شبه معنویت های بومی
طاهری درمان و عرفانش را توأمان و دستیابی به هر دو را از راه اتصال به شبکهی شعور کیهانی میداند، اگر اثبات بشود که ادراکات شهودی و عرفان طاهری نه تنها الهی و رحمانی نبوده بلکه به کمک جنیان و یا روشهایی مثل انرژی درمانی و تلقین و همراه با غلو است، میتوان بر اساس یک قیاس استثنایی، نتیجه گرفت که درمان او هم غیرعرفانی است و تنها وسیلهای برای نابودی دیانت مسلمانان است.
محمد علی طاهری بنیانگذار فرقه انحرافی حلقه، بخلاف آنچه در منابع و نصوص اسلامی و مسحیت آمده از پولس به نیکی یاد میکند. این در حالی است که پولس در شهادت استفان اولین شهید مسیحیت نقش بسزایی داشت. هنگامی که در تعقیب عدهای از مسیحیان بود در نزدیکیهای دمشق ندایی مسیح را میشنود و به او ایمان میآورد، سه سال به عربستان میرود و سپس به تبلیغ مسیحیت خود ساخته میپردازد!
حضرت سلیمان فرزند و وارث حضرت داود (علیهالسلام)، یكی از پیامبران بزرگی است كه هم دارای مقام نبوت بود و هم دارای حكومت بینظیر و بسیار وسیع. خداى تعالى مُلكى عظيم به او داد، جن و طير و باد را برايش مسخّر كرد و زبان مرغان را به وى آموخت. یکی از دعاهای حضرت سلیمان در قرآن، توفيق شكرگزارى در برابر نعمت های خداوند بوده است.
در عرفان حلقه اعتقاد بر ایناست که بین اجزاء جهان هستی پیوندی برقرار است و هستی به منزلهی یک پیکر واحد است. آنان از رهگذر این پیوند نظریهای با نام «اینتریونیورسال» را طراحی کردهاند و آن را بیسابقه دانسته و در موردش غلو کردهاند. در واقع وحدت، تن واحده بودن هستی و تفکر اینتریونیورسال همگی واژههایی متفاوت هستند که جملگی میخواهند یک حرف را بگویند.
در عرفان حلقه برای بهرهبرداری از کمکهای ماورائی، وحدت با دیگران و تشکیل حلقۀ وحدت ضروری دارد. پس یکی از ابعاد مهم ماوراء در عرفان حلقه، بهرهبرداری از رحمت عام الهی است. همچنین اگر فرد در حلقۀ وحدت در نیاید به درمان و عارف شدن نائل نمیآید. و از دیگر خصوصیات وحدت در عرفان حلقه، رسیدن به کمال و تعالی در این عرفان از راه وحدت است.
یکی از ادعاهای گزاف و عبث محمدعلی طاهری این است که بیماری، مجهولی است که علم پزشکی، عهدهدار تبدیل آن به معلومی لطیف و مطلوب شده است. طاهری به خلاف تواضع موجود در دنیای درمان و پزشکی که معترف به عجز خود در درمان برخی بیماریهاست. قاطعانه و بلکه متکبرانه مدعی آن است که در مکتبش کسی حق ندارد هیچ بیماری را لاعلاج بداند و او تکیه میکند که یک اصل در مکتب ایشان است.
در عرفان کیهانی منظور از همراهی و معیّت خدا (قرار گرفتن به عنوان عضو چهارم) کدام نوع است؟ اگر معیّت قیومیه منظور باشد دیگر شرطی ندارد و نیاز به تشکیل حلقه نیست تا اول سه عنصر فراهم شود و سپس خدا به عنوان عضو چهارم به این حلقه بپیوندد و اگر معیّت تشریفیه منظور باشد؛ چرا در عرفان کیهانی گفته میشود که همه انسانها صرف نظر از نژاد، ملیت، دین، مذهب، و عقاید شخصی، میتوانند جنبه نظری آن را پذیرفته و جنبه عملی آن را مورد تجربه و استفاده قرار دهند ؟
طاهری معتقد به «جهان دو قطبی» است. اینکه شبکه شعور کیهانی دارای دو بعد مثبت و منفی یا سفید و سیاه است و برای رسیدن به کمال باید همه این شبکه را تجربه کرد. این پندار شیطانی در نماد عرفان حلقه به شکل دو صورت سیاه و سفید در هم ترسیم شده و در میان یک دایره که نماد کمال است قرار گرفته است. این نظریه جهان دو قطبی زائیده اندیشههای عرفان یهود (کابالا) میباشد.
پذیرش وحدت در عرفان کیهانی به این معناست که انسانها دریابند که همهی هستی یک تن واحد است و بدین منظور بایستی آنقدر به هم نزدیک بشوند که مرز جدایی و تفرقهای میان آنان نباشد و همچنین با همهی انسانها باید به صلح رسید. این مسئله نه مورد تأیید عقل است و نه شرع؛ و اصلا ممکنپذیر هم نیست. قرآن کریم به صراحت از دوست نداشتن عدهای و نیز توصیه به دوری از آنان کرده است.
محمد علی طاهری سرکرده فرقۀ حلقه در مقام ابلیس توصیفاتی بیان کرده است که در تضاد با قرآن است. طاهری با ردّ نص صریح آیات قرآن کریم، مریدان خود را دعوت به اطاعت از ابلیس میکند. وی از ابلیس به عنوان «تنها موحد بارگاه الهی» یاد میکند. و این خلاف ظاهر آیات قرآن است. خداوند متعال میفرماید: «ابلیس از کافران شد.»
طاهری مدعی است که از طرف جبرئیل به او الهاماتی شده و راهی را برای رساندن بشر به کمال پیدا کرده که بدون نیاز به دین خاصی میتوانند به کمال برسند به طوری که باور به خدا، معاد، عمل به آیین و پرهیز از گناه و ظلم و ستم هیچ نقشی در رسیدن به کمال ندارد. او میگوید هر کس برای رسیدن به کمال باید به حلقههای شعور کیهانی که توسط او تفویض شده متصل شود.
رجعت از جمله معتقدات شیعه امامیه است، و به معنای بازگشت به سوی دنیا، پس از مرگ و پیش از آخرت میباشد که با اندک فاصله بعد از ظهور ولی عصر (علیهالسلام) و پیش از شهادت آن حضرت و برپا شدن قیامت واقع خواهد شد. رجعت همگانی نبوده و از مجموع روایات به دست میآید که مؤمنین خالص و کافران خالص رجعت میکنند.
به طور قطع نمیتوان ادعا کرد که تمام ادعاهای یک فرقه یا مدعی دروغین کاملا باطل است؛ زیرا معمولا حق و باطل در فرقههای انحرافی در هم مخلوط میشود. یعقوبی نیز در بیان ادعاها و اندیشههای خود آمیزهای از حق و باطل را ارائه میکند و مانند اکثر منحرفین ابتدا با همان قسمت حق عدهای را فریفته و مرید خود میسازد.
محمدعلی طاهری بنیانگذار فرقهی انحرافی حلقه بنابر مصالح و منافع خود، متوسل به جعل واژگانی شده است که غایت آن «تولید مغالطهی اشتراک لفظ» است. او در فرقهاش اصطلاحاتی را ایجاد کرده و معانی پارهای از الفاظ اسلامی و عرفانی را دگرگون ساخته است و هنگامی که آنان را به کار میبندد، مستند به آیاتی قرآنی، اصطلاحاتِ عرفانی و اشعار ایرانی میکند تا عامدانه تولید مغالطه کرده و به اهدافی دستیافته باشد.