ساختار سازمانی شبه‌جنبش‌های معنوی

  • 1395/08/17 - 14:48
شروع از یک سازمان یا فعالیت سازمانی، ویژگی شبه‌جنبش‌ها است که از نهاد حاکمیت برمی‌آیند و جنبه‌های مدنی ضعیفی دارند. این ویژگی برای اعمال یک مدیریت متمرکز که می‌خواهد دموکراتیک به نظر برسد و نیز برای هیاهوسازی مناسب است، اما هیچ‌گاه نمی‌تواند، نفوذ واقعی و پایدار در بین مردم پیدا کند.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ بسیاری از شبه‌جنش‌های معنوی به جای این‌که از متن جامعه برآیند، از ابتدا در قالب سازمان‌های بزرگ و در تعامل نزدیک با سازمان‌های اقتصادی و سیاسی جهانی بروز پیدا می‌کنند و سعی می‌کنند با جمع کردن پیروان بیشتر، شبیه یک جنبش اجتماعی به نظر برسند. در حالت عادی یک جنبش اجتماعی پس از این‌که تعداد مناسبی از پیروان را گردآورد و به موفقیت‌هایی رسید، به صورت یک سازمان تعریف می‌شود و البته با چالش‌های فراوان و کشمکش با حاکمیت می‌تواند رسمیت پیدا کند؛ اما در شبه‌جنبش‌ها معمولا یک سازمان شکل می‌گیرد و بعد می‌کوشد که تعدادی از مردم را به خود متوجه سازد و از میان آن‌ها پیروانی پیدا کند.

شروع از یک سازمان یا فعالیت سازمانی، ویژگی شبه‌جنبش‌ها است که از نهاد حاکمیت برمی‌آیند و جنبه‌های مدنی ضعیفی دارند. این ویژگی برای اعمال یک مدیریت متمرکز که می‌خواهد دموکراتیک به نظر برسد و نیز برای هیاهوسازی مناسب است، اما هیچ‌گاه نمی‌تواند، نفوذ واقعی و پایدار در بین مردم پیدا کند.

مروری بر سازمان‌های شبه‌جنبش‌های معنوی نظیر انجمن تئوسوفی؛ مؤسسه هفت اشعه؛ مؤسسه حکمت زندگی؛ اتحادیه شرکای تغییر؛ مؤسسه الهیات امرسون؛ بنیاد هنر زندگی؛ مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی بنی باروخ؛ گروه ملل آرمانی(رؤیایی)؛ مؤسسه گفت‌وگوی جهانی و... چند موضوع را به خوبی نشان می‌دهد:
نخست؛ تعداد اندک اعضا و افرادی است که از سوی شبه‌جنبش‌های سازمانی جذب شده‌اند. شبکه تغییر باشگاه بوداپست دویست هزار عضو مجازی در جهان دارد. نشست ائتلاف یک صدا با حضور 750 نفر برگزار شد و تعداد کمی از آن‌ها برای شکل‌گیری شبه‌جنبش رهبران تکاملی اعلام آمادگی کردند و اکنون با گذشت بیش از ده سال از این حرکت هنوز تعداد آن‌ها به 100 نفر نرسیده است. شبه‌جنبش حقوق مدنی روح که نیل دونالد والش  به راه انداخت با وجود خوانندگان بسیار آثارش، تنها صدهزار عضو حقیقی و مجازی در جهان دارد. هم‌چنین والش شبه جنبش تیم بشریت را تأسیس کرد و بیانیه یگانگی را از سوی آن ارائه داد که تاکنون حدود صدهزار امضای حقیقی و مجازی جمع کرده است که علی‌القاعده اکثریت این افراد کسانی هستند در حقوق مدنی روح مشارکت بنیاد صلح‌جویی حدود 7000 عضو دارد و در مراسم نیایش «مؤسسه آگاپه» به طور متوسط 1500 نفر شرکت می‌کنند. در اواخر دهه 1970 که مطالعات شبه‌جنبش‌های معنوی به اوج خود رسید، از حدود 417 شبه‌جنبش معنوی حدود سی درصدشان کمتر از پانصد عضو بیشتر از نیمی‌شان کمتر از دوهزار عضو داشته‌اند.[1]

این آمار در برابر جمعیت جهان بسیار ناچیز و خنده‌آور است؛ اما با تبلغات و حضور چشم‌گیر رهبران این سازمان‌ها در مجامع جهانی و گردهمایی‌های گوناگون و دریافت جوایز متنوع به اندازه‌ای برجسته می‌شوند که نظرات و مواضعشان دیده می‌شود و سازمان‌های بین‌المللی به این نظرات ترتیب اثر می‌دهند. به این ترتیب، ترکیب شبه‌جنبش با دیکتاتوری نقاب‌دار کامل می‌شود و یک دمکراسی نمایشی واقعی را روی صحنه بین المللی ظاهر می‌نماید.

دوم این‌که، این سازمان‌ها با تبلیغات و حمایت مالی کانون‌های سرمایه‌داری فعال هستند و از سوی دیگر جوایز جهانی و عرصه گشایی در سازمان‌های جهانی نظیر سازمان ملل، بانک جهانی و غیره به آن‌ها نیرو و تداوم می‌بخشد. این مجموعه‌ها در صورتی‌که به حال خود رها شوند، به تدریج اعضای محدودشان را از دست خواهند داد و در حال حاضر هم به‌راستی چندان قابل ذکر نیستند.
بنابراین برخلاف جنبش‌های واقعی که نیروی خود را از حضور و انگیزه‌های درونی مردم می‌گیرند و خواست جامعه مدنی را نمایندگی می‌کنند، این شبه‌جنبش‌ها نیروی خود را از پشتیبانان مالی می‌گیرند و در شاخص جمعیت بسیار ضعیف هستند.

شبکه مالی و پشتیبانان این جریان‌ها و نیز رهبران آن‌ها تعداد محدودی از افراد را نشان می‌دهد که در قالب سازمان‌های مختلف در چندین شبه‌جنبش نقش بازی می‌کنند. برای مثال کسانی که در رهبران تکاملی عضو هستند، تقریبا همگی در شورای رهبری تحول‌گرا به رهبری جک کنفیلد حضور دارند. تعداد زیادی از آن‌ها در «شورای حکمت جهانی» که به دست کن ویلبر تأسیس شده است، فعالیت می‌کنند و همین جمعیت در باشگاه بوداپست، شبکه تغییر جهان و ده‌ها مؤسسه دیگر، نقشی را پذیرفته‌اند.

در مجموعِ ده‌ها سازمانی که به شکل شبه‌جنبش‌های معنوی ظاهر شده‌اند، حدود دویست نفر نقش اصلی دارند. صد البته این هم‌کاری‌ها اشکال ندارد، اما نکته این‌جاست که هرکدام از این سازمان‌ها با ایجاد یک شخصیت حقوقی، حق رأی پیدا کرده‌اند و حضورشان در کنار هم کثرتی را نشان می‌دهد که واقعیت ندارد.

ساختار سازمانی این مجموعه‌ها به شدت درهم‌تنیده است و اعضای یک سازمان در سازمان دیگر هم عضو هستند و الگوی کارتل‌های اقتصادی در آن‌ها به خوبی مشاهده می‌شود. این شبکه در هم‌تنیده نشان می‌دهد که این سازمان‌ها اسمشان دین است، اما باطنشان سازمان سیاسی است.[2] و در جهت توسعۀ سلطه سرمایه‌داری شکل می‌گیرند و با مطالعه و تدبیر و پیش‌بینی ایجاد شده‌اند[.3] و بیش از این‌که هدفشان پاسخ به نیاز معنوی انسان‌ها باشد، پاسخ به نیاز نظام سرمایه‌داری و تلاش برای جبران ضعف نهاد دین و معنویت در نظام لیبرالیسم است. شبه‌جنبش‌های معنوی بیشتر به‌عنوان راه برون‌رفت از بن‌بست‌های سیاسی نظام لیبرال_سرمایه‌داری عمل می‌کنند؛ نه راه برون رفت از بحران‌هایی که مردم از آن رنج می‌برند. ساختارهای سلطه و سازمان‌های شبه‌جنبش از نظام تولید معنا و حقیقت برای تولید معنویت سلطه‌گرانه و تحریف معنای معنویت و دین استفاده کردند و هزاران شبه‌جنبش را در جهان پدید آوردند. هم از این‌رو بیش از آن‌که به صورت حرکت‌های مردمی ظاهر شوند، به شکل سازمان‌های رسمی بروز می‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]. راهنمای دین‌پژوهی، سگال، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1391، ص 79.
[2]. بیانات مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه‌ای، 14/2/1387.
[3]. همان، 27/7/1389.
برای اطلاع بیشتر؛ آسیب‌شناسی شبه‌جنبش‌های معنوی، مظاهری سیف مراجعه کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.