تصوف

اقطاب و بزرگان فرقه صوفیه گنابادی درحالی علامه مجلسی را موافق و متمایل به تصوف نشان میدهند که علامه مجلسی ید طولایی در مبارزه با صوفیگری و انحرافات ایشان دارد و اساس تصوف و حتی بزرگان آنها مثل معروف کرخی را از اساس منکر میشود و نقدهای جدی بر آن وارد میکند و به نوعی سلسله سازی صوفیه را از هم میپاشد.

یکی از معاصرین مجلسی در نوشتهای متذکر میشود که شیخ بهاءالدین محمد عاملی و ملا محمدتقی مجلسی و ملامحسن کاشانی (علیهم الرحمه) که هر یک قدری بنا بر مصلحت و برای هدایتشان مراعات آنها را مینمودند، بلکه از جانب ایشان سخنان نیز میگفتند و مینوشتند. اما فی الحقیقه در عقاید حقه، مخالف ایشان بودند.

فرقه صوفیه گنابادی از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 تا کنون همواره از کاندیداهای جریان اصلاحات حمایت کرده است. چنانچه در سال 88 از مهدی کروبی و در سال 92 و 96 از حسن روحانی حمایت کردند. اما امسال و در نبود نورعلی تابنده، گویا دراویش گنابادی با نادیده گرفتن سخنان تابنده مبنی بر لزوم شرکت در انتخابات، قصد تحریم انتخابات را دارند.

ابن عربی در کتاب خود، فرعون را جزء مؤمنان بهخدا معرفی میکند. وی اگرچه معترف به ظلم و جور فرعون است ولی معتقد است که فرعون به بالاترین مرحله شهود و خداشناسی دست یافته و او را اهل نجات دانسته و معتقد است که با ایمان کامل از دنیا رفت. درحالیکه آیات متعدد و روایات کثیری خلاف این ادعای ابن عربی را ثابت میکند.

علیرغم اینکه خداوند متعال در قرآن، فرعون را فردی عصیانگر، ظالم و از جهنمیان یاد کرده ولی حلاج وی را استاد خود خوانده و معتقد است که او با ایمان از دنیا رفته است. حلاج همچنین ادعا میکند که جبرئیل بهخاطر فرعون مورد سرزنش و توبیخ خداوند متعال قرار گرفته است. درحالی که آیات و روایات در هر دو مورد، خلاف ادعای حلاج را ثابت میکند.

فرعون ازجمله کسانی است که سران تصوف بهشدت بهدنبال تطهیر چهره او هستند چراکه برای او جایگاه رفیع و بلندی قائلاند. ابن عربی نیز ازجمله صوفیانی است که معتقد به ایمان فرعون است و قائل به این است که توبه فرعون مورد پذیرش خداوند متعال قرار گرفته است. این درحالی است که آیات و روایات متعددی خلاف این مسئله را میرساند.

مصطفی آزمایش و همسرش که از اولین روز اعلام قطبیت جذبی، مخالفت با ایشان را آغاز کردند گویا معتقدند که نظام جمهوری اسلامی نیز در به قطبیت رسیدن او بی تاثیر نبوده است. اما بنظر این بهانهای بیش نیست، چراکه مصطفی آزمایش نه تنها با جذبی بلکه با هیچ یک از اقطاب قبلی از سلطان حسین تابنده تا همین جذبی نساخت و در زمان آنها به صورت خودمختار عمل میکرد.

یکی از مطالبی که در فضای مجازی منتشر شده است دیدگاههای عبدالحسین زرینکوب درباره ورود اسلام به ایران و برتری ایران قبل از اسلام است که ملی گراها و معاندین به شدت به آنها استناد میکنند. درحالی که زرینکوب در چاپ دوم این کتاب از در اقدامی شجاعانه از مواضع قبلی خود برگشته و اعتراف به اشتباه خود میکند و تمام آنچه آنها را اشتباه میدانست را از چاپ دوم کتاب حذف میکند و در مقابل کتاب کارنامه اسلام را به نگارش در می آورد.

یحیی باخرزی، دوری جستن از کاخ و کاخنشینان را امری ضروری برای صوفیمرامان دانسته و عافت این نزدیکی را رغبت به دنیا و دوری از خدا میداند. او جهت اتمام حجت ادامه میدهد که در صورت برخورد ناگهانی با ایشان، امر به معروف و نهی از منکر کند و از چاپلوسی به شدت پرهیز کند که در غیر این صورت اگر حق را نگوید از خائنین به حق الله خواهد بود.

متصوفه از آنجا که خود را صاحبان امر طریقت دانسته و علما را صاحبان و مبلغان شریعت، لذا ادعا میکنند که امر شریعت که ظاهر و پوسته دین است را به علما و فقها میسپارند و در آن هیچ دخالتی ندارند. اما موارد کثیری از دخالت در شریعت توسط اقطاب صوفیه خلاف این ادعا را ثابت میکند. دخالت در انتخاب مرجع تقلید، فتوا در وضو، پرداخت زکات فطره به قطب، بدعت غسل اسلام و عشریه و ... از موارد دخالت در شریعت است.

درحالی که برخی از دراویش به شدت سیاسی هستند و در امر سیاست دخالتها میکنند، شعار صوفیه بر آن است که دراویش نباید در سیاست دخالت کنند. این در حالی است که قبل از این هم دراویش در امور سیاسی دخالت کرده و بر خلاف گفته بزرگان خود سخن گفتند. شیخ المشایخ صوفیه گنابادیه دراویش را به دخالت نکردن در سیاست امر کرده است، غافل از آنکه قطب فرقه گنابادیه خود بارها حضور فعال و چشمگیری در سیاست داشته و دراویش را نیز امر به آن کرده است.

درحالی که اقطاب دراویش گنابادی ادعا میکنند در شریعت دخالتی ندراند ولی دراویش گنابادی زکات فطره خود را طبق امر اقطاب گذشته خود به قطب میدهند درحالیکه شرع مقدس نهتنها چنین دستوری نداده است، بلکه شرع مقدس بر رسیدن زکات فطره به دست فقیر توسط کسی که زکات فطره بر او واجب شده است تأکید دارد.

متصوفه علاوه بر اینکه مدعی ولایت شدند و قطب خود را "ولی خدا" معرفی کردند، واژه "انسان کامل" نیز به ادبیات اسلامی وارد کردند و قطب خود را انسان کامل نامیدند. دراویش گنابادی هم درحالی اقطاب خود را ولی خدا و انسان کامل میدانند که نه تنها نورعلی تابنده قادر به صحیح خواندن قرآن نبود حتی جانشین او سید علیرضا جذبی نیز قادر نیست قرآن را صحیح بخواند.

نورعلی تابنده در انتخابات سال 88 با اعلام حمایت از یکی از کاندیداهای جبهه اصلاحات، دست به قمار بزرگی زد تا شاید این فرقه بتواند با توجه به برنامههای از پیش تعیین شده از سوی نهضت آزادی و اصلاح طلبان، آزادی عمل بیشتری در عرصه اجتماعی و سیاسی داشته باشند ولی در این انتخابات شکست خوردند. دراویش این فرقه اعتراف کردند که علیرغم حمایت از روحانی در دروه های بعدی ولی انتظارات مان از ایشان نیز برآورده نشد.