بهائیت در عصر حاضر

در پاسخ به اینکه آیا از ابتدای شکل گیری بهائیت، بحران های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی عامل گرایش به بهائیت و بهائی شدن افراد شده یا خیر، دو فرض قابل تصور است. اگر میان گرایش به بهائیت و بهائی شدن تفاوت قائل شویم، این عوامل شاید بتواند گرایش به بهائیت را افزایش دهد؛ اما هیچگاه نمی تواند عامل شیوع بهائیت به معنای باور قلبی به آن شود.

تشکیلات بهائیت پرونده های باز تبلیغ غیرقانونی خود برای کودکان مناطق محروم، از زمان ریاست جمهوری خاتمی را اتهامی مستمر به خود برشمرد؛ اما گذشته از شواهد و مدارک میدانی، تعالیم و طرح ریزی های سازمانی بهائیت، همگی به تبلیغ کودکان و سوءاستفاده از نقطه ضعف افراد گواهی میدهد!

مقایسه موضع گیری بیت العدل در قبال تخریب سه ویلای بهائیان در روشنکوه و دود شدن میلیون ها دلار سرمایه بهائیان در پروژه مقبره عبدالبهاء، ثابت کرد که تشکیلات بهائیت نه دلسوز بهائیان است و نه سرمایه و آینده آنان برایش اهمیتی دارد؛ بلکه تنها از بهائی باوران در ایران پلی برای پیشرفت و گاوی برای دوشیدن ساخته است!

با نگاهی به اساس نامه های بهائیت در می یابیم که بیش از بُعد اعتقادی، جنبه سازمانی و تشکیلاتی آن خودنمایی می کند. بر این اساس بهائیان هر کجای دنیا باشند مأمور به جمع آوری اطلاعات و ارسال به نهادهای بالادستی و حامیان و خود در اسرائیل هستند تا در وقت موعود، برای اجرای هدف اصلی بهائیت که براندازی حکومت هاست برنامه ریزی کنند.

تشکیلات بهائیت پس از دستگیری تعدادی از اعضایش، از آنجا که ترس آن داشت تا مبادا افزون بر مدارک وزارت اطلاعات، اعتراف برخی اعضاء بر رسوایی اش بیافزاید، پیشاپیش مدعی اعتراف گیری غیرواقعی از اعضایش شد! اعضایی که در صورت اعتراف، تشکیلات بهائیت (بر خلاف شعارهای نوع دوستی اش)، سرنوشت غم انگیزی برای آنان رقم خواهد زد!

هدف تشکیلات بهائیت از انتشار تصاویر خندان مجرمین تشکیلاتی اش اینست که به این واسطه، حسی مثبت به مخاطب القاء و در عوض هرآنکس که با قانون شکنی آن ها برخورد و یا جلوی تحرکات و کادرسازی شان را بگیرد خشن و منفور جلوه دهد. با نگاهی کوتاه به متون بهائی در می یابیم که این لبخند تنها از سر تزویر بوده و یک بهائی معتقد، چیزی جز بغض و خشم نسبت به مخالفینش ندارد.

رضا پهلوی از برخورد با بهائیان مجرم و سازمانی در کشور به نقض حقوق بهائی باوران تعبیر و از نقش آنان در فردای ایران سخن گفت. البته وقتی که جمهوری اسلامی بساط ظلم و فساد شما را در ایران برچید، به عنوان دشمن مشترک باید هم به یکدیگر دلداری دهید و توهم مصادره قدرت در ایران را با ادعای میهن دوستی در سر بپرورانید!

وقتی بهائیان برای تغییر ادعاهای پیامبرنماهای خود، دلیل (اشتباه) تدریج در بیان مقامات را طرح می کنند، چگونه می توانند به میسن ریمی بخاطر تدریجی بیان کردن ادعای ولایت امری اش ایراد گیرند و از این حیث هم او را رد کنند!

بر خلاف ادیان الهی در فرقه بهائیت، شخص با اقرار و اعلام، بهائی محسوب نمی شود، بلکه باید از فیلترهای تشکیلات بهائی رد شود و دست آخر این تشکیلات بهائی است که با سنجش ایمان و شخصیت افراد، بهائی شدنشان را پذیرفته یا رد می کند! تفاوت بهائیت با ادیان الهی از اینجا شروع می شود که مرجع پذیرش ایمان افراد در ادیان راستین، خداست نه حزب و سازمان!

بیت العدل نسب خونی با بهاء داشتن را شرط ولی امری می داند که ریمی نداشته است. ریمی هم مدعیست که شوقی افندی او را با نسل بهاء پیوند زده است. اما چرا شوقی افندی رسالت خود را عقیم گذاشت و با انتخاب نکردن جانشین، الهی بودن بهائیت را زیر سؤال برد؟ و بیت العدل و ولی امری که بدون هم مشروعیتی ندارند، چگونه مشروعیت یکدیگر را زیر سؤال می برند؟

بیت العدل در رد ولایت امری میسن ریمی، نداشتن رابطه فرزندی با شوقی یا بهاء و تعیین نشدن در زمان حیات ولی امر سابق را مطرح کرده است. اما اگر بیت العدل با این دلایل بخواهد گردن ننهادن خود بر ولایت امری ریمی را توجیه کند که در واقع الهی بودن پیش بینی و دستورات پیشوایان بهائی را زیر سؤال برده و پیشوایان بهائی را متهم به ترک وظیفه کرده است!

تشکیلات بهائیت با زیرپا گذاشتن اصل عدم اعتراض به حاکمین در بهائیت، از چاپ نشدن کتاب ها و محدودیت تبلیغ بهائیت در ایران شکوه کرد! اما بهائیتی که بر خلاف دستور پیشوایانش، به چاپ و نشر آثار و تبلیغ خود می پردازد و ادعا دارد کتاب هایش به 800 زبان ترجمه و منتشر می شود، چرا از ترجمه آثار عربی پیشوایانش به فارسی امنتاع می ورزد؟

تشکیلات بهائیت در حالی از اجازه چاپ نداشتن آثارش در ایران گلایه کرد که: 1. آثارش را به صورت غیرقانونی در ایران چاپ و منتشر می کند. 2. خود از انتشار بیش از 90 درصد آثار پیشوایانش جلوگیری می کند. 3. از مطالعه و انتشار آثار مخالفینش نهی می کند. 4. آثاری که در زمان پهلوی زیرزمینی چاپ می کرد، در جمهوری اسلامی اجازه چاپ علنی می خواهد!

چرا ظلم ها و محدودیت هایی که باعث شده شهروندان غیریهود در فلسطین شهروند درجه دو به حساب آیند، برای بهائیان وجود ندارد؟! چرا بهائیان مشمول آپارتاید رژیم صهیونیستی نشدند و اگر شدند، چرا تا کنون هیچ صدا یا حرکت اعتراض آمیزی از بهاییان ساکن و بیرون اسرائیل شنیده نشده است؟!