تصوف

بعد از منتشر کردن پستی درباره دفاع مولوی از ابن ملجم، یکی از برادران اهلسنت چندین سؤال مطرح کردند که چرا به ابوبکر و عمر و عثمان فحش و ناسزا میگویید؟ آیا تمام صحابه یکسان نبودند؟ چرا شیعه حضرت علی (علیه السلام) را به مقام خدایی میرساند؟ این درحالی که شیعه قائل به هیچ کدام از این مسائل نیست و اینها همگی اعتقاداتی است که به شیعه چسباندند و این اعتقادات در کتب اعتقادی شیعه جایی ندارد.

مصطفی آزمایش و همسرش شرمان بهشتی جزو اولین دراویشی بودند که مخالفت خود در بیعت با جانشین نورعلی تابنده را اعلام و ناقوس تفرقه را به صدا درآوردند. خانم شرمان بهشتی علت مخالفت خود در بیعت با جذبی را حبس خانگی نورعلی تابنده دانست و معتقد است که ایشان از آزادی در گفتار و عمل برخوردار نبودند و همچنین در انتخاب جناب جذبی مردد بودند. لذا نماینده الهی شخصی دیگر است.

محمد اسماعیل صلاحی با انتشار پستی در فضای مجازی به دفاع از مصطفی آزمایش پرداخته و در آن پست به خدمات مصطفی آزمایش اشاره کرده است. اما واقعیت این است که مصطفی آزمایش کاری جز خیانت و جاسوسی و تخریب نظام اسلامی و همراهی با شبکههای معاند و سازمان منافقین و فرقه ضاله بهائیت در راه دشمنی با مردم ایران نداشته است.

صلاحی مدعی قطبیت فرقه سلطان علیشاهی همراه با شبکههای معاند داخلی و خارجی به طرح توافقنامه ایران و چین واکنش نشان داد و خطاب به مسئولین گفت: بهجای تکیه بر کمونیست به دستور خداوند بازگردند و به دول مسیحی نزدیک شوند و روابط خود را با آنان اصلاح نمایند. این درحالی است که خدا در آیات قرآن خلاف این حرف را قائل شده است و مسلمانان را از ولی و سرپرست گرفتن آنها برحذر داشته است.

نورعلی تابنده همچون سایر اقطاب سلف خویش به پیروان خود امر میکند که در انجام مستحبات در پی کسب اجازه از وی باشند و تا به آنان گفته نشده اعمال مستحبی را انجام ندهند. وی میگوید: «در مواقعی خودتان حق ندارید مستحبّات را انجام دهید. آن مواقعی است که حتماً باید با اجازۀ پیر باشد.»

ناکامترین قطب این طریقت، علی تابنده فرزند رضاعلیشاه، کارمند بازنشسته اداره نفت بود که او هم با جمعآوری خاطرات پدر و بیان مهملات، صاحب تالیف به حساب میآمد و نورعلی تابنده هم هر هفته حداقل دو روز را به صورت مختصر برای دراویش زن و مرد به بیان قصه و نقل تاریخ (هر چند با تحریف) همت میگمارد. اما جذبی بشدت ناتوان از این معنی است و توان مدیریت طریقت را ندارد.

حمایت اقطاب گنابادی از سران فتنهی 88، خود نشانگر عداوت آنها با جمهوری اسلامی است. دراویشی که خود را سکولار میدانند و معتقد به جدایی دین از مباحث سیاست هستند و همه جا عنوان میکنند که فقرای گنابادی نباید در سیاست دخالت کنند، در سال ۸۸ نورعلی تابنده قطب ایشان تاکید میکند که امروز حمایت از کروبی در انتخابات وظیفه تمام فقرا است و باز هم چهره منافق این جماعت بیش از پیش برهمگان آشکار میشود. وی در انتخابات 92 و 96 هم از حسن روحانی حمایت نمود.

با مطرح شدن باب مذاکره درباره توافق نامه ایران و چین، رسانههای ضد انقلاب و معاند با جمهوری اسلامی شروع به تخریب این مذاکرات کردند. صلاحی نیز به همراه شبکههای معاند به تخریب این طرح پرداخته و ضمن محکومیت کشتار مسلمانان در چین به انتقاد از جمهوری اسلامی پرداخته است که چرا درباره این کشتارها ساکت هستند.

برخی شطح را فراتر از گفتار میدانند و تراوش شطح را در رفتار، پندار و رؤیا نیز برشمردهاند. شطح در رفتار در گریز از عرف و عادت و گاه عقل و شرع در پارهای از زندگی برخی صوفیه، کاملا آشکار است. شطح در پندار و رؤیا مربوط به چیزی است که در عالم رؤیا و تطبیق آن با عالم واقع، اتفاق افتاده است و شطح در گفتار، همان تلقی است که شارحان و مصنفان کتابهای صوفیه از شطح دارند.

ازجمله دراویشی که به این دیدار پاپ با آیت الله سیستانی واکنش نشان داد، محمد اسماعیل صلاحی، مدعی قطبیت در فرقه سلطان علیشاهی بود. او با این واکنش پرده از چهره منافقانه خود برداشت و وقیحانه از آیت الله شریعتمداری که بارها در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب به ملت و کشور ایران خیانت کرده بود حمایت کرد و شخص حضرت امام (ره) و انقلاب ایران را مقصر منزوی شدن ایشان میداند.

سنگ بنای تفرقه در طریقت گنابادیه توسط خود تابنده نهاده شد. وی با اینکه سیاسی بود اما از سیاست پدرانش در فرقه داری تبعیت نکرد و میراث اجدادش را به تفرقه کشانید. به هر صورت گویا نورعلی تابنده آخرین بازمانده از قطبیت موروثی در فرقهی گنابادیه موفق به دریافت شارهی غیبیه نشد! و پس از مرگ وی در بین مشایخ و دراویش دونپایه نیز بر سر جیفهی قطبیت، اختلاف افتاده است!

بزرگان فرقه سلطان علیشاهی همیشه از ملاسلطان گنابادی تعبیر به شهید میکنند ولی ملاعلی گنابادی را شهید خطاب نمی کنند و به ندرت به ماجرای قتل او که توسط یکی از مریدان این فرقه در کاشان اتفاق افتاده است اشاره می کنند. زیرا پرداختن به این مسئله باعث ظاهر شدن زوایای پنهان این اتفاق و رسوایی هرچه بیشتر این فرقه خواهد شد.

واژهی اسلام رحمانی گرچه واژهای نوظهور در ادبیات دینی_سیاسی ایران است اما بنیادهای فکری، نظری و عملی این گفتمان ریشه و پیشینهای طولانی در عرفان مسلمین (تصوف) دارد .عموم فرقهها از جمله تصوف برای جذب افراد و پیروان ، دچار شریعتگریزی و اسقاط تکلیف میشوند و نیز تقابل و نزاع با محورهای انحراف در عالم مانند شیطان و عوامل آن را از دستور کار خود حذف میکنند و این روال را تجلی رحمانیت الهی و دین رحمانی تلقی مینمایند

مسلمانان از عهدهی اولین و بزرگترین امتحان تاریخ بشریت بعد از آخرین رسول الهی سربلند بیرون نیامدند و جز تعدادی اندک، همگی به غصب و ظلم گردن نهاده و مسیر اسلام راستین را از بستر خود خارج ساختند. نور علی تابنده قطب سابق دراویش فرقهی گنابادیه، با جعل و تحریف اکثر مسلمانان را تابع نظر و پیمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) میداند که کذب این موضوع با رجوع به منابع تاریخی و رجالی و روایات اهل سنت و شیعه، روشن میگردد.