سلفیت
قرضاوی از علمای سلفی در رابطه با اجتهادهای سلفیان تکفیری میگوید: «از مشکلات عصر ما این است که بسیاری از جوانانی که چند کتاب دینی مخصوصاً کتب حدیثی میخوانند، خیال میکنند عالم دهرند و ادعای اجتهاد در دین را دارند. در حالیکه هنوز قواعد ادبیات عرب را هم نمیدانند و چه بسا هنوز اعراب کلمات را خوب نمیدانند.»
کتاب معالم فی الطریق آخرین کتابی است که سید قطب در زندان نگاشته است و در این کتاب جامعه را به جاهلی و اسلامی تقسیم کرده است. وی جوامع کنونی را جامعه جاهلی دانسته و معتقد است، باید برای ایجاد جامعه اسلامی بپاخواست و از جامعه جاهلی فاصله گرفت. این کتاب تأثیری عمیق بر جوانان گذاشت و تحت تأثیر این کتاب، گروههای تکفیری شکل گرفت.
آمریکا و غرب که همیشه در فکر ضربه زدن به اسلام هستند و سعی داشتهاند که با هر ابزار ممکن، دست به کاری بزنند، کشورهای اسلامی و ملت مسلمان را از پای در آورند، این بار در چهرهای تازه به فکر حمایت از اسلام افتاده اند، و این حمایت در قالب حمایت از گروههای تکفیری جنایتکار خودنمایی میکند که طرح مجددی در راستای ضربه به اسلام است.
اخوان المسلمین دارای رهبرانی «تشکیلاتی» و «فکری» است. اولین رهبر تشکیلاتی، حسن البناء بود و اکنون محمود عزت رهبری اخوان را برعهده دارد، که از سال 2013 میلادی به سمت رهبری اخوان انتخاب شده است. اما رهبران فکری اخوان المسلمین را جناب محمد غزالی و سید قطب برعهده دارند و اکنون یوسف قرضاوی رهبری این جریان را عهده دار است.
اخوان المسلمین یکی از جمعیتهای بزرگ سیاسی در دوران معاصر است، ولی با این حال نتوانسته است به یک فعالیت گسترده سیاسی موفق دست یابد؛ در این که چه عامل یا عواملی باعث شده است، که اخوان به نتیجهای مطلوب دست نیابد، سخن فراوان است، اما به نظر میرسد مهمترین عامل در نداشتن رهبری کاریزما و مذهبی نهفته باشد.
از زمان آغاز درگیری در سوریه، غرب نسبت به جنایات گروههای سلفی کاملا بیاعتنا بوده و بیملاحظه به حمایت از این گروهها پرداخته است. اما زمانی که برنامه در این کشور طبق روال پیش نمی رود، همه فریاد بشر دوستی سر داده و سعی در راه اندازی جنگ روانی در مورد حلب دارند. مثل بانکی مون که میگوید بهترین واژه برای وضع حلب، واژهی جهنم است.
آمریکا همانطور که بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی فرمودند، شیطان بزرگ است. این کشور از یک سو فریاد مبارزه با تروریسم را سر میدهد و از سوی دیگر، خود به تروریستها کمک را میرساند تا منافع استعماری او را در منطقه تامین کنند. مثل اینکه به کسانی در اردن آموزش نظامی میدهد، که پس از چندی از گروههای تندرو مثل داعش سر در میآورند.
حسن البناء اگر چه متاثر از رشید رضا بود، اما با وی تفاوت ساختاری داشت و بر خلاف رشید رضا معتقد به وحدت اسلامی و گریزان از طرح مسائل اختلافی بود. وی اگر چه توسل را نمیپذیرفت، ولی صراحتا آن را رد نمیکرد و آن را از مسائل فقهی فرعی میدانست، که لطمهای به اسلام وارد نمیکند، وی بر این باور بود، که باید حکومت اسلامی تشکیل داد.
صحویون از طیفهای مختلفِ پزشک، مهندس، شیمیدان، نویسنده، روزنامه نگار و عالمان مذهبی تشکیل شده است؛ به همین جهت یک جمعیت قدرتمند فراگیر اجتماعی هستند، اما به خاطر فضای بستهای که در جامعه عربستان وجود دارد، بیشتر افکار و نظریاتشان را در قالب موعظه، سخنرانی و شبکههای مجازی و وب سایت به اطلاع عموم میرسانند.
کشورهای غربی دائما در حال توطئه کردن بر علیه مسلمانان و کشورهای مسلمان بوده و هستند، یکی از حربههای آنها ایجاد جنگ داخلی میان مذاهب مختلف مسلمان است، شبیه آنچه هم اکنون در منطقه به راه انداختهاند، اما یکی از راه های توجیه افکار عمومی برای دخالت در کشورهای اسلامی هم، سوء استفاده از رسانهها برای جهت دادن به افکار عمومی است.
یکی از جریاناتی که در دهههای اخیر در عربستان سعودی رشد چشمگیری داشته است، جریان «سروریه» یا «سلفیه اصلاحگرا» است، که با نام «الحرکه الصوحیه» شناخته میشوند. شخصیتهای مهم و تاثیر گذاری مثل سلمان العوده، عائض القرنی، سفرالحوالی و ناصر العمر از این طیف بشمار میروند. حرکت صحوه از فساد گسترده حکام سعودی انتقاد میکند.
بسیاری از کارشناسان منصف دنیا از زمان پیدایش داعش، بر این عقیده پافشاری میکنند که این گروه حاصل تلاشهای آمریکا و متحدانش در منطقه است، گروهی که با تمام وجود منافع غرب را تامین میکند. اما تصویری که در آن سناتور آمریکایی به همراه ابوبکر بغدادی در سوریه دیده میشوند، یکی از بهترین مدارک بر دخالت آمریکا در این مساله است.
از زمانی که پدیدهی شوم سلفی جهادی، پا به عرصهی وجود گذاشته است. تقریبا لحظهای جهان اسلام از دست پیروان آن، آسایش نداشته است. یکی از این گروهها القاعدهی مغرب است. یکی از راههای اصلی درآدمد این گروه، از راه آدم ربایی و اخاذی میباشد. بنابر این میتوان جهاد خودساختهی این گروه را، جهاد بر مبنای دزدان نامید.
این داستان مستند از سری داستانهای محاکمهی تروریست میباشد. نویسنده در این متن از شروع جلسات بازپرسی یک تروریست بنام پژمان نوشته است و عقاید او از قبیل ضد دین بودن او، لائیک و بیاعتقاد و بینماز بودن او و خوی خشن و حیوانی داشتنش و پلورالیسم بودنش و اعتقاد او به اینکه دین افیون تودههاست، را شمرده و مستند بیان و بررسی کرده است