محور حملات ابن تیمیه بر عرفان نظری

  • 1396/01/15 - 20:54

نگاه جریانات مذهبی به جهان ماوراء به نوعی واکنش این جریانات به اندیشه های عرفانی منجر می‌شود. مثلا گروه‌های عقل‌گرا به عرفان نظری نزدیک‌تر و گروه‌های ظاهرگرا به شدت با اندیشه‌های عرفانی به مخالفت پرداخته‌اند. طبیعتا جریانات ظاهرگرای سلفی که از قضا روی خوبی به عقل نیز ندارند به شدت به تکفیر عارفان و عالمان عرفان در نظر می‌پردازند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن تیمیه از آن دسته مؤلفانی است که در هیچ زمینه‌ای از مباحث علوم اسلامی خالی از تألیف نیست. فلسفه و عرفان نیز از این قاعده مستثنی نیست. مهم‌ترین انتقادات ابن تیمیه و محکم‌ترین حملات او بر پیروان عرفان نظری و به‌خصوص بر ابن عربی در رساله‌ای است که به شیخ نصر مَنْبِجی نوشته و در آن از معتقدان به وحدت وجود انتقاد کرده و سخنان آنان را شبیه غالیان و نصاری دانسته است.[1]
با این حال، او تفکر ابن عربی را به اسلام نزدیک‌تر از تفکرات پیروان و شارحان اندیشه‌های او، مانند صدرالدین قونوی و عفیف الدین تِلِمْسانی می‌شمرد و در نتیجه آن‌ها را  به بدترین نوع کفر متهم می‌کند.[2]

به طورکلی ابن تیمیه با صوفیان و عارفانی که تصوف را به زعم او به فلسفه و افکار بیگانه با اسلام درآمیختند، مخالفت کرده است.[3]
یعنی قاعده کلی و منطقی در نگرش او وجود ندارد، بلکه مهم‌ترین اندیشه وی، رد فلسفه ارسطویی و عرفان نظری است که بر اساس آن تصویر می‌شود. اما پیروان وی بر شدت این امر افزدوه‌اند و حتی حاضر به شنیدن استدلالت عارفان و عالمان عرفان نظری نبوده و ایشان را یکسره تکفیر می‌کنند. این نشان می‌دهد پیروان ابن تیمیه در تکفیر اشتباه کرده‌اند و بسیاری از تکفیر‌های آن‌ها که به ابن تیمیه نسبت داده‌اند، امر ناپسندی بوده است. اشتباهات ابن تیمیه در برخورد با استدلال‌های عقلی و فلسفی، خود اشتباه کمی نیست؛ اما جریانات منتسب به وی نیز در ادامه راه، اشتباهات دیگری را به اشتباهات وی اضافه کرده‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. ابن تیمیـّه، مجموعه الرسائل و المسائل،ج 1، ص 169، 175ـ179، بیروت 1412/ 1992
[2]. همان، ج 1، ص 183ـ186
[3]. طبلاوی محمود سعد، التصوف فی تراث ابن تیمیه،ص 5ـ6 مصر 1984
برگرفته از مقاله «نقد سلفیه بر تصوف»

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.