مباحث کلامی

به باور شیعیان انتخاب امام، امری انتصابی از طرف خداوند است؛ در این صورت امام قطعا باید جایگاه والایی در ساحتهای مختلف معرفتی داشته باشد. علمای اهل سنت نیز در مورد شایستگی اهل بیت و جایگاه والایشان، اعترافاتی کردهاند.

آلوسی در مورد لعن یزید میگوید: «احمد بن حنبل: چگونه لعن نکنم کسی را که خداوند او را لعن کرده است؟» میتوان فرد فاسق معین را لعن کرد و روایاتی از صحیحین در تایید آمده؛ یزید خبیث هرگز ایمان نداشته، تا آخر عمر توبه نکرده؛ پس لعنت خدا بر یزید و أنصار و أعوانش و کسیکه با این لعن مخالفت کند، گمراهیش بیش از گمراهی یزید است.

بزرگان اهل سنت معتقدند که لعن یزید به خاطر فسق و فجورش جایز است، چرا که به اعتقاد علمای اهل سنت طبق اشعار کفر آمیزی که یزید سروده، از دایره مسلمانی او را خارج میدانند. اما برخی ار افراد مانند ابن تیمیه و ابن کثیر و فرقه ضاله وهابیت از یزید حمایت می کنند و در سخنان خود صراحتاً فسق او را به طوری که لعن او جایز باشد را ثابت نمیدانند.

در گفتگوی دوستانه با یکی از دوستانم در فضای مجازی، متوجه شدم که او اصل عزاداری را نپذیرفته و با توجه به روایات، آن را زیر سوال میبرد. اما باید گفت که مساله گریه و عزاداری به مثابه امری فطری، از سوی قرآن در داستان حضرت یعقوب نیز آمده است و افزون بر آن روایاتی در تایید آن نیز وارد شده است.

لقب امیرالمومنین از مهمترين القاب آن حضرت است و از ميان القابی همچون سيد المسلمين و يعسوب الدين و قائد الغرالمحجلين و امام البررة و قاتل الفجرة و خليفة رسولالله و امثال اينها، در درجه بالاتری قرار دارد و به همين جهت رسول الله مردم را امر کردند که به حضرت علی سلام نموده و او را بدين لقب نام برند و تحيت گويند.

محمد بن مومل میگوید: با ابن خزیمه امام اهل حدیث و ابوعلی ثقفی و گروهی از مشایخ، جهت زیارت قبر علی بن موسی الرضا (علیه السلام) به مشهد رفتیم، هنگامیکه به زیارت امام رضا (علیه السلام) شرفیاب شدیم، چنان تواضع، تعظیم و تضرعی از ابن خزیمه در برابر قبر علی بن موسی الرضا (علیه السلام) مشاهده کردیم، که شگفتزده شدیم.

بیشک آنچه از فضائل و علوم الهی و معنویت این امام همام، از تاریخ حوادث روزگار در امان مانده و به دست ما رسیده است تنها اندکی از گنجینهی عظیم و لایتناهی علم خداوندی است که پروردگار عالم آن را به پیامبر خاتم و بعد ازآن به وارثانش که امام و خلیفه روی زمین بودند عطا کرد، تا اینکه این علم الهی به کسی منتقل شد که وارث امامان قبلی و حامل علوم گوناگون الهی گردید تا همگان از هر...

وهابیها عالمان شیعه را متهم به تکفیر میکنند. این در حالی است که امام خمینی (ره) صراحتا اهل سنت را مسلمان میدانند و معتقدند که عدم اعتقاد به امامت، باعث کفر نمیشود.

امام حسن(علیه السلام) سیاستمداری دوراندیش بود که چون در زمان خلافت خود بعد از شهادت پدر بزرگوارشان حضرت علی(علیه السلام) تنها و بییاور گشت، و سخنان و خطبههای روشنگرانه او هیچ تاثیری را بر دل امت پیامبر نگذاشت، چارهای جز این ندید که از شیوه صلح استفاده کند تا بنیامیه و در راس آنها معاویه، این جرثومه فساد را مهار کند.

متاسفانه عناوین و اسمها جای خود را از دست دادهاند و بی مسمی شدهاند. کسانی که خود را اهل سنت مینامند میبایست بیشترین عمل کنندگان به سنت باشند و سلفیها باید به اطاعت بی چون و چرا از سلف صالح تن میدادند، اما دریغا که ایشان نه اهل سنتاند و نه پیرو سلف صالح. ایشان حتی با دیدن افطار کردن روزه توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، باز هم مصر به گرفتن روزه بودند.

حضرت خدیجه (سلام الله علیها) یکی از چهار زن برگزیده الهی معرفی شده است. روایتی در کتب تفسیر اهل سنت آمده که: «چهار زن سرور زنان جهان هستند، که عبارتند از مریم، آسیه، خدیجه، فاطمه (علیهم السلام).» و خدیجه یکی از این چهار زن است، او از صادقان و سابقان اول، وزیر بر دین خدا، معاون در این راه سخت و پرفراز و نشیب بود.

از دلائلی که میتوان حضرت ابوطالب (علیه السلام) را با ایمان و اعتقاد کامل دانست و تفکرات او را در زندگی شخصی او مورد بررسی قرار داد، همان اخلاص و عمل بوده که در اشعار و سرودههای به جای مانده از او میتوان یافت، این اشعار حاکی از اعتقاد قلبی و طراوشات درونی اوست، و هر یک از این اشعار در اثبات ایمان و اخلاص ابوطالب کافی است.

در ادوار مختلف شیعه مخالفین این مذهب اصیل سعی در به انزوا کشیدن این مذهب که برگرفته از مکتب اهل بیت پیامبر دارد را داشته و با تهمت و دروغ همیشه تلاش کردند تا آنان را به چالش بکشند، اما از آنجایی که مذهب تشیع میراث امامان معصوم و متصل به علوم الهی است، هیچ گاه اینگونه سخنان نتوانسته کاری از پیش ببرد.

از اوزاعی نقل شده است که زمانیکه سر امام حسین آورده شد، مردی از شام بلند شده، و امام حسین و پدرشان را لعن و نفرین کرد؛ واثله صحابی بلند شد و قسم یاد کرد که پس از شنیدن حدیث کساء از پیامبر اکرم، همیشه حب اهل بیت را داشتهام و ماجرای آیه تطهیر را نقل کرد؛ گفته شده که اوزاعی در فضائل، غیر از این حدیث نقل نکرده است. ... از زهری نیز در فضائل، فقط یک حدیث نقل شده است و علت آن ترس از بنیامیه بود.