تصوف

آنچه در سلسله نعمت اللهيه از اهميت زيادي برخوردار است مساله اتصال سلسله اقطاب است که بايد بنا بر قوانين ايشان يدا بيد و با اجازه کتبي از قطب قبلي به قطب بعدي باشد، اما اين اتصال در جاهايي قطع گرديده و اين به معني غير قانوني بودن اقطاب بعد از انقطاع سلسله است که صوفيه سعي در توجيه اين مساله به طرق مختلف دارند تا به اقطاب خود وجاهت قانوني بدهند.

ازجمله طوایفی که مسیر اعتدال را وا نهاده و به تفریط در زندگی و افراط در نحوهی عبادت و بندگی پرداختهاند، تصوف بوده است. ایشان با برداشتی ناقص و اشتباه از زهد اسلامی، با روی آوردن به زهد افراطی و مرتاض گونه، بسیاری از حلال دین را برخود حرام کرده و برخی از حرام را چون رقص، برای خود حلال نمودهاند.

اقطاب طریقتی همواره با تأویل قرآن و روایت به دنبال توجیه این عمل رایج در بین مریدان خود هستند. آنها با مستمسک قرار دادن برخی آیات کلامالله مجید که مشتقات واژه «سمع» در آن به کار رفته است، به دنبال تایید این موضوع هستند.

با توجه به ادلهی ایشان به خوبی میتوان از بطلان استدلال و اندیشه و غرض شومشان آگاهی یافت. کافی است در زمینهی آیات، به تفاسیر و در استدلالهای آنها به روایات، به اهل خبره و محدثین مراجعه گردد، تا پرده از مقاصد شوم مشایخ صوفیه برداشته شود.

با توجه به معناي شفاعت در مقام بيان نشانههايي از آيات روايات براي معني شفاعت هستيم و در آخر شفاعتي را که نزد صوفيه مطرح است را بيان مي کنيم تا غايت هر دو تعريف به روشني بيان شود و بدانيم شفاعتي که شيعه از آن سخن ميراند با شفاعتي که نزد صوفيه مطرح است مغايرت دارد.

در جریان فتنه سال 88 برخی از عناصر فرقه منحرف دراویش گنابادی به جرم حمایت از سران فتنه و مشارکت در اردوکشیهای خیابانی دستگیر و پس از محاکمه به زندان محکوم شدند

معانی زیادی برای واژه صوفی نقل کردهاند و در اینکه تصوف چیست و رسم و رفتار ایشان چیست سخنها رانده شده و قلمها فرسوده گشته است. اما توجه به دیدگاه بزرگان اهل تصوف خالی از لطف نیست، خصوصاً اینکه بدانیم رفتار مدعیان تصوف در زمان حال، با تعریفی که سردمداران صوفیه برای این مسلک داشتهاند مطابقت دارد یا خیر؟!
با مراجعه به کتب تصوف و نگاشتههای سران صاحب نام آن، تعاریف مختلفی حول واژه ی تصوف میبینیم.

هر عالمی هم که به نیکی رفتار نمود و در ظاهر نیز حقوق علمش را ادا کرد قابل اعتماد نیست! این روش برخی از ایشان است که با ظاهر سازی دیگران را به دام خود کشانیده و از ایشان به نفع اهداف پلید خود بهره میبرند و برخی علمای صوفیه از این قبیلاند

صوفیان برای اباحه گری و فرار از شریعت راه های زیادی را رفتهاند و از جمله ی این روش ها اعتماد به ظاهر آیات الهی و به اصطلاح ظاهرگرایی است.

همانطوری که می دانیم عالمان دین پژوه در زمینه پیدایش تصوف گمانه هایی زدهاند، در این میان عده ای گفته اند تصوف چیزی نیست جز تاثیر گرفتن صوفیان از آداب و رسوم رهبانان مسیحی. در این نوشته سعی بر آن داریم که به چگونگی تاثیر آداب و رسوم مسیحیت بر تصوف و برخی از علتهای آن بپردازیم.

نظریه پردازان صوفی بر ضرورت بهرهگیری از رهنما و پیر طریقت تاکید بسیاری میورزند. به گفته برخی از آنان «شیطان شیخ کسی است که شیخی ندارد.» و بر همین اساس میتوان گفت:«لا دین لمن لا شیخ له» در این نوشتار سعی شده به ابعاد این سرسپردگی پرداخت.

وضعیت رقص و سماع از دیدگاه بزرگان اهل سنت و جماعت از قدیم به این صورت بوده که عالمان ایشان و فقها آن را خلاف شرع دانسته و رد کردهاند ولی گروهی از متصوفه در مقابل ایشان نه با دلیل و مدرک صحیح که با خواب و خرافه گویی سعی در مباح کردن آن داشته و با این کار به شریعت دهن کجی کرده و به ساحت مقدس نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله نیز اهانت کردهاند.

عدّهاي منشاء شکل گيري تصوف را افراد دلسوزي ميدانند که از زندگي تجملاتي دوري گزيده و زهد خشک و طاقت فرسا را به جان خريده و همين طرز تفکر، ميتواند منشاء شکل گيري تصوف باشد، در اين نوشتار به بررسي اين نظريه ميپردازيم.

بزرگان تصوف گرچه متأدب به برخی آداب عامه پسند بودهاند، اما چون مسیر را بر خلاف دستورات الهی طی کرده اند، طبعات این مسیر اشتباه مرتباً گریبانگیر ایشان بوده است.