اسناد

مشرکین نام سه بت را، لات، عزی و مناة قرار دادند و آنها را دختران خداوند پنداشتند؛ آنها این آلهه ها را می پرستیدند. مشرکین این نامها را از خود ساخته، یا از اجداد کافرشان اخذ کردند. این شرکشان بدون حجت بوده و خداوند به آن اجازه نداده بود.

مشرکین ملائکه را دختران خدا می دانند؛ اطلاق جزء دانستن برای خداوند توسط مشرکین به معنی عِدل و همتا قائل شدن برای خداست. آنها با اعتقادشان به دختر داشتن خداوند، مثل و شبیه برای خداوند قرار میدهند.
تفسیر جامع البیان، طبری، ج20، ص562.

خداوند در قرآن برای رد اعتقاد مشرکین اینگونه استدلال می کند که اگر الهی که در عرض خداوند وصف می کنید (استقلال داشته باشد) وجود داشته باشد، آسمان و زمین به فساد کشیده میشد. عدم فساد عالَم نشانه اعتقاد باطل مشرکین است.

مشرکین برای خداوند دخترانی قائل شدند (با اینکه از دختر برای خود کراهت داشتند). آنها با این عقیده به سه نوع کفر دچار شدند:
- تجسیم؛ چون فرزند آوردن مختص اجسام است.
- تفضیل خود بر خداوند؛ انتخاب پسر برای خود و دختر برای خداوند

مراد از عبارت (و جعلوا له من عباده جزءاً) دو قول است:
- مشهور این است که چون مشرکین برای خداوند فرزند فرض کردند و فرزند جزئی از فرد است، همانطور که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: فاطمه پاره تن من است، معنی عبارت این است که مشرکین از بندگان خدا، جزئی برای او معتقد شدند.

از عمار یاسر روایت شده است: «هرکس روزی را که مردم در رمضان بودن آن شک دارند، روزه بگیرد، به راستی که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سرپیچی کرده است.»

ابن ابى الحدید مى نویسد: در جنگ احد، هنگامی که غالب یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پا به فرار نهادند، فشار دسته هاى مختلف دشمن به سوى پیامبر بالا گرفت و به طرف پیامبر یورش بردند. پیامبر به على (علیهالسلام) فرمود: حمله اینها را دفع کن.

ابن اثیر مى نویسد: پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) گروهى از مشرکین را مشاهده کرد که عازم حمله بودند؛ به على (علیهالسلام) دستور داد به آنان حمله کند. على (علیهالسلام) به فرمان پیامبر به آنان حمله کرد و با کشتن چندین تن موجبات تفرق آنان را فراهم ساخت.

در چند روایت از عایشه درباره پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که حضرت به حدی روزه می گرفت که نگویند هیچ روزی مفطر نیست و به حدی افطار می کرد که نگویند روزه نمی گیرد؛ همچنین نقل کرده حضرت را ندیدم که یک ماه را کامل روزه بگیرد، مگر ماه رمضان و ایشان را ندیدم که در هیچیک از ماهها به اندازه م

از ام سلمه درباره پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است که حضرت هیچ ماهی را کامل روزه نمی گرفت مگر ماه شعبان که روزه این ماه را به ماه رمضان متصل میکرد.
سنن ابوداود، سجستانی، ج4، ص24.

از ابوهریره روایت کرده اند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «هرگاه ماه شعبان به نصف رسید، دیگر روزه نگیرید.»
سنن ابوداود، سجستانی، ج4، ص25.
مقاله: «ممنوعیت روزه روز 30 شعبان، در روایات اهل سنت»

از ابوهریره روایت کرده اند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «هرگاه ماه شعبان به نصف رسید، دیگر روزه نگیرید تا ماه رمضان فرا رسد.»
سنن ابن ماجه، ج2، ص564.
مقاله: «ممنوعیت روزه روز 30 شعبان، در روایات اهل سنت»

ذهبی از قول ابوقلابه نقل می کند که گفت: «اگر برای فردی، روایتی از پیامبر آوردی، ولی او گفت: سنت را کنار بگذار و از قرآن بگو، بدانکه این فرد گمراه است.»

خطیب بغدادی می نویسد: «ایوب سختیانی گفت: اگر از سنت برای کسی سخن گفتی و گفت: دلیل از قرآن بیاور و سنت را کنار بگذار، بدانکه آن فرد، گمراه و گمراه کننده است.»
یعنی باید قرآن در کنار سنت آورده شود و به تنهایی اثر ندارد.
الکفایه فی علم الروایه، خطیب بغدادی، ج1، ص16.