مدعیان دروغین مهدویت
احمد اسماعیل بصری مدعیست، اولین شخصی است که به حدیث وصیت استناد کرده و این نشان حقانیت اوست. اما با اندک تأملی روشن میشود که پیش از او محمدکریمخان کرمانی (از رهبران شیخیه) و علیرضا پیغان برای اثبات ادعای باطل خویش از این روایت استفاده نمودهاند.
طرفداران احمد اسماعیل بصری، اعتقاد دارند که تقلید از علما هیچ گونه دلیلی ندارد و این مسئله با مفاد آیه اکمال دین، تعارض دارد؛ در صورتی که احمداسماعیل بصری در یکی ازکتابهایش میپذیرد که در عصر غیبت کبری، تقلید از عالمان دینی جایز است و تأیید تقلید را مستند به روایات اهل بیت(ع) میداند.
در این روایات، شخصی که برپاکننده عدل است را امام زمان حجت بن الحسن العسکری (ع[) معرفی می کنند. سوالی که از اتباع احمدالحسن باید پرسید این است که آیا از این غصب صفات امام توسط احمدالحسن بصری نتیجه ای غیر از این باید گرفت که وی کذّاب و مفتر است؟
احمد بن الحسن اسم حقیقش احمد بن اسماعیل بصری است. وی در سال 1968 میلادی در بصره عراق متولد شد، و در سال 2003 میلادی ادعا کرد که یکی از فرزندان امام مهدی(ع) است و با پنج واسطه به حضرت مهدی(ع) منتسب میشود. تنها دلیل وی بر وصایت امام مهدی، خوابی است که از وی نقل شده که در عالم خواب به دیدار امام مهدی (ع) مشرف شده است.
فرقه احمدالحسن بصری روایت امام سجاد (ع) را به راحتی تحریف می کنند. چرا احمدالحسن و اتباع او دست به چنین تحریفاتی می زنند؟ این تحریفات به چه قصد و سوء نیتی در این فرقه انجام می شد؟
فرقه احمدالحسن با استفاده از روایت موسوم به وصیت، عدد اوصیاء را 24 تن میداند و حال آنکه بر اساس روایت مورد تمسک بالا، عدد امامان و اوصیاء 13 تن میشود و به کم و بیش اعتقادی ندارد! با این وجود دچار تعارض عددی شده و بایستی برای حل این مساله پاسخگو باشد.
اساساً چیزی به نام دوازده مهدی وجود ندارد تا این سوال مطرح شود که رجعت بعد از مهدی دوازدهم است یا قبل از او. پس اعتقاد به 12 مهدی پس از 12 امام مسئله ای است غیرقابل اثبات و هیچ گونه دلیلی برای آن وجود ندارد.
علی یعقوبی بر این باور است که امامت نمیتواند به عمق عالم از جمله عالم ماده وارد شود، مگر در ضمن حُکم و مُلک؛ از همینرو او فلسفه ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف) را تحقق ملک عظیم در دنیا میداند. وی در جلسه سوم از جلسات «به سوی ظهور»، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه در عالم چه خواهد شد، میگوید: «پاسخ یک عبارت است، به سوی ملک کبیر.»
شیعه بر این باور است که عدهای از شیعیان و نیز برخی از دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) در هنگام ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) به دنیا باز خواهند گشت. [1] علی یعقوبی نیز همچون دیگران به رجعت معترف است، ولی اعتقاد دارد این اتفاق قبل از ظهور مهدی (عجل الله تعالی فرجه و الشريف) رخ میدهد. وی در پاسخ به این پرسش که...
یکی از مسائلی که علی یعقوبی تقریباً پررنگ به آن پرداخته، مسئله بهشت ظهور است. بهشتی که وی مطرح میکند همان بهشتی نیست که همگان آنرا میشناسیم و امیدواریم به لطف الهی پس از مرگ وارد آن شویم و از نعمات بیپایان خداوندی در آن بهرهمند گردیم. چنانکه منظور وی از بهشت ظهور این نیست که جامعۀ اسلامی بعد از ظهور امام عصر، فراوانی نعمات و بهرهمندی همگان از آنها مانند بهشتی است...
خواه ناخواه با فرارسيدن زمان موعود، درستی يا نادرستی برخی اخبار معلوم میشود، بنابرين بايد صبر نمود تا زمان موعود فرا برسد و اتفاقاً زمانی كه برای تحقق بعضی از آنها از سوی علی يعقوبی مشخص شده بود و مثل مسائلی كه درباره قم و مشهد گفته است فرا رسيدهاند ولی اين اموری که وی وعده داده بود اتفاق نيفتاد. و اين امر صداقت آقای يعقوبی را زير سوال میبرد...
آقای علی یعقوبی تلاش میکند اثبات نماید بهشت ظهور ماهیت برزخی دارد و برای این امر از بحث دربارۀ جنسیت آسمانها کمک میگیرد و سعی میکند با اثبات برزخی بودن آسمانها برزخیبودن ظهور را نیز اثبات میکند. از همین رو ضرورت دارد دلایل این بخش نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد. یکی از دلایل ایشان این است: «افرادی که میمیرند نابود نمیشوند بلکه به برزخ میروند و کسانیکه از جانب خداوند...
از اين سخنان به خوبی معلوم میشود که آقای علی يعقوبی هنوز فرق ولايت تکوينی و تشريعی را نمیداند. زيرا ولايت تشريعی در برزخ اصلاً معنی ندارد. خواه ولايت دنيايی ولیّ را امام زمان عطاء کرده باشد يا مجلس خبرگان. زيرا شکی نيست که دايره تشريع و حاکميت در اسلام، دايره دنيا بوده و شامل برزخ نمیشود. يعنی اصلاً در برزخ حاکميت و ولايت و احکام شرع، موضوعيت ندارد تا نيازمند ولی فقيه باشد...
آقای علی يعقوبی يك سلسله بحثهايی را به نام نظام عالم ارائه كرده است، وی هدف خود از طرح اين سلسله بحثها را چنين بيان میكند: «میخواهيم اين را مطرح كنيم كه خداوند متعال نظام عالم را چگونه بنا كرده است، چه قوانينی، چه رفتارهايی و چه اجزايی در نظام عالم قرار داده است». آنچه بيشتر در اين سلسله بحثها جلوهگر بوده مسئله «نظام كلماتی» است.