آیا بر روی پرچم موعود «البیعة لله» هک شده است؟

  • 1397/05/18 - 22:51
روایاتی که در مورد «البیعة لله» نوشته‌ی روی پرچم حضرت مهدی (عج) است یا سند ندارند و یا این روایات همگی به نقل از منابع اهل تسنن و بزرگان ایشان همانند نوف البکالی و اسحاق بن عوف بوده و هیچ یک از این روایات به نقل از معصومین (علیهم‌السلام) نیست.

یکی از شیوه‌های فعالیت فرقه احمد بن اسماعیل، پرچم سازی‌های گوناگون برای اوست؛ یکی از این پرچم‌ها، پرچمی با عنوان «البیعة لله» است که برگرفته از ادعای حاکمیت خداوند توسط احمد بن اسماعیل است! وی می‌گوید: «از جمله ادله حقانیت من علم به دین خدا و حقایق خلقت و تنهایی در داشتن پرچم (البیعة لله) است.»[1] اما باید روایاتی که این کلام (انفراد به داشتن پرچم البیعة‌لله) را بر پایه آن بنا نمودند را بررسی کرد:

- احمد الحسن (یا همان احمد اسماعیل البصری) مدعی است که در حدیث آمده است: «همانا برای ما اهل‌بیت (علیه‌السلام) پرچمی است که هرکه از آن پیشی بگیرد از دین خارج و هرکه از آن بازماند نابود گردد و هرکه از آن تبعیت کند، به حق برسد؛ پس روی آن نوشته شده البیعةلله».[2]

پاسخ: اولاً این روایت بدین شیوه و واژه را یک نویسنده گمنام و ناشناس به نام محمد علی حسنی در کتاب «250 نشانه تا ظهور امام مهدی (عج)» آورده است که جزو نویسندگان معاصر است و وی این خبر را به هیچ یک از نوشته‌های پیشین شیعی مستند ننموده است، از این‌رو این خبر مورد تایید نیست. ثانیا: علاوه بر ناشناسی مصدر این روایت، هیچ سندی برای آن موجود نیست و نویسنده کتاب، سندی برای این خبر ننوشته است؛ چه رسد به نام محدث (آورنده حدیث) و کتاب حدیثی و نام معصوم! پس این روایت از جهت صدور به هیچ عنوان مورد اعتماد نیست.

- پیروان احمد الحسن مدعی هستند: «رایة المهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)  فیها مکتوب: البیعة لله.[3] در پرچم حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) البیعة لله، نوشته شده است.» و روایت دیگر با این مضمون وجود دارد.[4]

پاسخ: این روایات همگی به نقل از منابع اهل تسنن و بزرگان ایشان همانند نوف البکالی و اسحاق بن عوف بوده و احدی از این روایات به نقل از معصومین (علیهم‌السلام) نیست.
مرحوم شوشتری و نیز سید صدرالدین الصدر (رحمهم‌الله) این روایات را از کتب سنی همانند «الفتن نعیم بن حماد» و «ینابیع الموده قندوزی حنفی» و «البرهان متقی هندی» و «عقد الدرر مقدسی شافعی» آورده‌اند و افزون برآن، گویندگان این سخنان نیز افرادی همانند: نوف الکابلی و اسحاق بن عوف و ابن سیرین هستند! یعنی هم کتابی که این سخنان را آورنده از مصادر غیر شیعی بوده است و هم افرادی که اینچنین سخنانی را گفته‌اند از بزرگان عامه هستند و علماء شیعه این گفتارها را برای دفاع از عقیده مهدویت و ارائه پاسخ نقضی به مخالفین از مصادر ایشان نقل نموده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. الوصیة المقدسة الکتاب العاصم من الضلال، احمدالحسن، اصدارات انصار، بی‌تا، بی‌جا، ص 25.
[2]. دویست و پنجاه علامت، محمد علی حسنی، موسسه البلاغ، بیروت، ص 19.
[3]. احقاق الحق و ازهاق الباطل، انتشارات اسلامیه، تهران، ج 29، ص 362.
[4]. الهمدی (عج)، سید صدر الدین الصدر، دفتر تبلیغات اسلامی، قم ص 113.
برای اطلاع بیشتر؛ به کتاب خورشید فقاهت، اکبر بیرامی مراجعه کنید.

تولیدی

دیدگاه‌ها

کلاس چندمی عزیزم ؟؟ چندتا حدیث خوندی تو زندگیت ؟ حتما فقط از کتاب درسیت حرف میزنید .

سلام خسته نباشید و ممنون از مطلب در کتابِ "کمال الدین وتمام النعمه" از شیخ صدوق (ره) در جلد ۲ و باب ۵۷ یا "باب ماروی فی علامات خروج القائم ع" در حدیث شماره ۲۲ در این باب از شیخ صدوق (ره) به سندِ محمد بن الحسن رضي الله عنه قال حدثنا محمد بن يحيي العطار عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب عن صفوان بن يحيي عن مندل عن بكار ابن أبي بكر عن عبد الله بن عجلان از امام صادق (ع) درباره پرچم مهدی روایت شده که در آن "البیعه لله" وجود دارد موفق باشید

سلام فرزان. این سلسله سندی که شما نقل کردید برای روایت ماقبل است که در کتاب شیخ صدوق آمده و روایت پرچم البیعه لله در کتاب کمال الدین با تعبیر «رُوِی» ذکر شده و مرسل است و سند ندارد. و حدیث مرسل ضعیف و غیر قابل اعتبار است.

این لینک را مراجعه کنید جناب فرزان https://www.adyannet.com/fa/news/34490

من کاری به پرچمش ندارم ولی خدایی حرف احمد الحسن شنیدن داره! اونایی که با گوش دل شنیدن میدونن من چی میگم

سلام انصار. منظورت از چشم دل رویاست دیگه؟ من در رویا احمدالحسن را شبیه سگ دیدم که به من حمله کرد (رویای بنده مفصله اگر خواستید توضیح میدم). نه تنها من بلکه بیش از 10 نفر در رویا مضامینی ضد احمد دیدند. حال آیا حاضرید به این رویا تمسک کرده و برگردید؟

سلام و اما در رابطه با رؤیا دیدن شما گوینده‌ای گوید: بارها در تکذیب شما آمده و یا اینکه چندین بار خواب دیده‌ام در اینکه شما صادق نیستید. پاسخ : بدان که رؤیا به عنوان دلیلی بر تشخیص مصداق عقیدۀ خلافت خدا بر زمین، امری است که خداوند در قرآن آن را بیان کرده است، و یعقوب، پیامبر معصوم رؤیا را طریقی برای معرفت و شناخت صاحب حق خلیفه خدا و حجت او بعد از خود و وصی‌اش یوسف (ع) می‌داند. قرآن رؤیا را به عنوان طریق معرفت و شناخت خلیفه خدا بر زمین تأییدکرده و بدان تشویق نموده و آن را بهترین حکايت‌ها و داستان‌ها نامیده است. خداوند می‌فرماید: ﴿نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقرآن وَإِن كُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِين* إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ *قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيم﴾؛ ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مى‏كنيم و تو قطعاً پيش از آن از بیخبران بودى * [ياد كن] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت اى پدر من [در خواب] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم. ديدم [آن‌ها] براى من سجده مى‏كنند *[يعقوب] گفت اى پسرک من، خوابت را براى برادرانت ‏حكايت مكن كه براى تو نيرنگى مى‏ انديشند؛ زيرا شيطان براى آدمى دشمنى آشكار است * و اين چنين پروردگارت تو را برمى‏ گزيند و از تعبير خواب‌ها به تو مى‏ آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مى‏ كند همان گونه كه قبلاً بر پدران تو ابراهيم و اسحاق تمام كرد در حقيقت پروردگار تو داناى حكيم است.([1]) پس اگر فرموده یعقوب (ع): ﴿وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾؛ (و اين چنين پروردگارت تو را برمى‏گزيند و از تعبير خواب‌ها به تو مى‏آموزد و نعمتش را بر تو و بر خاندان يعقوب تمام مى‏كند همان گونه كه قبلاً بر پدران تو ابراهيم و اسحاق تمام كرد. در حقيقت، پروردگار تو داناى حكيم است). باطل بود، قطعاً خداوند آن را انکار می‌کرد و بطلانش را آشکار می‌ساخت، بلکه خداوند سبحان نیز بدان اقرار کرده و آن را (احسن القصص،نيكوترين سرگذشت) نامید. هم‌چنین این امر با امام موسی بن جعفر (ع)که رؤیا دید و گواه بر امامت امام رضا (ع) بعد از ایشان بود، تکرار شد: عن يزيد بن سليط الزيدي، قال: (لقينا أباعبدالله (ع) في طريق مكة ونحن جماعة فقلت له: بابي أنت وأمي؛ أنتم الأئمة المطهّرون، والموت لا يعرى أحد منه فأحدث إليَّ شيئاً ألقيه من يخلفني. فقال لي: نعم هؤلاء وُلدي وهذا سيدهم - وأشار إلى ابنه موسى (ع)- وفيه العلم والحكم والفهم والسخاء والمعرفة بما يحتاج الناس إليه فيما اختلفوا فيه من أمر دينهم، وفيه حسن الخلق وحسن الجوار، وهو باب من أبواب الله تعالى (عز وجل). وفي أخرى: هي خير من هذا كلّه. فقال له أبي: وما هي بأبي أنت وأمي ؟ قال: يخرج الله منه (عز وجل) غوث هذه الأمة وغياثها وعلمها ونورها وفهمها وحكمها وخير مولود وخير ناشئ، يحقن الله الدماء، ويصلح به ذات البين، ويلم به الشعث، ويشعب به الصدع، ويكسو به العاري، ويشبع به الجائع، ويؤمن به الخائف، وينزل به القطر، ويأتمر العباد، خير كهل وخير ناشئ، يبشر به عشيرته أوان حلمه، قوله حكم، وصمته علم ، يبيّن للناس ما يختلفون فيه. قال: فقال أبي: بأبي أنت وأمي فيكون له ولد بعده ؟ فقال: نعم. ثم قطع الكلام. وقال يزيد: ثم لقيت أبا الحسن - يعني موسى بن جعفر (ع)- بعد فقلت له: بأبي أنت وأمي، إني أريد أن تخبرني بمثل ما أخبرني به أبوك، قال: فقال: كان أبي (ع) في زمن ليس هذا مثله. قال يزيد، فقلت: من يرضى منك بهذا فعليه لعنة الله، قال: فضحك، ثم قال: أخبرك يا أبا عمارة، إني خرجت من منزلي فأوصيت في الظاهر إلى بني فأشركتهم مع ابني علي وأفردته بوصيتي في الباطن، ولقد رأيت رسول‌الله (ص) في المنام و أميرالمؤمنين (ع) معه، و معه خاتم و سيف و عصا و کتاب و عمامة فقلت له: ما هذا؟ فقال: أمّا العمامـة فسلطان [الله] تعالى (عز وجل)، و أمّا السيف فعزّة الله (عز وجل)، و أمّا الكتاب فنور الله (عز وجل)، و أمّا العصا فقوّة الله (عز وجل)، و أمّا الخاتم فجامع هذه الأمور. ثم قال: قال رسول‌الله (ص) و الأمر يخرج إلى علي ابنك. قال، ثم قال: يا يزيد إنّها وديعة عندك فلا تخبر إلا عاقلا أو عبداً امتحن الله قلبه للإيمان أو صادقاً، و لا تكفر نعم الله تعالى، و إن سئلت عن الشهادة فادّها، فإنّ الله تعالى يقول: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا﴾[2] و قال الله(عز وجل): ﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ﴾[3] فقلت: والله ما كنت لأفعل هذا أبداً. قال: ثم قال أبوالحسن (ع): ثم وصفه لي رسول‌الله (ص) فقال علي ابنك الذي ينظر بنور الله، ويسمع بتفهيمه، وينطق بحكمته، يصيب ولا يخطى، ويعلم ولا يجهل، وقد ملئ حكماً وعلماً، وما أقل مقامك معه ! إنّما هو شيء كان لم يكن، فإذا رجعت من سفرك فأصلح أمرك وافرغ مما أردت فإنّك منتقل عنه ومجاور غيره، فاجمع ولدك واشهد الله عليهم جميعاً وكفى بالله شهيداً. ثم قال: يا يزيد إني أؤخذ في هذه السنة وعلي ابني سمي علي بن أبي طالب (ع)، وسمي علي بن الحسين (ع)، أُعطي فهم الأول وعلمه ونصره وردائه وليس له أن يتكلّم بعد هارون بأربع سنين، فإذا مضت أربع سنين فأسأله عمّا شئت يجيبك إن شاء الله تعالى.[4] یزیدبن سلیط زیدیّ گوید: «من و همسفرهایم به امام صادق (ع) در راه مکّه برخورد کردیم، من به حضرت عرض کردم: مادر و پدرم فدای شما! شما همگی، امام و مطهّر هستید، و کسی را از مرگ راه نجات نیست، لطفا برایم (در مورد امام بعد از خود) مطلبی بفرمائید تا من به فرزندان و اقوام بعد از خودم، بازگویم، حضرت فرمودند: بسیار خوب، اینان فرزندان من هستند و او از همه برتر است- و به فرزندشان حضرت موسی (ع) اشاره فرمود- او دارای علم، حُکم و حکمت، فهم، و سخاوت است و آنچه را مردم در مسائل مورد اختلاف دینی، بدان نیاز دارند آگاه است، حسن خلق و حسن همسایگی دارد، او دری است از درهای خداوند- عزّ و جلّ- و نکته دیگری در اوست که از همه اینها مهم‌تر است».- یزید بن سلیط ادامه داد: «پدرم پرسید: پدر و مادرم فدای شما! این نکته که می‌فرمایید، چیست؟ حضرت فرمودند: «خداوند- عزّ و جلّ- فریادرس و غیاث این امّت را و علم و فهم و نور و حکمت آن را، بهترین نوزاد و بهترین نوجوان را، از او بوجود خواهد آورد، خداوند متعال با این مولود، از قتل و خونریزی جلوگیری می‌کند، رفع اختلافات و اصلاح ذات‌البین می‌نماید، و پراکندگی و آشفتگی و شکاف را اصلاح می‌فرماید. خداوند با او برهنه و گرسنه را می‌پوشاند و سیر می‌کند، خائفین را ایمنی می‌دهد، باران نازل می‌کند، بندگان به سبب او خدا را فرمانبرداری می‌کنند. از بهترین مرد و بهترین جوان است، قبل از بلوغش، به خانواده‌اش بشارت (امامت او) داده می‌شود، گفتارش حکمت‌آمیز، و سکوتش از روی علم و آگاهی است، مسائل مورد اختلاف مردم را برای آن‌ها بیان می‌نماید.» یزید بن سلیط گوید: «پدرم سؤال کرد: مادر و پدرم به قربان شما! آیا فرزندی هم دارد؟ حضرت فرمود: بله و دیگر چیزی نفرمود»‌ سپس یزید گوید: «بعد از مدّتی حضرت ابوالحسن -موسی ‌بن‌ جعفر (ع)- را ملاقات کردم و به ایشان عرضه داشتم: «پدر و مادرم فدای شما! دوست دارم، همان طور که پدرتان به من (درباره امام بعدی) اطّلاعاتی دادند شما نیز چنین کنید». حضرت فرمودند: «پدرم در زمانی می زیست که زمان ما آن گونه نیست». یزید گوید: گفتم: «هر کس به این مقدار از شما بسنده کند، خداوند لعنتش کند!» یزید ادامه می‌دهد: «حضرت خندیدند و فرمودند: ای ابا عماره! از خانه‌ام خارج شدم و در ظاهر به تمام پسرانم وصیّت و سفارش کردم و فرزندم علی را نیز با آنان شماردم، امّا به او در پنهان و جدای از دیگران، وصیّت نمودم (او را وصیّ خود نمودم) و در خواب رسول خدا (ص) و امیر‌المؤمنین (ع) را دیدم که به همراه او، یک انگشتری، یک شمشیر، یک عصا، یک کتاب و یک عمّامه بود. سؤال کردم: اینها چیست؟ فرمود: عمّامه نشانۀ سلطنت و قدرت خداوند متعال است. شمشیر علامت عزّت و غلبۀ الهی است، کتاب نشانۀ نور خداوند و اما عصا، علامت قوّت و نیروی خداوند -عزّ و جلّ- و بالأخره، انگشتری دربرگیرندۀ همۀ این امور است، سپس حضرت فرمود: رسول‌الله (ص) فرمودند: امامت به فرزندت «علیّ» می‌رسد، یزید گوید: «سپس حضرت به من فرمودند: ای یزید این مطالب ودیعه و امانت است در نزد تو، و در مورد این مطالب با هیچ کسی صحبت نکن جز با افراد عاقل یا صادق و یا بنده ای که خداوند قلب او را برای ایمان امتحان نموده است (و او از این امتحان سرافراز بیرون آمده باشد)، و نعمت‌های الهی را کفران نکن، و اگر از تو گواهی و شهادت خواسته شد، شهادت بده، زیرا خداوند تبارک و تعالی می فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلی أَهْلِها﴾؛ خداوند به شما دستور می‌دهد امانت‌ها را به اهلش برسانید. و نیز می‌فرماید: ﴿وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ﴾؛ و چه کسی ظالمتر است از کسی که گواهی و شهادتی را نزد خود پنهان سازد. گفتم: ابدا این کار را نخواهم کرد، و سپس حضرت امام کاظم (ع) فرمودند: آنگاه رسول خدا (ص) اوصاف او را برشمردند و فرمودند: علیّ فرزند تو کسی است که با نور خداوند نگاه می کند و با تفهیم الهی می شنود و با حکمت او سخن می گوید، همیشه درست و صواب عمل می کند و به خطا نمی رود، می داند و عالم است و جهل در او راه ندارد، لبریز از حکمت و علم است، و چه کم با او خواهی بود! آن قدر (کم) است که گویا اصلا نبوده است، پس وقتی از سفرت بازگشتی امور خود را سر و سامان بده و از خواسته های خود، خود را فارغ البال کن و چشم بپوش زیرا از آنها جدا خواهی شد و با چیز دیگری مجاور خواهی گشت، لذا فرزندانت را، جمع کن و خداوند را بر همگی آنها گواه بگیر، و خداوند برای گواه بودن کافی است». سپس امام کاظم (ع) فرمودند: ای یزید! من در این سال وفات خواهم کرد و پسرم «علیّ» همنام علیّ بن ابی طالب (ع) و همنام علیّ بن الحسین (ع) و دارای فهم، علم و شکوه و هیبت امیر المؤمنین (ع) است، و تا چهار سال بعد از هارون، اجازه سخن گفتن ندارد ولی وقتی آن چهار سال گذشت، در باره هر چه می خواهی از او سؤال کن که به خواست خدا به تو پاسخ خواهد داد.. پی نوشت ها : [1] - يوسف: 3 -6. [2]- النساء: ۵۸. [3]- البقره۱۴۰ [4]- عيون أخبارالرضا (ع): ج2، ص33

سلام عارف. رویا طبق روایات هیچ چیز از دین را اثبات نمی کند. اینکه شما بیانی از پیامبران داشتید باید گفت رویای معصوم و پیامبران غیر از رویای ما است. اما در مورد اینکه گفتید رویا دلیل نیست از منظر فرقه احمدالحسن. این توجیه شماست وگرنه خود احمدالحسن رویا را در جایی از کتابش حجت و دلیل می داند. اساسا ما در مناظرات و مباحثه هایی که با طرفداران احمد الحسن داشتیم بعینه دیدیم هیچ دلیل برای اثبات احمدالحسن نداشتند بلکه صرفا با یک رویا به وی ایمان آوردند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.