شبه معنویت های بومی
احمد بصری و اتباعش علم رجال را قبول ندارند. و برای رد آن به دلایلی تمسک میکنند؛ عدم امکان اثبات عدالت راوی و اختلاف در معنای عدالت دو دلیلی هستند که آنها میآورند و علم رجال را به کلی نفی میکنند. اما در جواب آنها باید گفت؛ رجوع به کتب رجال، با هدف گردآوری قرائن و شواهدی بر عدالت و وثاقت راویان است تا از این طریق به اطمینان عدالت برسیم.
احمد بصری خود را همان احمد موجود در روایات میداند. این در حالی است که هرکسی میتواند این ادعا را بکند. ضمنا با توجه به روایات دیگر، متوجه خواهیم شد که احمد موجود در روایات حضرت بقیة الله الاعظم مهدی موعود (علیهالسلام) میباشد و ربطی به احمد بصری ندارد.
یکی از هدایت شدهترین پرچمها در آخرالزمان که بر هر مسلمانی واجب است که خود را به آن برساند تا جزء یاران و مؤمنین به حضرت(عجلاللهتعالیفرجه) اطلاق شود، پرچم یمانی است. به همین خاطر، بیشترین سوءاستفادهها، از این عنوان شده است. یکی از همین مدعیان، جریان وابسته به احمد بن اسماعیل است که خود را یمانی معرفی کرده است.
احمد بصری با سوء برداشت از یک روایت، سعی در اثبات حجیت برای وصی و جانشین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) داشته است. اما در پاسخ: اولا؛ عبارت «خار الله لک»، هیچ ارتباطی با استخاره با قرآن نداشته و به معنای خیر خواستن خداوند برای انسان است، نه طلب خیر از خدا. ثانیا؛ در لسان عرب نیز، عبارت «خارک الله لک» به معنای استخاره کردن و طلب خیر نبوده و به معنای عطای خیر میباشد.
احمد اسماعیل بصری که خود را یمانی میداند، چگونه میخواهد یمانی بودن خود را توضیح دهد! در حالی که یمانی طبق روایات از یمن خروج میکند. و حتی در روایات بالاتر از آن را ذکر کردهاند که حتی یک یاریکننده از بصره برای حضرت نخواهد بود!
جریان احمد بصری، همانند بسیاری از فِرق انحرافی، بیش از آنکه یک فرقه دینی بوده باشد، یک جنبش سیاسی است که با هدف ایجاد اختلاف و فتنه و انحراف در کشورهای اسلامی (شیعی) تشکیل شده است. اخیرا این فرقه به دو گروه «انصار پرچم» و «انصار مکتب» تقسیم شده است.
دروغ احمد بصری و اتباعش موقعی روشن میشود که در سایت خودشان پس از چند نقل قول شفاهی، استناد میکنند، در کتاب حجت الاسلام محمدی اشتهاردی آمده است که اسلام آوردن وهب توسط یک خواب بوده! در حالی که پس از مراجعه به کتاب از نبود این مطلب باخبر میشویم، و ایشان اشارهای به رؤیای وهب نکرده است.
علی یعقوبی در بسیاری از سخنرانیهای خود با حمله به علمای شیعه، آنان را به کوتاهی در فهم معارف دین متهم میکند. و در برخی موارد نیز با تحدی، آنان را به مبارزه میطلبد و یکیاز اهداف خود از بازگفتن این سخنان را بیدار کردن علمای شیعه از خواب غفلت میداند. زیرا عقیده دارد نباید علما رسالهای داشته باشند.
بعضی افراد کوشیدند تا اسلام آوردن خالد بن سعید را بنا بر رؤیا قرار داده و مدّعی شدند که او در خواب سقوطش درون یک چاه آتش را دیده و پدرش که از مشرکان بود او را به درون چاه هدایت میکند، اما رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) دست او را گرفته و از آتش نجات میدهد. اما باید گفت؛ عمل غیر معصوم حجت نبوده و نمیتوان با توجه به آن، مسألهای عقیدتی را پایهریزی کرد.
آنچه در برخی گزارشها از رؤیاها به دست میآید، بیانگر این استکه، تشخیص رؤیای صادقه از کاذبه، آنقدر مشکل است که برخی از علمای ربانی و اؤلیای الهی نیز از تعابیر اشتباه در امان نبوده و با گمان صادقه بودن رؤیا و استناد عقایدشان به آن، مسیر را به انحراف رفتهاند.
روایت امام صادق (علیهالسلام) در مورد حجیت نداشتن خواب، شامل تمام آموزههای دین، اعم از مسائل عقیدتی و فقهی میشود. و نفی استفاده از رؤیا در این روایت آشکارا بیان شده است. مقید نمودن این عبارت در مسایل فقهی نیز تأثیری بر استدلال ندارد؛ چرا که با توجه به اینکه رؤیا نمیتواند نقشی در استنباط احکام فقهی داشته باشد، به طریق اولویت در مسائل عقیدتی بیفایده است.
کثرتگرایی دینی یا همان پلورالیسم نظریهای است محمدعلی طاهری به آن اشاره دارد و همهی مذاهب را برحق میداند و معتقد است که هر انسانی صرفنظر از دین، تحولخواه و کمالپذیر بوده، میتواند در صراط مستقیم باشد، ولی این ادعا با نص صریح قرآن مخالف است.
بعضی فرقهها از مقولهی خواب به عنوان پنجرهای برای اثبات ادعاهای خود استفاده کردهاند. مدعی یمانی، احمد بصری نیز یک از کسانی است که از این امر برای اثبات ادعاهایش استفاده کرده است. دلیلهایی که وی برای حجیت داشتن خواب ارائه میدهد، آیاتی از قرآن است. اما بحث ما در تشخیص حجت الهی به وسیلهی رؤیاست؛ و این آیات خارج از موضوع بحث است.
ادعای احمد بصری بر حجیت داشتن خواب، و دلایلی که برای آن میآورد نهتنها بیپایه و اساس است، بلکه سخنان او خلاف روایات رسیده از اهلبیت (علیهمالسلام) است. آنها میگویند: رؤیای یوسف (علیهالسلام) نه تنها برای خود او، بلکه برای پدرش یعقوب، راهی برای شناخت حجت بود!