بهائیت در عصر حاضر
سران فرقهی بهائی، عامل تمام خشونتها را حکم جهاد در اسلام معرفی کرده و میگویند اگر مسلمانان حکم نسخ جهاد حسینعلی را تمکین میکردند، شاهد این حد از خشونت نبودیم. در پاسخ باید گفت که معنای جهاد امروزه عملاً در دفاع از دین و سرزمین به کار میرود و مقابلهی سران بهائی با جهاد، مقابله با دفاع مسلمانان از خویش در برابر سلطهگران است.
بهائیان بر خلاف شرع خودشان و دستور بزرگان خود، بر علیه حکومتی که در آن زندگی میکنند، کمپین راه اندازی کرده و گام را فراتر گذاشته و حتی برای آزاد کردن زندانیان یک کشور هم تصمیم میگیرند و بعضی از عناصر داخلی ضد انقلاب را هم با خود همراه کردهاند تا حمایت غیر بهائیها را هم در این امر داشته باشند...
عبدالبهاء دومین رهبر فرقهی بهائیت، برای نظام رهبری پس از خود، دو پایهی اساسی، با عناوین ولیامر و بیتالعدل، پیشبینی کرده و قرار بر این بود که این دو مکمل یکدیگر باشند و بدون وجود هریک، دیگری اعتبار نداشته باشد. اما با عقیم ماندن شوقیافندی پیشبینی سران بهائی به خطا رفت و بیتالعدل پس از او، مشروعیت خود را از دست داد.
فرقهی ضالهی بهائیت، برای حفظ بقای خود در پس حمایت دولتهای استعمارگر و دیکتاتور، اقدام به جعل احکامی با عنوان عدم جواز دخالت در سیاست و منع از جهاد کرده است. جعل این احکام توسط رهبران بهائی، سبب جلب رضایت دولتهای مستبد شده و باعث شده ایشان از این فرقه، برای سرکوب حرکتهای آزادیخواهانه، استفاده کنند.
دولت استعماری فرانسه، برای حفظ مستعمراتش در تونس و الجزایر، از سران فرقهی بهائی درخواست اعزام مبلّغ به آنجا را میکند. راز درخواست اعزام مبلّغ بهائی به کشورهای اشغال شده، مقابله با نهضتهای مردمی استکبارستیز میباشد که فرقهی بهائیت با تعالیمی نظیر منع از جهاد و دخالت در سیاست، به تحقق این هدف کمک میکند.
و اما همانطور که همه آزادیخواهان جهان با صهیونیسم مخالفاند و آنها را غاصب میدانند و از آنجا که همیشه با نمایان شدن جرم، شریک جرمها نیز رسوا میشوند، امیدواریم که با فرو ریختن دیوار ظلم و نمایان شدن حق، رسوایی این فرقهی ضاله نیز بیش از بیش جلوه کرده و ناآگاهان این فرقه با شناخت حقیقت به راه راست هدایت شوند.
کودتای 28 مرداد از مواردی است که می توان با اشاره به آن به ارتباط مستقیم بهائیت با استکبار استناد کردنقطه آغازین این فتنهها و خیانت به کشور عزیزمان ایران توسط آمریکای جهانخوار بود که برای تثبیت محمدرضا پهلوی انجام شد و افرادی برای نفوذ به این حکومت ازاعضای فرقهی ضالهی بهائیت ماموریت یافتند.
متوجه باشیم که بهائیان سابقه خوبی ندارند چرا که در حکومت پهلوی هم قوانین حکومت را نادیده گرفته و به آنها نیز خیانت میکردند، طبق گزارش ساواک در زمان محمد رضا شاه اینطور آمده است: «با توجه به اینکه بهائیت فرقهی است که روش آن ضدیت با دین مبین اسلام و قوانین جاریه مملکت است..... مراجع مملکتی برای آنان فاقد ارزش و معتقدند هر موضوعی باید در بیت العدل بررسی شود».
بنابر تصریح سران بهائی؛ پس از عبدالبهاء، قرار بر این بود که رهبری بهائیان را ولیامرالله و بیتالعدل بعهده گیرند و این دو مکمل یکدیگر بوده و جدایی ایشان محال است؛ بنابراین وجود هریک بدون دیگری، هیچ ارزشی ندارد. اما پس از مرگ شوقیافندی، به دلیل عقیم بودن وی، پیشبینی عبدالبهاء تحقق نیافت و سلسله ولایتامر، پایان پذیرفت.
بهائیان ادعا دارند که مراد از مکان قریب در سورهی «ق» جبل کرمل، که محل دفن رهبرشان است، میباشد و این آیه اشاره به ظهور رهبرانشان دارد. در پاسخ میگوییم بسیاری از مفسرین منظور از منادی را همان نِدا دهندهای دانستهاند که سبب زنده شدن مردگان میشود و مراد از «مکان غریب» را کنایه از شنیده شدن صدای منادی در همهجا دانستهاند.
یکی از شبهات قرآنی که بهائیان مطرح میکنند، کلمهی «یلقی الروح» در آیهی 15 سوره غافر است. ایشان مدعیاند که این آیه دلالت بر آمدن پیامبر جدید دارد. اشکال: 1. فعل مضارع در این آیه، بر زمان آینده دلالت نمیکند. 2. شأن نزول آیه با مدعای بهائیان یکی نیست. 3. با توجه به آیات دیگر، اسلام، خاتم ادیان است.
در شبکهی آئین بهائی، با بررسی مشکلات کنونی جهان، دنیا را نیازمند آشتی ملّیای دانست که تنها با نوآوری معنوی ممکن است آموزههای بهائیت این آشتی را ممکن سازد. با مشاهده اختلاف، حتی میان رهبران بهائی درمییابیم که بهائیت نه تنها توانایی برقراری آشتی ملّی، بلکه حتی توانایی برقراری آشتی میان پیروان اندک خود را نیز ندارد
از جمله اقدامات عبدالبهاء در راستای ترویج بهائیت، اهتمام وی به تحصیل، برای اصلاح آثار پرغلط پدرش بوده است. وی همچنین در دوان حکومت عثمانی، ظاهری مسلمان به خود میگرفت و در فعالیتهای اسلامی شرکت میکرد و زیرکانه به نشر بهائیت میپرداخت. سرانجام با سفر به کشورهای غربی، عناوین مدرنیسم را به نام تعالیم بدیع بهائیت نشر داد!
در چند سال گذشته خبرهایی دربارهی رفت و آمد بدون مشکل مجریان و عوامل برخی شبکههای معاند از جمله شبکه «من و تو» به ایران منتشر شده بود؛ اما تاکنون سابقه نداشت که عوامل این برنامهها در رویدادهای رسمی کشور حضور علنی داشته باشند و خود را درمعرض دید عموم قرار دهند. سؤال این است که این اتفاقات با اطلاع مسئولین است یا از روی غفلت ایشان؟