علمای اهل سنت

جهان اسلام با آن همه سابقه درخشان خود، امروزه درون خود با مشکلات گوناگونی مواجه است. کشورهای قدرتمند و استعمارگر که دوام و بقای خود را در از بین بردن اسلام و ضعیف نگهداشتن مسلمانان میبینند، با نقشههای گوناگون برای جلوگیری از وحدت مسلمانان و ایجاد تفرقه دست میزنند؛ در چنین وضعی، بر تمام مسلمانان و کشورهای اسلامی واجب است که با محوریت اسلام، به مقابله با چنین اهداف شوم استکباری برخیزند. این مهم در ایران با پیروزی انقلاب اسلامی و راهبرد وحدت اسلامی به وسیله امام خمینی قدس سره به منصه ظهور رسید.

مساله توسل از جمله مسائلی است که علما آن را به منزله نخ لباس میدانند. پس همانگونه که اگر لباس نخکش شود، از بین میرود و ارزش ندارد، دینی که توسل به بزرگان، در آن وجود نداشته باشد، نیز بیارزش است.

توجه به آموزههای تقریبی دین مبین اسلام، و شرایط منطقهای و جهانی جهان اسلام، احساس نیاز به وحدت اسلامی را برای بزرگان تقریب ازجمله شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ محمدحسین کاشفالغطاء، آیةالله عبدالکریم زنجانی و آیةالله العظمی بروجردی و دیگران ملموس کرد و در سال 1947 میلادی، به تأسیس دارالتقریب قاهره انجامید.

عالمان بسیاری از شیعه و اهل سنت در اندیشه تقریب سهیم بودهاند؛ یکی از این افراد شیخ محمد عبده، مفتی، فقیه و مصلح مصری اهل سنت است. از اقدامات اصلاحی او تأسیس «جمعیة التقریب بین الادیان و المذاهب» است که در تاریخ تقریب مذاهب اسلامی جالب توجه است و ظهور متفکران و مشایخ بزرگی در الازهر نشان مجاهدتهای اصلاحگرانه اوست.

نظریه تقریب مذاهب اسلامی علاوه بر ضرورت در شرایط فعلی برای مسلمانان، نظریهای اعتقادی است و صوری نیست؛ عدهای با این تشکیک که تقریب مذاهب تاکنون تنها به نفع شیعه شده است و اهل سنت بهرهای از فتاوای تقریبی نداشتهاند با آن مخالفت میکنند؛ در حالیکه فتاوای تقریبی علمای شیعه کمتر از فتاوای تقریبی علمای اهل سنت نیست.

جمعی از علمای اهل سنت در پی حادثه تروریستی که در جریان برگزاری رژه نیروهای مسلح اهواز رخ داد، ضمن محکوم کردن این حادثه گفتند: امروز بار دیگر رشادت و مردانگی سربازان ایران زمین بر جهان نقش بست و نمایشی زیبا از مردانگی و ایثار آنان دل ملت ایران را گرم کرد که فرزندان آنان تا پای جان مدافعان این انقلاب و ملت هستند.

حدیث غدیر یکی از مهمترین و محکمترین احادیث وارده در میان فرق مسلمین میباشد لذا برخی سعی در کم رنگ جلوه دادن این حدیث میکنند و یا در صحت سندی و اعتباری آن خدشه وارد میکنند که حاکی از جهلشان میباشد، اما به اعتقاد بزرگان فریقین این حدیث علاوه بر متواتر بودن از حیث سند و اعتبار هم جایگاه والایی دارد و کثیری آن را تائید میکنند.

رجالیون اهل سنت در مورد مجالد بن سعید تضعیفات زیادی نقل كردهاند؛ یحیی بن سعید قطّان در مورد امام صادق (عليهالسلام) مىگويد: مجالد را بيشتر از وى دوست دارم!! رجالیون اهل سنت در مدح قطان، کم نگذاشته و او را تا حد معصوم بالا بردهاند، ولی اگر راوی معاویه را قبول نداشت، روایاتش را نمیپدیرفتند.

یکی از انحرافاتی که محمد بن عبدالوهاب داشت این است که وی، اصل تقیّه را باطل میشمرد و با فحش و ناسزاگویی، طرفداران تقیه را کافر میداند. این در حالی است که به توجه به قرآن و روایات، تقیه امری مسلم و مورد تأیید است که بر عمل به آن تأکید هم شده است. که در این مقاله تقیه از دیدگاه قرآن و روایات را مورد بررسی قرار میگیرد.

در کتب روایی اهل سنت روایت معروفی است که اکثراً آن را نقل کردهاند و آن روایت عبارت است از: «...اثنی عشر خلیفه؛ کلهم من قریش» که به اعتقاد ایشان این روایت مقصودش دوازده امام شیعه نیست، اما برخی از ایشان انصاف داشته و متمایل به نظر شیعه شدند.

احترام به آرای مخالفان عالمان دیگر فرق اسلامی برخاسته از متن دین اسلام است. این ادب در باب صفات خبری خداوند از سوی عالمان اهلسنت انجام شده و این در حالی است که وهابیت در این مبحث خلاف مشی اسلام را پی گرفته و اهلسنت را خارج از دایره سنیگرایی میخواند.

احادیث مهدویت از مسلّمات شیعه و سنّی بوده و هر دو مذهب، روایات آن را صحیح، متواتر و غیر قابل انکار دانستهاند تا جایی که حتّی وهّابیون نیز منکر آن را خارج از دین دانستهاند. با این وجود برخی همچون قرضاوی، قفاری با این دستاویز که بخاری و مسلم در دو کتاب خود آن را روایت نکردهاند، تلاش در انکار این روایات نمودهاند.

فضائل اهلبیت (علیهمالسلام) به خصوص امام علی (علیهالسلام) به حدی است که قابل انکار نیست. یکی از این فضائل، فداکارای حضرت امیر (علیهالسلام) در لیله المبیت است که با خوابیدن خود در بستر پیامبر در حفظ جان حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) ایثار کرد. این فضیلت علیرغم اعتراف علمای اهلسنت از سوی ابومنصور ماتریدی انکار شده است.

اهل سنت تا زمانی که وهابیت ماهیت خبیث خود را نشان نداده بود این فرقه را از خود میدانستند و در عصر کنونی هم برخی از علمای اهل سنت هنوز متمایل به این فرقه ضاله هستند چرا که آنها با پول و امکانات مادی برخی را به طرف خود کشیدهاند. اما بیشتر علمای اهل سنت با روشن شدن ماهیت این فرقه، عقاید خشک و افراطی آنان تائید کرده و حکم نمودند که اینان خود کافرند.