عرفان حلقه: راه رسیدن به خدا به تعداد نفوس است!

  • 1397/08/08 - 11:36
از نظر عرفان حلقه عبادت بجز خدمت به خلق نیست و اون عبادت کلامی و نظری را ما به آن شکل قائل نیستیم. در ثانی خوارج از اسمشان پیداست که خارج از دینند. پس مقصود ما نیستند. گفتم: اولا: همین نظر شما که می‌گویید عبادت جز خدمت به خلق نیست و.... یعنی نفی و نقد ضمنی ادیان بعد شما می‌گویید ما نفی و نقد نمی‌کنیم

در پیج اینستاگرام داشتم بعضی فرقه‌ها را نقد می‌کردم که یکی از طرفداران عرفان حلقه پیام داد؛ بقول استاد طاهری راه‌های رسیدن به خدا به تعداد نفوس آدم‌هاست عرفان حلقه هم یکی از این راه‌هاست. و ما هیچ طریقت یکتاپرستی را نفی و نقد نمی کنیم.
جواب دادم: خوارج را که می‌شناسید؟ اینان بر طریقت حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و قرآنند و زیاد اهل عبادت بودند؛ ولی به خاطر افکارشان مورد طرد و نفی امیرمومنان علی (علیه‌السلام) هستند؛ حال آیا امیرالمومنین (علیه‌السلام) اشتباه کردند؟

گفت: از نظر عرفان حلقه عبادت بجز خدمت به خلق نیست و اون عبادت کلامی و نظری را ما به آن شکل قائل نیستیم. در ثانی خوارج از اسمشان پیداست که خارج از دینند. پس مقصود ما نیستند.
گفتم: اولا: همین نظر شما که می‌گویید عبادت جز خدمت به خلق نیست و.... یعنی نفی و نقد ضمنی ادیان بعد شما می‌گویید ما نفی و نقد نمی‌کنیم! ثانیا: ما می‌گوییم خوارج و گرنه آن‌ها که خود را داخل در دین می‌دانستند. ثالثا: مثال‌های زیادی می‌شود زد مثل صوفیه که هم داعیه‌دار راه رشد و کمال الهی بودند  و هم مورد طرد و لعن معصومین (علیهم‌السلام) بودند. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «روز قيامت بر امتم بر پا نشود تا آنکه قومي از امّت من به نام صوفيه برخيزند. آن‌ها از من نيستند و بهره‌ای از دين ندارند و آنها برای ذکر دور هم حلقه می‌زنند و صداهای خود را بلند می‌کنند به گمان اينکه بر طريقت و راه من هستند؛ در حالي که آنان از کافران نيز گمراه‌تر و اهل آتش اند.»[1] رابعا: اشکال اساسی عرفان حلقه این است که عبادت را فقط در خدمت به خلقه می‌داند؛ در حالی که عبادت در اسلام هم خدمت به خلق است و هم افعال است. امیرمومنان علی (علیه‌السلام) عارف حقیقی است که طبق نقل در روایات عبادت افعالی داشتند و بالغ بر 1000 رکعت نماز در روز می‌خواندند و از اون طرف نفر اول خدمت به خلق در زمان خود بود. خامسا: در یک‌جا گفتید راه رسیدن به خدا به تعداد نفوس است و در جای دیگر گفتید ما هیچ طریقت یکتاپرستی را نفی و نقد نمی‌کنیم! دلیل این مقید کردن چیست؟ یعنی چرا بودایی یا هندو را می‌توانید نقد و نفی ‌کنید؟ فرق او با مسیحیتی که تثلیثی است در چیست؟

پی‌نوشت:

[1]. سفينة البحار، محدث قمی، چاپ انتشارات فراهانی، تهران، ج2، ص58.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.