وهابیت
پاسخ این شبهه وهابیت که چگونه ممکن است از ناحیه برخی از مسلمانان بر فاطمه (س) ظلم و ستم روا شده باشد و بنی هاشم که در شجاعت و قدرت زبانزد بودند از او دفاع نکرده باشند این است که این استبعاد از روی تعصب و جهالت است؛ زيرا رواياتی در منابع معتبر اهل سنت وجود دارد كه دلالت بر هجوم و جسارت برخی از افراد به خانه فاطمه زهرا و امير مؤمنان (ع) میكند و امیرالمؤمنین (ع) فرمود یاوری جز خانوادهام برای دفاع نداشتم.
حضرت فاطمه (س) به آیندگان اهمیت مسئله ولایت و امامت را فهماند؛ حضرت برای دفاع از ولایت، همه دارایی خویش را فدا کرده و راه را برای آیندگان روشن میکند و در این مسیر، حتی فرزندش محسن (ع) را نیز فدا میکند.
برخی از جریانات ضد شیعی، منکر هجوم و آتش زدن درب خانه حضرت زهرا (س) توسط برخی از صحابه هستند و میگویند که خانههای مدینه در آن روزگار درب نداشت. این در حالی است که با بررسی روایات، به این نتیجه میرسیم که خانههای عصر پیامبر (ص) نیز دارای درهای چوبی بوده است.
شبهه کرده اند که بزرگان شیعه، خود نیز شهادت حضرت زهرا (س) را قبول ندارند و برای ایشان از واژه وفات، استفاده میکنند. در پاسخ باید گفت که کلمه وفات، هم شامل مرگ طبیعی و هم شهادت میشود و در کتب شیعه و سنی، برای سایر شهدا نیز از کلمه وفات استفاده شده است.
از شبهات وهابیت و معاندین شیعه برای انکار جسارت برخی از صحابه به حضرت فاطمه (س) نقل واقعه ازدواج خلیفه دوم با ام کلثوم است. آنان وقوع چنین امرى را دلیل بر انکار حوادث منتهی به شهادت حضرت فاطمه (س) میدانند؛ در حالیکه نسبت به اصل یورش به خانه آن حضرت و حضرت على (ع) جاى هیچ تردیدی نیست.
در معارف دینی، هم به تجارت و كار و تلاش سفارش شده و هم راه هایی جهت افزایش رزق و روزی معرفی شده است. بنابراین در هیچ جایی از دین، تلاش برای رفاه بیشتر مذموم شناخته نشده، بلکه به جهت سربار نشدن به دیگران و پرهیز از معصیت و رسیدن به ثواب اخروی به آن ترغیب شده است.
اینکه وهابیون میگویند اگر شنیدن مردگان را بپذیریم، توان فهم حاجات میلیونها زائر را نمیپذیریم، همان نگاه مشرکانه وهابیت است که حاجات را به دو قسم تقسیم میکنند؛ یکی حاجاتی که توان برآوردنش برای فرد وجود دارد و دیگری توان برآوردنش را ندارد؛ شیعه چنین تقسیمی را قبول ندارد، بلکه همه چیز چه کوچک و چه بزرگ را به اذن خدا میداند.
توسل به زنده طبق آیات قرآن قطعاً مشروع است؛ حال که در زمان حیات، توسل جایز است و شرک نیست، پس از مرگ نیز اگر او بتواند کلام زائر را بشنود و توان دعا و استغفار داشته باشد، شرک نیست، همچنین اگر معتقد شویم مردگان نمیشنوند و یا نمیتوانند پس از مرگ چیزی از خداوند درخواست کنند هم توسل به آنان شرک نیست بلکه تنها ایراد به آن، بیفایده بودن آن است.
وهابیون جهت ایراد گرفتن به زیارت اربعین می گویند شیعه با اربعین گرفتن برای امام حسین (ع)، حضرت را از پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (ع) برتر دانسته است! پاسخ این است که با اینکه پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (ع) از امام حسین (ع) برترند ولی امام حسین (ع) ویژگی هایی دارد که آنان ندارند.
کارشناس وهابی گفته است حتی شیعیان نیز نباید اربعین را مجاز بدانند و این مراسم اسلامی نیست بلکه سیاسی است. این کلام کاملاً مردود است؛ زیرا این زیارت توسط چند امام تأیید و یا سفارش شده است و دو امام در اولین اربعین، این زیارت را انجام دادهاند.
عمل علمای اهل سنت که در پیاده روی اربعین شرکت کردند، طبق سنت نبوی بوده و امری مجاز است و عالم نمایانی که این کار را منافقانه می خوانند، وهابیونی نفوذی در بین اهل سنت هستند و یا از سنت نبوی خبر ندارند.
صحابه همراه پیامبر (ص) با نیت زیارت قبر شهدا، به صورت گروهی و کاروانی، (همانند کاری که اکنون توسط شیعیان و اهل سنت، در خصوص قبر شهید کربلا در اربعین انجام میشود) به زیارت میرفتند. این کار، مشروع بوده و پیامبر (ص) و صحابه و مسلمین انجام میدادند. حال برخی با گرایشات وهابیت آن را قبول ندارند و میگویند اهل سنت قبول ندارند!
اعتراض امیرالمؤمنین (ع) در حدیث منزلت به پیامبر (ص) نبود، بلکه منافقین که به بدگویی از حضرت پرداختند، باعث شد حضرت با اسلحه نزد پیامبر (ص) روند و شنیدههای خود را برای پیامبر (ص) بازگو کنند و پیامبر (ص) حدیث منزلت را فرمودند؛ علی (ع) نیز با سرعت به مدینه بازگشتند.
وهابی ها بر اساس مبنا و اعتقاد باطلی که دارند معتقدند، زیارت قبر مطهر امام حسین (ع) و پیاده روی اربعین، عملی باطل و خلاف دستور اسلام است. در پاسخ باید گفت پیاده روی و زیارت اربعین نمیتواند از مصادیق بدعت باشد؛ زیرا علمای اهل سنت در کتب معتبر خود به جواز زیارت قبر رسول خدا (ص) توسط بعضی از صحابه اذعان کردهاند.