اسناد
مراد از عبارت (و جعلوا له من عباده جزءاً) دو قول است:
- مشهور این است که چون مشرکین برای خداوند فرزند فرض کردند و فرزند جزئی از فرد است، همانطور که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: فاطمه پاره تن من است، معنی عبارت این است که مشرکین از بندگان خدا، جزئی برای او معتقد شدند.
از عمار یاسر روایت شده است: «هرکس روزی را که مردم در رمضان بودن آن شک دارند، روزه بگیرد، به راستی که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سرپیچی کرده است.»
ابن ابى الحدید مى نویسد: در جنگ احد، هنگامی که غالب یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پا به فرار نهادند، فشار دسته هاى مختلف دشمن به سوى پیامبر بالا گرفت و به طرف پیامبر یورش بردند. پیامبر به على (علیهالسلام) فرمود: حمله اینها را دفع کن.
ابن اثیر مى نویسد: پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) گروهى از مشرکین را مشاهده کرد که عازم حمله بودند؛ به على (علیهالسلام) دستور داد به آنان حمله کند. على (علیهالسلام) به فرمان پیامبر به آنان حمله کرد و با کشتن چندین تن موجبات تفرق آنان را فراهم ساخت.
در چند روایت از عایشه درباره پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که حضرت به حدی روزه می گرفت که نگویند هیچ روزی مفطر نیست و به حدی افطار می کرد که نگویند روزه نمی گیرد؛ همچنین نقل کرده حضرت را ندیدم که یک ماه را کامل روزه بگیرد، مگر ماه رمضان و ایشان را ندیدم که در هیچیک از ماهها به اندازه م
از ام سلمه درباره پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که حضرت هیچ ماهی را کامل روزه نمی گرفت مگر ماه شعبان که روزه این ماه را به ماه رمضان متصل میکرد.
سنن ابوداود، سجستانی، ج4، ص24.
از ابوهریره روایت کرده اند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «هرگاه ماه شعبان به نصف رسید، دیگر روزه نگیرید.»
سنن ابوداود، سجستانی، ج4، ص25.
مقاله: «ممنوعیت روزه روز 30 شعبان، در روایات اهل سنت»
از ابوهریره روایت کرده اند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «هرگاه ماه شعبان به نصف رسید، دیگر روزه نگیرید تا ماه رمضان فرا رسد.»
سنن ابن ماجه، ج2، ص564.
مقاله: «ممنوعیت روزه روز 30 شعبان، در روایات اهل سنت»
ذهبی از قول ابوقلابه نقل می کند که گفت: «اگر برای فردی، روایتی از پیامبر آوردی، ولی او گفت: سنت را کنار بگذار و از قرآن بگو، بدانکه این فرد گمراه است.»
خطیب بغدادی می نویسد: «ایوب سختیانی گفت: اگر از سنت برای کسی سخن گفتی و گفت: دلیل از قرآن بیاور و سنت را کنار بگذار، بدانکه آن فرد، گمراه و گمراه کننده است.»
یعنی باید قرآن در کنار سنت آورده شود و به تنهایی اثر ندارد.
الکفایه فی علم الروایه، خطیب بغدادی، ج1، ص16.
البانی می گوید: «ای مسلمان! بپرهیز از اینکه قرآن را بدون کمک از روایات نبوی بفهمی! چرا که چنین چیزی امکان پذیر نیست، حتی اگر در فهم لغت همانند سیبویه زمان خود باشی.»
صفة صلاة النّبی، البانی، ص171.
مالک بن انس در کتابش آورده است: به ما این چنین رسیده است که مؤذن خلیفه دوم، روزی برای اذان صبح آمده بود که خلیفه را در خواب دید، لذا در بین اذان جمله (الصلاة خیر من النوم؛ نماز از خواب بهتر است) را گفت؛ خلیفه که بیدار شد، به او امر کرد تا این جمله را به اذان صبح اضافه کند.
ابن حزم می نویسد: «با روایت صحیح از ابن عمر و ابیامامه بن سهل بن حنیف نقل شده که آنها در اذان خود «حَیِّ عَلی خَیرِ العَمَل» میگفتند.» همچنین میگوید: «ما عبارت «الصلاه خیرٌ من النوم» را قبول نداریم؛ زیرا چنین چیزی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به ما نرسیده است.»
شوکانی روایت می کند: «در روایت صحیح برای ما ثابت شده که «حَیِّ عَلی خَیرِ العَمَل» در اذان زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بوده، ولی در زمان عمر حذف شد.