مهدویت
اندیشه مهدویت باور سترگی است که ریشه در اعماق تاریخ دارد. جریان خروشان این تفکر در بستر ادیان و مذاهب و فرهنگ بشری انبوهی از آگاهیها، آرمانها و تخیلات را فراهم کرده است. امید به ظهور منجی در باور هر شخص بدون در نظر داشتن عقیده و مذهب وجود دارد؛ در اسلام نیز از این نوع روایات در بین شیعه و اهل سنت وجود دارد.
مسائل شرعی و اعتقادی نیاز به تدبر بسیاری در جمیع آیات و روایات در آن مسئله دارد. در اصطلاح شخصی که تلاش و کوشش میکند برای درک بهترین نظر از نصوص دینی، مجتهد گویند. اما علی یعقوبی که طبق اسناد، تحصیلاتش تا سطح دیپلم است در صحبتهایش نظریههایی ارائه داده که صلاحیت نظر دادن در آن موضوعات را ندارد.
مقایسه سخنان علی یعقوبی به خوبی نيّت وی را آشكار میكند؛ زيرا او بر اين باور است كه بايد واجدان نعمات خاصه حاكم شوند و كسانی كه دارای اين ويژگی هستند: يكی خضر است كه موضوعاً از بحث خارج میباشد و ديگری آقای يعقوبی است!
اقطاب دراویش گنابادی ادعا میکنند که جنید بغدادی نائب امام زمان (عج) برای دستگیری و گرفتن بیعت در غیبت کبری بوده است ولی نورعلی تابنده نهتنها او را نائب امام زمان (عج) بلکه او را یکی از نواب اربعه معرفی میکند. اما مصطفی آزمایش درست برخلاف همه اقطاب این فرقه خصوصا نورعلی تابنده، بحث نیابت خاصه را تمام شده میداند و به نوعی نیابت جنید بغدادی از امام زمان (عج) را منکر میشود.
حضرت ولی عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) چگونه عدالت را حاکم میسازد؟ چگونه قدرتهای قاهر و ستمگر را مغلوب خواهد کرد؛ چگونه تبهکاران را از بین خواهد برد؟ در آیات و روایات فراوانی آمده است که، امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) حکومت را از دست کفار و مشرکان میگیرد و آن را به دست صالحان میسپارد. اما در عصری که قدرتهای جهنمی مخربترین سلاحهای شیمیایی و هستهای را تولید و استفاده میکنند، چگونه میتوان تصور مبارزه با آنان را در سر گذراند؟
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فرقهی ضالّهی وهّابیت در شبههای گوید: عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است. که پاسخ میگوییم طولانی بودن عمر امکان قرآنی دارد.
مساله مهدویت به گونهای است که مورد توجه مسلمانان بوده است. بنباز نیز به عنوان یکی از سردمداران فرقه وهابیت بر اصل مهدویت اعتراف کرده و نام او و نام پدر وی را همچون نام پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و پدر او میداند. این در حالی است که هم نام بودن پدر مهدی (علیهالسلام) با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) صحیح نیست.
کارشناس شبکه وهابی وصال حق در برنامه «آن روی سکه» مدعی شد که عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجه) از مختصات شیعه بوده و تمام منابع و مدارک آن هم مربوط به آنان است و راویان روایات مربوط به ظهور نیز همه دانشمندان و بزرگان و علمای شیعه هستند. در پاسخ به این مدعا باید گفت: عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدى (علیه السلام) از مختصات شیعه و منحصر به شیعه نیست و بسیارى از فرقههاى اسلامى در این عقیده و مرام با هم اتفاق نظر دارند و آن را جزء عقاید قطعى و مسلم خود مىدانند.
یکی دیگر از راههای شناخت مدعی دروغین مراجعه به کتب، فیلم، صوت، بیانیههای مکتوب و... در اوائل دعوتشان است. وقتی به مکتوبات احمد بصری در اوائل دعوت او مراجعه میکنیم. میبینیم وی شخص دیگر را یمانی میداند! وی در بیانیه «الیمانی من کان کیمینی» مدعی میشود؛ «یمانی کسی است که همچون دست راست من است و به امر من دعوت میکند!»
از انحرافات فرقهی صوفیه، ادعای مهدویت نوعیه با عناوین قطب و ولی در بین صوفیان است، بهگونهای که قطب را واسطهی هدایت خلق از طرف حضرت ولیعصر (علیهالسلام) میدانند و گویند که در زمان غیبت، کسی جز اقطاب صوفیه، شایستهی جانشینی امام را ندارد، که این مسئله در واقع سوء استفاده و فریب دادن مردم و رسیدن به مقاصد دنیوی این رؤسای صوفیان است.
احمدبصری و به تبع آن پیروانش برای چندمین بار احادیث مهدوی را به نام خود نسب کرده و مدعیاند این احادیث در شأن احمد بصری است. متاسفانه این فرقهی دجال جوانان نا آگاه و کم اطلاع را با احادیثی که ضعف سند دارد یا مشتبه است را اغفال کرده و از مسیر مهدویت دور میکنند.
شیخ احمد احسائی اعتقاد به وجود نائب خاصی برای امام زمان (علیه السلام) در هر عصری اعتقاد داشته است. این در حالیست که حتی بر فرض نادیده گرفتن توقیع امام عصر (علیه السلام) بر نبود نائب خاص در عصر غیبت کبری، باز هم اگر قرار بود نائب خاصی وجود داشته باشد، پس غیبت کبری که از مسلّمات شیعه است، چه معنایی خواهد داشت؟!
با مطالعهی آثار نویسندگان بابی درمییابیم که جناب قدوس نیز دارای مقام قائمیت بوده است. این مدعی دروغین مهدویت، دارای دو ویژگی گواه بر بطلان طریقش بوده است: اول آنکه وی نیز مدعی مقام خدایی برای خود شده و دوم آنکه بر خلاف دلیل استقامتی که بهائیان بر حقانیت پیشوایان خود مطرح میکنند، تا پای جان، بر عقیدهی خود استوار نماند.
بدون شک روایات نبوی بر وجود دوازده امیر و خلیفه دلالت دارد. با توجه به اقوال مسلمانان جهان، امام مهدی (علیهالسلام) نیز جزء این خلفا قرار گرفته است. اما بنباز از این مساله روی گردانده و با تعیین ملاک "قوام دین" و عدم وجود آن در زمان امام مهدی (علیهالسلام)، وی را خارج از این دوازده تن میداند. این دیدگاه بنباز مورد مخالفت با عقل و نقل قرار گرفته است.