برملاشدن دروغ بزرگ قطب دراویش گنابادی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اقطاب و بزرگان فرقه های صوفیه در ابتدا ادعای نیابت از ائمه اطهار (علیهم السلام) را داشتند و بعدها و به تدریج بر مقام خود افزودند تا اینکه خود را واسطه بین خدا و خلق او معرفی کردند و خود را ولی خدا خوانده و از غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سوء استفاده کرده و خود را امام حاضر و ظاهر خوانده اند.
محمد اسماعیل صلاحی قطب دراویش گنابادی برای اینکه مقام امامت و ولایت را برای خود و دیگر اقطاب این فرقه ثابت کند، به هر سخن دروغ، خلاف واقع و متضاد و متناقضی دست می زند و سعی می کند سخنان خود را به عنوان عقیده صحیح شیعه مطرح کند.
صلاحی ادعای می کند که در فرهنگ شیعه اعتقاد بر این بوده است که طبق آیه "لقد وصلنا لهم القول" و حدیثی از امام کاظم (علیه السلام) در تفسیر این آیه شریفه ذکر شده که امامی است بعد امام دیگر الی یوم القیامه و این سلسله ادامه پیدا می کند و به دوازده نفر ختم نمی شود و روایاتی که در مورد ختم امامت در دوازده نفر هست را تا آن زمان فقط اهل سنت نقل کرده بودند و بر چهار خلیفه و چند نفر از خلفای عباسی اطلاق می کردند و انحصار ائمه اطهار (علیهم السلام) در عدد دوازه بعدها جزء سیر تطورات عقیدتی شیعه گردید. [1]
این قطب دراویش، ادعا می کند که امامت منحصر در دوازده امام نیست و تا سال ها روایات آن فقط در اهل سنت بوده و بعدا در سیر تغییر و تحولات شیعه در عقاید شیعه گنجانده شده است را به کتاب مکتب در فرایند تکامل نسبت داد.
این همان کار خلاف واقعی است که صلاحی انجام داده و با استفاده از مقدمه بحث دکتر حسین مدرسی طباطبایی در کتاب مکتب در فرآیند تکامل این ادعا را مطرح کرده ولی از بازگو کردن پاسخی که مولف این کتاب، درباره این ادعا می دهد خودداری می کند.
دکتر مدرسی طباطبایی به آنچه صلاحی درباره عدم انحصار امامت در دوازده نفر می گوید، معتقد نیست. ایشان بر این باور است که مقام و جایگاه امامت، در روایات ما منحصر در دوازده نفر است ولی این روایات تا سالها و قرنها به عللی در بین عوام شیعه مطرح نبوده است.
دکتر مدرسی طباطبایی در این باره می نویسد: «جامعه شیعی ناگهان دریافت که پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و ائمه سلف (علیه السلام) نه تنها شماره دقیق ائمه اطهار را پیش بینی فرموده بودند بلکه نام دقیق آنان ازجمله حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را که آخرین نام در لیست دوازده نفری بود به راز داران اسرار امامت و صحابه خاص و مخلص خود بازگو کرده بودند. البته برخی از کوته فکران در اصالت و صحت این روایات تردید می نمودند.» [2]
دکتر مدرسی طباطبایی حتی به شباهت حول این موضوع نیز پاسخ می دهد و می نویسد: «این اشکال که چرا دانشمندی چون زراره نباید از هویت امام جدید مطلع باشد، از اساس باطل است. زراره می دانست جانشین حضرت صادق (علیه السلام) کیست، ولی چون مطمئن نبود که اجازه اظهار و اشاعه آن را دارد، از راه تقیه تظاهر به عدم اطلاع می کرد. [3] وانگهی فهرست اسامی مبارکه ائمه اطهار (علیهم السلام) جزء حقایق افشا شده برای همگان نبود بکله به هر دلیل جزء اسراری است که فقط برخی از محرمان درگاه امامت و رازداران پیشگاه ولایت بر آن آگاه بودند و لذا در برخی از آن احادیث شریفه، امام یا راوی اول حدیث به شخص بعد توصیه می کند که آن را به صورت رازی پنهان نگاه دارد و به مردم بازگو نکند. [4]
پی نوشت:
[1]. صفحه شخصی محمد اسماعیل صلاحی در اینستاگرام، 24 / 8/ 1400
[2]. دکتر مدرسی طباطبایی، حسین، مکتب در فرآیند تکامل، ترجمه هاشم ایزدپناه، 1375، 145 و 147
[3]. همان، 149
[4] همان
افزودن نظر جدید