شبه معنویت های شرقی

راجنیش اوشو ازجمله مدعیانی است که بنا به اظهارات صریح خودش به هیچ چیز باور نداشته و به دنبال زندگی ای است که با نفس و خواسته های شهوانی کاملاً موافق باشد. در نظام فکری و اندیشه ای اوشو اعتقاد به خدا، ارسال رُسُل و مبارزه برای برقراری عدالت معنا و مفهومی نداشته و آن چه مهم است، خواسته های نفسانی و شهوانی افراد است.

خدا ناباوری و عدم اعتقاد به خدای خالق و بی همتا، از شاخصه های مشترکی است که در آموزه های عرفان های کاذب و نوظهور به وفور دیده می شود.اوشو یکی از مدعیان معنویت های نوظهور است. این فرد، هیچ گونه اعتقادی به خدا نداشته و باور به خدا را ساخته و پرداخته ذهن مردم می داند که بر اثر ترس و نگرانی از مشکلات زندگی در درون افراد شکل گرفته است.

یوگا هرچند دارای سابقه هزاران ساله است، به جهت رویکرد جدید و بازتولید نوین آن، میتواند مورد مداقه قرار گیرد. مکتب یوگا خدا را به عنوان نفسی متعالی میشناسد که از همهی نفوس متمایز بوده و در جایگاه قدسیت قرار دارد.

آزادی و بیاعتنایی به اعتقادات، از جمله ویژگیهایی است که در مبانی معنویتهای نوظهور خود نمایی میکند. بزرگان عرفانهای نوظهور، اعتقادات انسانی را نوعی شرطی سازی ذهن تلقی کرده و شرطی سازی ذهن را محدود کننده انسان دانسته و و آن را مانعی در برابر آزادی انسان معرفی میکنند.

یكى از گرایشهاى مهم و فطرى انسان، گرایش به لذّت و خوشگذرانى و راحت طلبى است كه طبعاً، انسان را به رنجگریزى، و فرار از درد و ناراحتىها تشویق میکند. فطرى بودن این گرایش بدین معنا است كه ساختمان روح و روان انسان به گونهاى آفریده شده است كه قادر نیست از لذّت، متنفّر و گریزان بوده و به جاى آن، رنج و مشقّت و سختى را جایگزین کند.

یکی از ویژگیهای مهم و اصلی ادیان، مبارزه با هوا و هوسهای شیطانی و مقابله با اعمالی است، که انسان را از خدا دور میکند. به همین دلیل بسیاری از کسانی که آموزههای ادیان را تقبیح کرده و به آنها حملهور شدهاند، افرادی بودهاند که با لذت پرستی به صورت مطلق و بدون هیچ قید و بندی موافق بوده و طرفداران خود را نیز تشویق به اعمال ناشایست میکردند.

نداشتن نظم منطقی و ثبات در گفتار یکی از اشکالاتی است که به کلام اشو وارد است. نامفهوم بودن مطالب و تغییر مداوم نظریهها و نداشتن نظم منطقی و ثبات در گفتار، همان چیزی است که خود اشو به آن اذعان کرده است: «ارثیهای واقعا وحشتناک برای محققان به جا گذاشتهام؛ از حرفهای من چیزی نخواهند فهمید!»

در حال حاضر یوگا در ذهن بسیاری از مخاطبان بهعنوان یک ورزش ذهن–بدن معرفی شده است؛ و اغلب افکار عمومی آن را به عنوان ورزش و فنون کسب آرامش تصور میکنند. اما محققان و پژوهشگران عرصه یوگا، بر این باورند، یوگا در اصل یک معنویت و آئین عرفانی است. افراد مبتدی و تازه کار، با تصور اینکه یوگا، یک سری فنون و اعمالی است که بیشتر برای زیبایی اندام و کسب آرامش روحی و جسمی مفید است میشناسند. به همین دلیل بدون هیچ گونه تحقیق عالمانه، ناخواسته وارد یوگا میشوند.

یکی از مهمترین اشتراکات عرفانهای نوظهور، تلاشی است که رهبران این عرفانها برای سکوت پیروانشان در مقابل ظلم انجام میدهند. ترویج چنین عقیدهای در میان مردم جهان، دقیقاً همان چیزی است که جوامع سرمایهداری غربی و لابیهای صهیونیستی برای جلوگیری از مبارزات مردمی و استثمار تمامی مردم جهان بدان احتیاج دارند. بنابراین، یکی از اهداف مهم استکبار جهانی، تشکیل و حمایت از معنویتهایی است که آنها را در رسیدن به اهداف چپاولگرایانه، یاری و کمک برساند.

اخیرا در اسرائیل نیز طرحی به نام «دیوارهای بین خود را بشکنید» در حال اجرا است که همان طرح فرقهی هنر زندگی با سرکردگی «راوی شانکارا» است. در این برنامه سعی میشود جوانهای فلسطینی و جوانهای اسرائیلی را درکنار هم قرار دهند تا شرایط موجود را بپذیرند و همدیگر را دوست داشته باشند.

یکی از مشکلات در مواجهه با عرفانهای نوظهور، نداشتن علم دقیق عموم جامعه و حتی بعضی مروجین این فرقهها از مبانی و اصطلاحات آن فرقه است. ما در جامعه در برخورد اولیه با فردی که از یوگا دفاع میکند پی میبریم وی با اصطلاحات یوگا و مکتب آن هیچ آشنایی ندارد.

برای درک مفاهیم یوگا، باید با نگاه مجموعهای و منظومهای، آموزههای آن را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. معمولاً عکسالعمل طبیعی هر انسانی، در مقابل ظلم و افراد ظالم، این است که از خود دفاع کرده و تمامی تلاش خود را برای ریشه کن کردن ظلم انجام دهد. بنابراین اگر فردی دارای سلامت روحی و روانی باشد، از ظلم بیزار بوده و در مقابل ظالم، سکوت نخواهد کرد.

با توجه به انواع متعدد عشق، مشخص میشود که اولا مراد و منظور اشو از عشق، داخل در هیچکدام از اقسام مذکور نیست و حتی آنرا در چارچوب عشق طبیعی حیوانی نیز نمیتوان قرار داد؛ چراکه اهداف ایندو کاملا متمایز و متفاوتند. ثانیا عشق با تمامی انواعش، چنین جایگاهی را ندارد که بتواند هدف غایی انسان بوده یا قطبی جایگزین در برابر خداوند متعال باشد.

تمامی مبانی نظری و عملی یوگا، حول محور تن و بدن انسان میباشد که بیشتر آنهم در قالب تمرینات ورزشی نمود یافته است. از اینرو، یوگا بیشتر به یک مکتب «تنگرا» و ورزشی با تمایلات روانشناسانه میماند تا به یک مکتب عرفانی و فلسفی.