محمد علی طاهری
جهل و نادانی از مهمترین و اصلیترین علل پذیرش و گسترش خرافات بوده است و ریشه بسیاری از خرافات را در گذشته و حال باید در آن جستجو کرد. آفت جهل و نادانی درد بیدرمان است. در بسیاری از گفتگوهای صورت گرفته با پیروان و مدعیان عرفان حلقه در فضای مجازی، متوجه شدهام، افراد جذب شده به این فرقه در نهایت فقر علمی و ناآگاهی نسبت به معارف دینی به سر میبرند.
یکی از اشکالات جدی و اساسی عرفان حلقه دوری از توحید و آموزههای دینی است. در عرفان حلقه به افراد چنین القاء میشود که داشتن دین و عقیده در رسیدن به کمال و سعادت هچ نقشی نداشته و تنها راه رسیدن به کمال اتصال پیدا کردن است. جالب اینجاست که این نحوهی اتصال را هم سرکرده عرفان حلقه منحصر در شعور کیهانی میداند. اما چون عملکرد سرکرده حلقه نشان از ترویج عرفان اسلامی دارد، بنابراین بینیازی به دین و مذهب در مسیر عرفانی، ادعایی باطل است.
از نظر عرفان حلقه عبادت بجز خدمت به خلق نیست و اون عبادت کلامی و نظری را ما به آن شکل قائل نیستیم. در ثانی خوارج از اسمشان پیداست که خارج از دینند. پس مقصود ما نیستند. گفتم: اولا: همین نظر شما که میگویید عبادت جز خدمت به خلق نیست و.... یعنی نفی و نقد ضمنی ادیان بعد شما میگویید ما نفی و نقد نمیکنیم
طاهری در رد توسل میگوید: هنگامی که انسان از خدا درخواستی داشته باشد، مستقيماً از خدا درخواست میكند: «فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ [فصلت/6] پس مستقيماً به سوى او بشتابيد.» اما معنای «فاستقیموا» روی آوردن به سوی خدا و راست قامت شدن به سوی خداست که همان بندگی خداست. ما شبیه این کلمه را در آیات دیگر هم داریم « فَاستَقِم كَما أُمِرتَ[هود/112] پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن.»
اشکال اساسی که به سخن طاهری وارد است اینکه، طاهری میگوید «نماز خواندنی نیست بلکه اتصال مقیم میخواهد و در اتصال با شبکه شعور کیهانی باید انجام شود.» حال سوال این است، پس چطور حضرت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآله) تا اواخرعمرشریفشان نماز را در مسجد اقامه میکردند و حضرت امیرمؤمنان که غایت یک انسان کامل است در محراب عبادت و در حال اقامهی نماز به شهادت رسیدند؟
اصطلاحات رایج در عرفان حلقه همانند: شاهد، تسلیم و ناظر بودن در واقع مسلط کردن اجنه و شیاطین در وجود فرد است. این همان تلقین و پذیرفتن قدرت اَجنه و شیاطین در ایجاد مشکلات جدی در روح و روان افراد است که نوعی ایجاد ترس دائمی از این موجودات را نیز به دنبال دارد.
لعن و نفرین از ناحیه خداوند متعال به معنای دور ساختن کسی از رحمت خویش در دنیا و در آخرت عذاب و عقوبت است و خداوند نیز در چندین جای قرآن به این موضوع اشاره کرده است. این درحالی است که طاهری پای خود را فراتر از امر خداوند گذاشته و در شبهه عرفان خود، مخاطبینش را از این امر برحذر میدارد...
از آیات قرآن و روایات و سخنان بزرگان دین اینگونه برداشت میشود که ذکر همان یاد خداوند است در تمام حالات و پیشامدهای انسان و اینکه انسان باید یکسره خود را در حضور باریتعالی بداند. ولذا برای ذکر مراتبی است که عبارت است از: ذکر لسانی، ذکر قلبی و ذکر عملی و اینکه ذكر زبانى گرچه از تمام مراتب ذكر، نازلتر است ولى درعینحال مفيد فايده است.
ذکر و یاد خداوند بنیه و شاکلهی اصلی عبادت است؛ درحالی که شبهه عرفان پوشالی حلقه، مخاطبین را از این امر مهم باز میدارد. به این بهانه که شما تنها با حضور قلب دیگر نیازی به ذکر خداوند ندارید و یاد کردن شخص برای کسی است که حضور ندارد و غایب است. درصورتی که خداوند به صراحت در قرآن کریم به آن اشاره کرده...
طاهری سخنان ضدونقیضی در رابطهی عشق و عقل دارد، او گاهی آنان را مکمل یکدیگر میداند و گاهی آنان را ضد و ناسازگار با یکدیگر معرفی میکند. گاهی عقل تنها راه کسب عشق است و گاهی عقل، نقطهی مقابل عشق است. این تناقضگویی طاهری نشاندهندهی عدم درک صحیح او از عشق و عقل از منظر عرفان اسلامی است.
طاهری در کتاب "فرا درمانی" شعور را مادّه جهان هستی معرفی میکند، این در حالی است که در همین کتاب شعور را دارای حرکت می داند ولی این حرکت فاقد زمان و مکان است. وی در کتاب "ارتباط عالم ذرات" حرکت را مادّهی جهان هستی میداند و چون دچار تناقض گشته بهناچار قائل به مجازی بودن جهان هستی مادّی میشود.
طاهری در بسیاری از کتابهای خود سعی می کند با ذکر مثالهایی ثابت کند که واقعیت غیر از حقیقت است، در حالی که از نظر فلاسفه واقعیت مترادف با حقیقت و در مقابل امور خیالی و وهمی است. طاهری در بسیاری از مثالهایش مغالطه میکند و سعی میکند از این طریق مخاطبینش را به اشتباه بیاندازد.
قرآن اصل و ثابت است و هرچه که میخواهد حجت باشد باید رجوع کند به قرآن تا اگر مطابق آن بود حجت شود و این چیزی است که در کلام ائمه بهآن اشاره شده اما گاهی شاهد هستیم که افرادی سخن خود را اصل و ثابت میپندارند و سعی میکنند از قران برای حجیت بخشیدن به سخن خود استفاده کنند و اینگونه میشود که دست به دامان تفسیر بهرای میشوند.
سخنان آقای محمد علی طاهری، بدون استناد شرعی و اصول عقلی می باشد. اعتقاد به بعضی سخنان وی بدون شک انسان را از دایرهی اسلام خارج میکند و دارای عقاید مشرکانه میشود. وی میگوید: تنها ملکی که موحد باقی ماند ابلیس بود. در حالی که این کلام در تضاد با قرآن است.