سلفیت
یک اندیشه نمیتواند تمامی اندیشههای دیگر را با تعاریف خود کافر قلمداد کند. این اتفاقی است که در اندیشه سلفی گری افتاده است. تعریف عبادت در اندیشه سلفیگری با عدم توجه به حقیقتشرعیه و متشرعه بودن آن از مسیر خود خارج شده و باعث نتایجی مرگبار شده است. نتیجه تکفیر و ارتداد همه مسلمانان.
جریان سلفی گری از قرن هشتم هجری با اندیشهی ابن تیمیه بروز کرده است. این اندیشه خود را بر حق و دیگر اندیشهها را ناحق میداند. البته این اندیشه توانایی برخورد با اندیشهها و فرق اسلامی را ندارد و با فرقه ناجیه خواندن خود، خود را بر دیگر فرق برتری میدهد. یکی از مبانی این فکر در دل تعریف سلفی گری است.
خداوند از طریق شریعت به ما آموخته است، که در برابرسخنان مخالف، صبور باشید و با آنها با منطق سخن گویید و کلام الهی را به آنان عرضه کنید. این در حالی است که داعش، جبهه النصره و ... با سلاحهای آمریکایی، صهیونیستی به مبارزه با مسلمانان برخواستهاند و به زور میخواهند فهم غلط خود از اسلام را بر دیگران دیکته کنند.
از مهمترین شاخصههای جریان «سلفیه جهادی» ایجاد خلافت اسلامی است. آنان برای تحقق خلافت اسلامی از هیچ کوششی دریغ نمیکنند. سلفیه جهادی ایجاد حکومت اسلامی را در دو مرحله پیگیری میکند. مرحله اول: مفهوم سازی و مرحله دوم: میدانی است. گروههای تکفیری در هر دو مرحله کارهایی را انجام دادند، که در نهایت به ضرر جهان اسلام واقع شد.
ابن تیمیه و پیروان وی به استناد به عمل سلف بسیاری از اعمال مرسوم و پر ثواب مسلمانان را مورد نقد و تخریب قرار دادهاند. یکی از این اعمال تبرک به قبر و یا لباس و یا هر آن چیزی است که به پیامبر(ص) مربوط باشد. اما این ادعا، رجما بالغیب است. شواهد عمل صحابه را جور دیگری نشان میدهد. آنها به منبر پیامبر(ص) تبرک میجستند.
یکی از بزرگترین نشانههای ضعف در یک فکر و اندیشه تعارضگویی در آن اندیشه است. اندیشهای که مولفههای آن همدیگر را نقض میکند نمیتواند راهگشای دیگران باشد و این از وجود اندیشههای التقاطی در این مجموعه خبر میدهد. در اندیشه ابن تیمیه گاهی از این موارد دیده میشود و به اعتراف نزدیکانشان از ضعف فکر سلفی گری خبر میدهد.
استاد علیدوست: نباید فقط جهان اسلام را درگیر مبارزه با جریان شوم تکفیری کنیم، جریان تکفیری نه فقط معضل و خطری برای جهان اسلام که برای کل جامعه بشری است. باید به این نکته مهم و کلیدی توجه داشت، که ما با جریان تکفیری و داعش نباید سیاسی محض برخورد کنیم، ضمن آن که نباید آن را مذهبی محض بدانیم. تکفیریها ساخته دست استکبار هستند.
نگاه جریانات مذهبی به جهان ماوراء به نوعی واکنش این جریانات به اندیشه های عرفانی منجر میشود. مثلا گروههای عقلگرا به عرفان نظری نزدیکتر و گروههای ظاهرگرا به شدت با اندیشههای عرفانی به مخالفت پرداختهاند. طبیعتا جریانات ظاهرگرای سلفی که از قضا روی خوبی به عقل نیز ندارند به شدت به تکفیر عارفان و عالمان عرفان در نظر میپردازند.
یکی از دلایلی که سلفیان بر حجیت قول سلف ارائه کردهاند، نزدیک بودن سلف به زمان پیامبر اکرم (ص) است. این در حالی است که لحاظ نمودن رویت پیامبر گرامی اسلام (ص) به عنوان فضیلت، ملاک ناصحیح دیگری برای اثبات حجیت فهم سلف است. چرا که رؤیت، فضیلتی به همراه ندارد، زیرا سرسختترین مشرکین و منافقین نیز پیامبر را مشاهده کرده بودند!
واژه سلف در نزد سلفیه از واژههای بسیار مقدس است. سلف در معنای عام آن به معنای پیشینیان و گذشتگان صالح است. با وجود تقدس سلف در نزد سلفیه این واژه در قرآن تقدسی ندارد، بلکه طبق تحقیق صورت گرفته واژه سلف و مشتقات آن هشت مرتبه در قرآن کریم ذکر شده است و در هیچ کدام به معنای مصطلح درنزد سلفیه به کار نرفته است.
هر جریان فکری با اتکا به اندیشههای قوی میتواند بالنده راه خود را ادامه دهد. تفکر شیعه با پیریز ائمه معصومین (علیهم السلام) و با دلسوزی عالمان به مرحله رسید که هر روز بر پویای و طروات او افزوده و گلی نو در این بوستان میروید. برخلاف جریان فکری سلفی که با عقبه ضعیف فکری هر روز فاجعهای را به بشریت تقدیم میکند.
جسمانیت و عدم جسمانیت خداوند از مباحث مهم و اختلافی بین فرق مختلف اسلامی است. در بین ایشان جریانهای سلفی نیز رویکردی را در پیش گرفتهاند و در مقابل دیگر گروهها به بیان اندیشههای خود پرداختهاند، ولی هنوز کسی نمیتوان به درستی ادعای ایشان را بفهمد. این امر ناشی از تناقضات و برخودهای غیر علمی این گروهها است.
جریان اموی و خط فکری مخالفان اهل بیت در طول تاریخ، رشتهای بههم پیوسته است که بر روی یک خط حرکت میکند و بنا بر تخریب اهل بیت و پیامبران الهی (علیهم السلام) دارد. این تبعیت و پیوستگی در اندیشههای بزرگان سلفی به وضوح دیده میشود. کارهایی که باعث تقرب و بخشیده شدن گناهان امت است، نزد وهابیت با ادله واهی رد میشود.
تبعیت ناآگاهانه از اندیشههای انحرافی خود باعث حوادث ناگواری میشود. این اتفاقی است که در اندیشه های ابن تیمیه افتاده است. پیروان ناآگاه وی اضافه بر راه اشتباه وی در عمل نیز برخورد ناشیانه و ناآگاهانهای را از خود بروز دادهاند که البته باعث بروز خسارتهای بسیاری بر جامعه اسلامی و مسلمانان شدهاست.