شبه معنویت های بومی
یکی از مبانی نظری عرفان حلقه، بحث دوآلیستی یا همان نگرش دوگانه به جهان هستی است که در آن جهان هستی را مجازی میپندارد و وجود خارجی برای آن قائل نیست. درحالی که باید از نظریهپردازان شبهه عرفان حلقه پرسید که بر چه اساسی آنچه که از حرکت آفریده شده را شما مجاز میپندارید در حالی که وجود خود از موجود است.
بی اطلاعی احمد بصری از بعضی مطالب باعث میشود که ما بیشتر به دروغگو بودن او پیببریم. وی ادعا کرده است که هیچ کسی قبل از او مدعی مهدی در حدیث وصیت نشده است ولی غافل از اینکه قبل از او مدعی مهدویت دروغین دیگری به نام، علی رضا پیغان به این حدیث تمسک کرده و خود را همان مهدی دانسته است.
یکی از دلایلی که مبنای فکری عرفان حلقه را خدشه دار میکند، تسلیم بودن در عرفان حلقه است که اگر شخصی تسلیم نباشد باید از توان خود استفاده کند که آن هم محدود است. در صورتی که اینگونه وانهادگی و سرسپردگی در هیچ مکتبی قابل قبول نیست و دین اسلام بشر را از بی فکری و عدم تعقل باز میدارد.
در عرفان حلقه (عرفان کیهانی) که به سرکردگی محمدعلی طاهری است، به مخاطبین دستور داده میشود که اگر هر گونه اتفاقی در حلقه بیفتد مخاطبین تنها ناطر و تماشاچی باشند و از هرگونه قضاوت و تعبیری خودداری کنند. اینگونه دستورات نشان میدهد که مخاطبین حلقه انسانهایی خنثی هستند که هیچگونه ارادهای از خود ندارند، گویی مسلوبالاراده هستند.
چهار فرقه شیخیه، بهائیت، بابیت و احمدالحسن دارای ایدئولوژیهای مشترکی هستند که همه نشان از مطلبی دارد و آن همان تئوری اسلامستیزی استکبار میباشد. از مهمترین ایدئولوژی این فرقهها میتوان به مخالفت با مراجع تقلید شیعه به عنوان نواب عام امام و تبدیل آن به نیابت خاص خود، نام برد.
مدعیان دروغین در طول تاریخ کم نبودهاند. در حال حاضر نیز افرادی شیطان صفت با ادعاهایی سعی در جذب عموم جامعه شیعی دارند. احمد الحسن بصری یکی از این افراد است که حدود 15 سال است ادعاهایی را داشته است و افرادی را به سوی خود جذب کرده است.
فرقهی یمانی بعد از سال 2006 به چهار فرقه ضد همدیگر تبدیل شده و هرکدام از آنها دیگری را کافر میخوانند. مکتب نجف، رایات السود، گروه احلاس و جیش الغضب چهار شاخهای هستند که از دل فرقهی یمانی دروغین بیرون آمدهاند که هرکدام از انصار احمد بصری جزء یکی از این فرقهها میباشند.
احمد بصری تقلید را جایز ندانسته و به پارهای از آیات تمسک میکند. اما غافل از اینکه این آیات توسط معصومین (علیهمالسلام) بر تقلید مردم یهود از علمایشان تفسیر است و تقلید از فقیه جامعالشرایط جایز بوده و اگر فقیهی که از شرایط اخلاقی مذکور در روایت برخوردار نباشد، قابل تقلید نمیباشد.
در عرفان حلقه برای نفی توصیف خداوند در همهجا از جملهی «به نام بینام او» استفاده میکنند. اما این برخلاف آیات و روایات است. و درثانی حقیقت چیز دیگری است؛ آنها در واقع فرد را از ذکر و یاد اسماء خداوند منع میکنند تا به راحتی بتوانند به وسیلهی قوای شیطانی بر فرد غالب شده و آن را تسلیم محض شبکه شعور کیهانی یا همان شیطان کنند.
اجتهاد یکی از مسائلی است که احمد بصری آن را رد کرده و حرام دانسته است! این در حالی است که چه در زمان معصومین (علیهمالسلام) و چه در زمان غیبت، علمای شیعه اجتهاد را برای تحصیل حکم شرعی جایز دانستهاند و کتابهایی را در اینباره تألیف کردهاند. بله ائمه اطهار (علیهمالسلام) اجتهاد به رأی را جایز ندانستهاند و بین ایندو اجتهاد تفاوت بسیار است.
احمد بصری تقلید را برای اتباع خود ممنوع کرده و آن را فعلی حرام دانسته است. اما تقلید از راههای زیادی قابل اثبات است. مثلا؛ شخص مکلف در زمان غیبت یا به اجتهاد خود و استنباط احکام شرعی عمل میکند و یا تقلید میکند، راه اول برای عموم مردم میسر نیست، پس عقل حکم میکند که باید تقلید کرد و به مجتهد رجوع نمود.
احمد بن اسماعیل بصری ادعا دارد که تعداد امامان و اوصیاء پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بیش از 12 نفر است. او حتی خود را امام سیزدهم معرفی میکند. اما این در حالی است که تعداد امامان معصوم توسط پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) طبق دستور خداوند متعال به مردم ابلاغ شده است. و در تمام روایات مربوطه بر جانشینی 12 وصی اشاره شده است.
یکی از مهمترین اعتقادی که بر هر مسلمانی واجب است آن را قبول داشته باشد، بحث شاهدان اعمال است، که خود این در سورهی توبه به روشنی ذکر شده است. طاهری در شبهه عرفان خود با تکذیب شاهدان اعمال آنها را جزء شبکهی منفی قلمداد میکند و این عمل را خلاف اخلاق ذکر میکند.
از دیرباز دشمنان اسلام براین بودهاند تا با طرحهای مختلف ازجمله ایجاد جریانهای منحرف به این دین ناب آسیب برسانند. لذا عرفان کیهانی (حلقه) نیز جزء این جریانهای شبه معنوی است که با ممزوج کردن حق و باطل با استفاده از ظواهر دینی و نمایشهای جذاب، موجب گمراهی و بهرهگیری از عدهای شده است.