفان نائل آید. طاهری آنچه آنرا خودشناسی سنتی نامیده است را تنها به عنوان پلهی اولیه باور دارد و روش خود را فراتر از خودشناسی اسلامی میداند.
بنیانگذار فرقهی حلقه در قالب عناوینی تکراری به گونهای چندباره در کتب و سخنرانیهایش از کلیدواژههایی موسوم به «پلهی عقل» و «پلهی عشق» سخن گفتن است. آنچه در این اندیشهی طاهری مورد اهمیت است کشمکش میان عشق و عقل نیست. بالاتر از آن، کجاندیشی طاهری درباره عشق و سیر و سلوک خاص حلقه است که در آن هرگونه تلاش، کوشش و نیز ابزاری همچون ذکر به بهانهی بر پلهی عشق بودن عرفان، نفی میشود.
هرکس عقل سلیمی داشته باشد و ببیند که شخصی در فیس بوک برای خود صفحهای ساخته ادعای امام زمانی میکند و همه را بغیر خود و دوستان خود، دشمن رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) و اهلجهنم میداند، و نشان پرچم اسرائیل(ستاره ششپر) را بعنوان نماد حرکت خویش معرفی مینماید، از دهانش باید بوی وهابیت و صهیونیسم را استشمام کند.
حقیقت حرکت احمد همبوشی، ایجاد انشقاق و چند دستگی در دل تشیع است و بدین جهت وی تمامی مراجع شیعه را باطل و ضالّ معرفی مینماید و هرکسی به دعوتش نپیوندند را کافر به نبوت و از اتباع سقیفه دانسته و هرآنکس اصحابش نگردد را اصحاب جهنم میداند. و اصل حرکت خویش را ایجاد اصلاحات بنیادین در حوزه علمیه نجف بیان میکند.
در فرقه حلقه برجستهترین دلیلی که برای بیماری افراد بیان میشود، پدیدههایی نامیده شده به «موجودات غیرارگانیک» است که طاهری این لفظ را از عرفان ساحری کارلوس کاستاندا وام گرفته، اما به نام خود و عرفانش ثبت کرده است.طاهری یک گونه از موجودات غیرارگانیک را «کالبد ذهنی» میداند. کالبد ذهنی، آنچنانی که طاهری اشاره کرده است همان «روح» است!
در فرقهی حلقه، به اعتبار حضور افراد، دو دسته اتصال وجود دارد. اتصال فردی و اتصال جمعی طاهری بارها، اتصالِ فردیِ دروغین و شیطانی خود را منشأ همهی اتصالات جمعی دانسته است. اتصالی که با دستیابی به آن روزهای معنوی و آسمانی در دسترس مردم قرار گرفته است. و هرکس جز طاهری بخواهد به این اتصالات بیفزاید و یا از آنان بکاهد به گفتهی طاهری بدعتگذار و متقلب است.
فقاهت و مرجعیت شیعه که سابقهای به امتداد روزگار معصومین (علیهمالسلام) و لاحقهای به استمرار ظهور امام عصر (علیهالسلام) دارد، همواره به گواه تاریخ، ملجأ و مأمن شیعیان در مقابل طاغوتیان و شیطان مداران بوده است. اصحاب شیطان، عرفان حلقه و آسیب رسانندهی جامعه که چندی است زانوی غم در بغل گرفته، و آخرین تیر ترکش خود یعنی سیاست تزویر علیه مراجع تقلید شیعه و تهدید و خط نشان کشیدن برای آن را در دستور کار خود قرار دادهاند.
در فرقه حلقه و دیگر فرقهها و جریانات انحرافی که به نام دین وارد میشوند، هنگام بحث از مفاهیم دینی یا احکام فقهی به منظور رسیدن به نتایج مورد نظر، آگاهانه و از روی عمد چشم خود را بر برخی منابع مسلم اجتهاد، مانند سیره و سنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) و روایات معصومین (علیهالسلام) میبندند و تنها با استناد به برخی آیات قرآن به اجتهاد مورد نظر خود میپردازند و نظری را که مطابق میلشان است استنباط میکنند.
محمد علی طاهری مسئلهای را در عرفان حلقه بیان میکند به نام لایهی محافظ که نهتنها ماهیت آن در این فرقه مشخص نیست، بلکه به شکل کاملا عامدانه پوشیده مانده است. و این مسئله میتواند نشانی بر دروغین بودن لایهی محافظ در این فرقه، و جعل آن توسط طاهری به جهت سامان بخشی به ابعادی از فرقه باشد.
باور مؤسس فرقهی حلقه پیرامون لحظهی مرگ بر این استوار است که سختیها و سکراتی برای آدمی در حین مرگ وجود نداشته و همهی انسانها به راحتی جان میدهند. شواهدی که وی برای این باور غلط اقامه میکند، به زعم خودش کاملا تجربی و ناشی از ارتباطاتی است که با ارواح در جلساتی موسوم به تشعشع دفاعی داشته است. اما این سخنان نهتنها مستندات دینی ندارد، بلکه در تعارض کامل با دین است.
وقتی آثار بنیانگذار فرقهی انحرافی حلقه را مورد بررسی قرار میدهیم به دیدگاههای متناقضی در مورد «نماد» برخورد میکنیم. «نماد» یا همان «آرم» و «سمبل» در فرقهها نشانی از ماهیت آنان است. در عرفان حلقه، نمادی مرکب از صورتی غمگین و خندان وجود دارد که برگرفته از فرقههای شرقیست، اما طاهری آنرا محصول دریافتهایش میداند.
یکی از کسانی که جزء مدعیان نیابت امام زمان در عصر حاضر است، احمد الحسن یمانی است نام اصلی آن احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر از استان بصره متولد شد. وی مدتی در حوزه شهید سید محمد صدر تلمذ نمود. وی ملاک راستی و برحق بودن خود را خواب دیدن خود قرار داده است. در صورتی که خواب هیچ حجیتی ندارد.
شکی نیست که در طول تاریخ افراد زیادی مدعی عرفان بودند و مسلکهایی را هم در این باب به بشریت عرضه کردند، اما باید توجه داشت که نسبتی عمیق بین عرفان و ظواهر دینی و عقل وجود دارد، و درک این نسبت میتواند ما را از بسیاری از انحرافات نجات دهد و میتواند محکی باشد تا هر مسلکی، ادعای وصول به حقیقت را نکند.
شبکه شعور کیهانی، یعنی جهان هستی مادی توسط یکی از سه عنصر تشکیل دهنده خود که آگاهی است هدایت و کنترل میشود که این عامل غیر از خداست اما جای خدا را در محرک بودن و هدفمند کردن و تدبیر امور جهان گرفته است، خدا فقط خالق و صاحب آن است و امور جهان هستی بطور کامل به آن سپرده شده است و این یعنی نفی ربوبیت الهی در اداره جهان هستی همان چیزی که مشرکان میگویند؛ خالقیت از آن خدا و ربوبیت به دست غیر خدا.