تشیع و تصوف
علامه طباطبایی یکی از عالمان آزاداندیش بود که معیار قضاوت او در مورد اشخاص یا مطالب علمی، استنباطهای علمی او از متون دینی بوده است؛ نقدهای علامه طباطبایی بر ابن عربی و جریان انحرافی تصوف، حاکی از روحیه عالمانه و اسلام مدارانه ایشان است.
محمداسماعیل صلاحی مدعی بود که عدهای برای تخریب چهره امام خمینی(ره)، داستانی از دیدگاه آیتاللهالعظمی بروجردی در مورد مؤلف کتاب مصباحالشریعة منتشر کردهاند؛ در صورتی که حضرت امام(ره)، انتساب کتاب مصباحالشریعة به امام صادق(ع) را نمیپذیرد.
مصباحالشریعة کتابی است که از دیرباز در مورد مؤلف آن بین علمای شیعه اختلاف بوده؛ بیشتر کسانی که قائل به انتساب کتاب به امام صادق(ع) بودهاند، دارای مسلک عرفانی بوده و به این خاطر دچار تسامح شدهاند، ولی علمای بزرگی مانند آیتاللهالعظمی بروجردی، انتساب کتاب به امام صادق(ع) را نمیپذیرند.
عابدان و زاهدان بصره که دارای تفکر عثمانی بودند، در زمان خشکسالی مکه به این شهر آمده و برای بارش باران به درگاه الهی استغاثه کردند که اثری نبخشید؛ امام سجاد(ع) برای روشن کردن چهرهی زاهد نمای آنها، در همان مجلس دست به دعا برداشته و باران شروع به باریدن کرد.
فرقه صوفیه ذهبیه، دارای اسامی متعددی است و در کتابهایش، وجه نامگذاری مثبتی برای هرکدام بیان شده است؛ این در صورتی است که با جست و جویی مختصر، روشن میشود این اسامی، نشاندهنده نقاط سیاه این فرقه میباشند.
شطحیات یکی از مهمترین اشکلاتی است که بر جریان تصوف مطرح میشود؛ متصوفه برای رهایی از انتقادات متشرعین، به روایات شطحگونه همچون خطبةالبیان منسوب به امام علی(ع) تمسک کرده تا گفتار نادرست بزرگان خود را توجیه کنند. این در صورتی است که صدور اینگونه خطبهها از معصومین(ع)، طبق قرائن محکم، مورد تردید جدی است.
تعطیل نمودن فعالیتهای اقتصادی، یکی از آداب انحرافی بوده که در بین متصوفه رواج داشته است؛ امام باقر(ع) در کنار انتشار علوم دینی، به فعالیتهای اقتصادی برای ایجاد وسعت زندگی خانواده خویش میپرداختند و فعالیتهای اقتصادی ایشان، مبارزه عملی با جریانهای متصوفه بوده است.
متصوفه، تعالیم خویش را باطن اسلام دانسته و در جامعه، مخالفشان را مخالف اسلام معرفی نمودهاند؛ این درحالی است که معصومین(ع) به عنوان مروجان واقعی اسلام، در زمانهای مختلف، انحرافات مسلک تصوف را برای شیعیان بیان نمودهاند تا جامعه شیعی، دچار آسیبهای عملی و اعتقادی این مسلک انحرافی نشود.
اهل بیت (ع) به عنوان هادیان جامعه به سوی صراط مستقیم، همیشه با جریانات انحرافی به مقابله برخواسته و با روشنگریهای خویش، جامعه شیعی را از انحراف برحذر میداشتند و دستورات لازم را برای حفظ جامعه از آسیبهای این جریانات، تذکر میدادند.
آیتالله بهجت با عجین نمودن عرفان با فقاهت، تلاش نمود تا راه صحیح عرفان را به مشتاقان این مسیر نشان دهد و در مقابلِ نسخه بدلی آن، که مدتها در بین جامعه رواج پیدا کرده بود، همچون سدّی باشد. ایشان با فتاوایِ خویش، انحرافات آنها را برای کسانی که گوشی برای شنیدن داشتند، عرضه نمود.
کتاب تشویقالسالکین که در دفاع از متصوفه تألیف شده است، دارای ضعفهای جدی میباشد؛ یکی از ضعفها این است که مؤلف رساله، اصحاب صُفّه را اولین درویشها میداند. در صورتی که این جریان، هیچگونه ارتباطی با مباحث عرفانی و سلوکی نداشته و منشأ ایجاد چنین گروهی، فشارهای اقتصادی زمان هجرت اهل مکه به مدینه میباشد و پیامبر، در تلاش برای رفع چنین معضلی در جامعه آن زمان بودند.
استاد مطهری به عنوان عالمی که در مقام شناخت جریانهای انحرافی تبحر خاصی داشت و در مقام بیان نیز با انصاف مخصوص به خویش جریانها را نقد مینمود. تصوف یکی از این جریانهایی میباشد که استاد با دقت فراوان مورد بررسی قرار داده است و در کتابهای مختلف خویش، نقدهای این مسلک انحرافی را بیان نمودهاند.
عالمان دینی در عصر غیبت کبری، حافظان دین از دستبرد عقیدههای دینی مردم میباشند. آیت الله العظمی صافی، یکی از این عالمان دینی است کع در طول عمر شریف خویش در عرصههای مختلف دینی حافظ مبانی صحیح اسلامی بودند.
اقطاب صوفیه در فرقه های شیعی خود را جانشین بر حق امام زمان(عج) می دانند ولی با جست و جو در متون دینی، دلیلی بر جانشینی آنها یافت نمی شود و تنها کسانی که در روایات اهل بیت(ع) برای آنها منصب جانشینی امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری بیان شده است فقهای شیعی می باشند.