آسيب شناسي مشترك
شيطان كه توصيفگر هر موجود متمرّدى است، تبلور اوليهاش در ابليس بود، اما این اغواگرى شيطان، تنها در انسانهايى مؤثر است كه جانب شرّ را بر خير ترجيح مىدهند. اما خالصان و خداجويان حقيقى، گزندى از او نمىبينند. چنان كه شيطان خود بر ناتوانى خويش در اين زمينه اعتراف كرده، مىگويد: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ».
اين كه صنعت سينماى هاليوود امروزه، در انحصار بزرگان يهود است، نيازى به اثبات ندارد. با مرور اجمالی پروتكلهاى جهانى يهود به سهولت مىتوان دريافت كه صهيونيسم بين الملل، به هدفى كمتر از تصاحب كامل دنيا و تشكيل حكومت واحد جهانى نمىانديشد و براى نيل به اين مقصود، ترويج خرافات مخصوصاً خرافات دينى را به عنوان يكى از راهكارهاى اساسى خود برگزيده است.
عالم ارواح عالم مجردات است و انسان میتواند با این عالم ارتباط برقرار کند، ولی نمیتوان اثبات کرد. به طور مثال اگر شخصی موجودی را ببیند و آن موجود ادعا کند که فرشته یا موکل آسمان یا زمین یا روح مرده یا زنده است نمیتوان آن را اثبات کرد. در این بین اشخاصی هستند که با کمک جن این کارها را انجام میدهند و ادعا میکنند که احضار ارواح کردهاند.
«جن» چون به طور ذاتی یک موجود نامرئی است، به خودی خود ترسناک است چه رسد به اینکه بخواهد انسان را با کارهایی بترساند، براساس ظاهر بعضی روایات، جن گاهی این کار را انجام میدهد و آن زمانی است که انسانها به حریم آنها وارد شوند. برای در امان ماندن از این ترس، معصومین (علیهمالسلام) سفارشهایی فرمودهاند، مانند: خواندن سورههای ناس، فلق، توحيد و كافرون.
رويكرد هاليوود در مورد دینزدایی، مثل ديگر رويكردهايش ناظر به فكر، برنامه ريزى و انديشهی قبلى است. هاليوود با تمرکز بر اعتقادات مختلف دینی قصد دینزدایی، در بستر جوامع مختلف دارند. در بخشی از فیلمها که به موضوعات مرتبط با دین میپردازند، فرشتگان را به عنوان موجودات سرکش نسبت به خدا به تصویر میکشند.
امروزه قدرت رسانه از مهمترين عوامل اقتدار اجتماعى كشورها محسوب مىشود. كسى كه رسانه را در اختيار داشته باشد و خوب مديريت و هدايت نمايد، مىتواند نقش كنترل اجتماع را به آسانی در جامعه ايفا نمايد. غرب به کمک همین ابزار قوی توانسته جامعهی خود را سکولاریزه بکند. در این بین سینما با تخریب شخصیت پیامبران و نگاه موضعی به زندگی آنان افکار مردم را هدف قرار دادهاند.
سينما همچون ساير ابزار و رسانههای فرهنگى- هنرى بهمثابه تيغ دو دمى است كه هم میتواند در راستاى اصلاح، هدايت و تعالى جامعه عمل كند و هم در راستاى فساد و تباهى و گمراهى و سقوط جامعه گام بردارد. لذا غرب و در رأس آن، هالیوود به کمک این ابزار به شدت بر علیه ادیان مخصوصاً اسلام گام برداشته، و با استفاده از فیلمهای معناگرا دین و وجود خدا را خرافه میپندارد.
از آیات و روایات بسیاری میتوان در مورد ارتباط جن و انسان و یا تسخیر هر دو طرف استفاده کرد؛ به عنوان مثال خدا در سوره یس، آیه ۶۰ میفرماید: «ای فرزندان آدم، آیا به شما سفارش نکردم که شیطان (جن) را نپرستید که او مسلماً برای شما دشمنی آشکار است» و یا در روایات آمده است که حضرت سلیمان این طایفه را به تسخیر خود در آورده بود و از آنها در مقاصد مختلف استفادهها برده است.
در عالم هستى برخى از موجودات غيرمحسوساند و با حواس طبيعى قابل درك نيستند. يكى از اين موجودات جن است. جن كه در اصل معناى «پوشيدگى» دارد، از چشم انسان پوشيده است. قرآن وجود اين موجود را تصديق كرده و سورهاى به نام «جن» در قرآن وجود دارد. در قرآن گاهى از اين موجود به «جان» نيز ياد مىشود.
يكى از مباحث سنگين علمى، مسأله «تناسخ» است. تناسخ دو قسم است: تناسخ مُلكى به اين معنا كه نفس آدمى با رها كردن بدن مادى خود، به بدن مادى ديگرى وارد شود؛ و دیگری، تناسخ ملكوتى به اين معنا كه نفس با عقايد، انديشهها، نيتها، گفتارها و كردارهاى خود بدنى مثالى متناسب با عالم برزخ و بدنى قيامتى متناسب با عالم قيامت ساخته، به صورت آن مجسم مىشود.
سحر و جادو و طلسم و بستن بخت یا ایجاد محبت یا دشمنی از امورى است كه واقعيت دارد، البته انجام دادن آن حرام است. وجود چنين نيروهایی مقتضاى نظام دنيا مى باشد، كه تزاحم ميان زشتى ها و پليدى ها وجود دارد و همچنان كه انسانهاى شيطان صفت و زشت كار وجود دارد جنهاى پليد و آزاردهنده نيز وجود دارد که توسط آنها این اعمال انجام میگیرد.
سحر و جادو از امورى است كه واقعيت دارد ولی چنين نيست كه هر كس ادعا كند ادعاى او پذيرفته باشد. اكثر كسانى كه به اين امور مىپردازند كلاه بردارانى هستند كه از اين طريق قصد اخاذى و پر كردن جيب خود را دارند. لذا همان گونه كه هر كسى نمىتواند ادعاى طبابت كند سحر كردن نيز كار هر كس نيست ولى اگر بر فرض موردى پيدا شد كه سحرى در كار بود راههايى براى بطلان آن وجود دارد.
تهاجم فرهنگى به جوامع اسلامى، نهضت و برنامهاى است ويرانگر كه با سياستهاى فرهنگى استعمارى و با ترويج جنبشهای نوظهور و اخلاق بيگانه براى محو شخصيّت اسلامى و مسلمانان و ذوب آنها در فرهنگ و عادات و رسوم بيگانگان و برداشتن مرزهاى اخلاقى خصوصاً در روابط زن و مرد و تأسيس حكومت بر اساس حكومتهاى غربى، انجام شده است.
شايد بتوان گفت يكى از عوامل اساسى گسترش خرافات، جهل و نادانى افراد است. بنابراين بهترين روش برخورد با خرافات و گسترش آن، گسترش علم و دانش افراد است و هر چه افراد با دين و معارف دينى آشنا شوند و به نحو صحيح آن را بشناسند، كمتر به دامن خرافات میافتند پس به فكر گسترش معرفت دينى باشيم...