عرفانهای نوظهور
پائولو کوئلیو برای جانهای تشنهی معنویت و سیر به سوی خداوند، دنیایی را میگشاید که در تخیل و توهم آنها تحقق دارد. او به جای سیر واقعی و حرکت ایجاد کردن در انسانها، آنها را در همان جایی که هستند، با پردازش جهانی با شکوه و ترویج سحر و جادو و جهان نامرئی و نیروهای جادویی را موجب شور نشاط و اشتیاق به زندگی معرفی میکند.
تمام کوشش اشو در تبیین و تعلیم تز «عشق+ مراقبه» این است که مراقبه، لذت و شادی لحظهی عشقبازی را افزایش داده و اندوه و افسردگی پس از آن را فرو کاهیده و تحمل پذیرتر میکند. از این رو توصیه میکند که ذهن و اندیشه را در فرآیند مراقبه کنار گذاشته، از امیال و هوسهای طبیعی خود پیروی کنید، تا از لذت و خوشی زندگی بهرهمند شوید.
در معنويتى كه اشو مطرح مىكند، دو ركن وجود دارد: مراقبه و سكس. اشو بر اين عقيده است كه افرادى كه آزادانه به ارضاى تمايلات جنسى اقدام كنند، بعد از گذشت مدتى، اين مسئله را رها كرده، وا مىگذارند چون برايشان مسئله اى عادى و پيش پا افتاده خواهد شد. اینها از دستورهاى مذهب تانتراست كه اشو با تمام وجود، به ترويج آن پرداخت.
بايد دانست كه متاسفانه امروزه بعضى از اعمال و كارها به نام مراقبه و ذكر توسط بعضى فرقهها و گروههاى مدعى معنويت در جامعه در حال ترويج است كه مديتيشن يكى از آنهاست كه بعضى افراد بىاطلاع تصور مىكنند اين كارها جاى اعمال شرعى و دينى را مىگيرد. در حال که استکبار جهانی به کمک آن، سلطهپذیری را در بین مردم جهان تزریق میکند.
شروع از یک سازمان یا فعالیت سازمانی، ویژگی شبهجنبشها است که از نهاد حاکمیت برمیآیند و جنبههای مدنی ضعیفی دارند. این ویژگی برای اعمال یک مدیریت متمرکز که میخواهد دموکراتیک به نظر برسد و نیز برای هیاهوسازی مناسب است، اما هیچگاه نمیتواند، نفوذ واقعی و پایدار در بین مردم پیدا کند.
شبهجنبش معنوی تأکید میکنند که در آستانۀ ورود به یک عصر جدید و دورهی تازه از تکامل انسانی هستیم؛ دورهای که با تکامل معنوی شکل میگیرد. در این دوره انسانها با آگاهی برتر یا خدای درون در ارتباط قرار میگیرند و توان خلق یک دنیای جدید را پیدا میکنند که در آن همهی آرزوها و خواستههایشان تحقق پیدا میکند.
اساساً سكولاريسم با جهانبينى و اصول اعتقادى اسلام هیچگونه توافق و سازگارى ندارد. براساس جهانبينى توحيدى همهی هستى عرصه حاكميت و سلطهی بلامنازع خداوند است، ولی همانگونه که روشن است در مکاتب عرفانی جدید، تلاش بر آناست که است که انسان برای آرامش تکیه به مدیتیشن داشته باشد؛ در حالی که آرامش، راهی جز تکیهی بنده به خدا نیست.
یکی از اصول مشترکی که در بین بسیاری از شبهجنبشهای معنوی رایج و مرسوم است، تقدس سرمایهداری است. در این اصل گفته میشود: افراد برخوردار، ثروتمند و قدرتمند نیروی نامحدود درون را کشف کرده، خدای درونشان بیدار شده و قوانین خلقت را شناختهاند، بنابراین توانستهاند آرزوهای خودشان را تحقق ببخشند و به آنچه میخواهند، دستیابند.
«یوگا» و «مدیتیشن» یکی از اصول مشترک در بین شبهجنبشهای معنوی است. مدیتیشن یکی از مراحل هشتگانۀ یوگاست که به توقف فکر بر یک موضوع مربوط میشود. مدیتیشن معادل انگلیسی دایانا در زبان سانسکریت است و برخی از مترجمان فارسی، واژۀ «مراقبه» را معادل آن قرار دادهاند. دایانا تمرین ذهنی برای فکر نکردن و توقف کنشها و واکنشهای ذهنی است.
شبهجنبشهای معنوی به خدای درون باور دارند و خدا را نمادی از نیروی نامحدود درون، آگاهی نامتناهی درونی و خلاقیت بیحد و مرز بشری میدانند. از دیدگاه آنان مفهوم خدا رازی است که با شناخت قدرت بیکران و شعور بیپایان درون انسان کشف میشود. درونیانگاری حقیقت الهی، ویژگی بارز بسیاری از جریانهای مدعی معنویت در روزگار ماست.
برنامه و روش گروه «اك» يا «اكنكار» در واقع ريشه در نوعى نگاه بوديستى به حقيقت انسان و هدف او دارد. راه و روش «اكنكار» به انسان نشان مىدهد كه چگونه با رهاكردن و آزاد ساختن قابليتهاى درونى خود و شناخت تندرستى به موفقيت نايل شده و سفر روحى را آغاز كرده با تعالى روح به سوى درك خداوند رهنمون گرديد.
هرکس عقل سلیمی داشته باشد و ببیند که شخصی در فیس بوک برای خود صفحهای ساخته ادعای امام زمانی میکند و همه را بغیر خود و دوستان خود، دشمن رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) و اهلجهنم میداند، و نشان پرچم اسرائیل(ستاره ششپر) را بعنوان نماد حرکت خویش معرفی مینماید، از دهانش باید بوی وهابیت و صهیونیسم را استشمام کند.
در عرفان مسیحیت اعتقاد بر این است که گناه نخستین آدم (علیهالسلام) سبب شد که نسل او به طور ذاتی به گناه آلوده شده و همهی انسانها گناهکار متولد شوند. از دیگر خطاهای آنها که به آن معتقد هستند، پس از مصلوب شدن و رستاخیز عیسی، عقیدهای مبنی بر تثلیث با توحید آمیخته شد که بیان میکرد خدای پدر، روح القدس و پسر هر سه خدای یکتا هستند.
حقیقت حرکت احمد همبوشی، ایجاد انشقاق و چند دستگی در دل تشیع است و بدین جهت وی تمامی مراجع شیعه را باطل و ضالّ معرفی مینماید و هرکسی به دعوتش نپیوندند را کافر به نبوت و از اتباع سقیفه دانسته و هرآنکس اصحابش نگردد را اصحاب جهنم میداند. و اصل حرکت خویش را ایجاد اصلاحات بنیادین در حوزه علمیه نجف بیان میکند.